اواخر خرداد ماه سال جاري، تلفات گسترده ماهيان در اطراف جزيره قشم بهشدت خبرساز شد. داستان از اين قرار بود كه نخست صيادان و افراد محلي در سواحل جنوب جزيره قشم همچنين آبهاي ساحلي جنوب شرق جزيره هنگام با انبوهي از لاشه ماهيان تك خار/ تك شاخ ماهي در محدودهاي به طول تقريبي
55 كيلومتر مواجه شدند. اين لاشهها كه به صورت تقريبي حدود ۲۰۰ كيلوگرم تخمين زده شدند به شكل ناهمگن و پراكنده در چندين نقطه ساحلي و دريايي ديده شدند و معمايي را پيش روي كارشناسان شيلات و محيطزيست گذاشتند كه اكنون پس از قريب ۳ ماه رمزگشايي شده است. درست است كه چند ماهي از اين اتفاق گذشته اما از آنجايي كه انتشار فيلم و عكسهاي متعدد و علاوه بر آن گمانهزنيهاي غيرعلمي و غيرمستند بر كل اين ماجرا سايه افكند، درصدد برآمديم كه مروري بر نتايج تحقيقات و بررسيهاي ميداني و آزمايشگاهي كه به تازگي توسط موسسه تحقيقات علوم شيلاتي كشور و دفتر محيطزيست سازمان منطقه آزاد قشم در خلال گزارشي منتشر شده، داشته باشيم.
بررسي اين گزارش در وهله نخست نشان ميدهد كه تا چه اندازه بايد در برابر حوادث ناشناخته طبيعي جانب احتياط را نگه داشت و مهمتر از همه اينكه چرا در زمان بروز حوادث غيرمترقبه طبيعي بايد منتظر كارشناسان و متخصصان امر شد و هر خبري را در فضاي مجازي باور نكرد.
آشنايي با تك شاخ ماهيان
تك شاخ ماهيها Paramonacanthus choirocephalus) (Pig faced leather jacket, از اعضاي خانواده تك خارماهيان Monacanthidae هستند و اغلب در مناطق كمعمق ساحلي و نواحي فلات قاره تا عمق زير ۵۰ متر و غالبا تا ۲۵ متر زيست ميكنند. اين ماهيها از انواع پلانكتونهاي گياهي و جانوري، بيمهرگان كفزي و اسفنجها و در مواردي جلبكها و گياهان دريايي تغذيه ميكنند و در تمام درياهاي گرمسيري و حاشيه اقيانوس هند و البته در آبهاي جنوبي كشور ما هم پراكنش دارند. تك شاخ ماهيها بيشتر به زيستگاههاي محصور شده و بسترهاي شني، ماسهاي پيرامون مناطق سنگي، صخرهاي و تپههاي مرجاني وابستگي دارند و در عين حال در آبهاي پيرامون زيستگاههاي مصنوعي و حتي كشتيها و ساير ادوات غرق شده در درياها هم مشاهده ميشوند.
اين ماهيها به لحاظ رفتارشناسي، عادت به مهاجرت ندارند و داراي حركات شناگري كند هستند، ضمن اينكه معمولا به صورت انفرادي و در مواردي به شكل گلههاي غيرهدفمند(Shoal) كمتعداد ظاهر ميشوند. جالب اينجاست كه تاكنون تشكيل گلههاي هدفمند براي تغذيه و توليد مثل(School) در اين گونه خاص گزارش نشده است. نكته قابل تعمق ديگر اين است كه اين گونه و ساير گونههاي مشابه خانواده تك خار ماهيان، ارزش اقتصادي شيلاتي و خوراكي ندارند و در نتيجه به عنوان صيد هدف براي صيادان محسوب نميشوند. رنگبندي و فرم ظاهري آنها را در گروه ماهيان زينتي آكواريومهاي آب شور قرار داده است. اما حضور آنها در كف و بستر باعث شده كه بهطور عمده و البته به عنوان گونههاي صيد ضمني و دور ريز در تورهاي ترال كف به دام بيفتند.
متاسفانه به دليل عدم ارزش اقتصادي و شيلاتي، تاكنون ارزيابي دقيقي به لحاظ طبقهبندي حفاظتي ملي و جهاني روي آنها انجام نشده اما در هر صورت به نظر ميرسد كه نگراني از وضعيت ذخاير و جمعيت اين گونه وجود ندارد. كارشناسان شيلات معتقدند كه در شرايط فعلي نياز چنداني هم به اجراي برنامههاي حفاظتي براي آنها احساس نميشود.
دليل تلفات گسترده تك شاخ ماهيان
در سواحل هرمزگان چه بود؟
سيدمحمدهاشم داخته، مدير محيطزيست سازمان منطقه آزاد قشم به «اعتماد» ميگويد:«در تاريخ 28 خرداد ماه در آبهاي ساحلي جنوب شرقي جزيره هنگام، 29 خرداد ماه در سواحل جنوب مركزي جزيره قشم در محدوده روستاي سلخ، 30 خرداد ماه در سواحل جنوب مركزي جزيره قشم در محدوده روستاهاي مسن و سوزا و جزيره ناز و در 31 خرداد ماه در سواحل جنوب شرقي جزيره قشم تراكمهاي متفاوت از لاشه تك شاخ ماهيان مشاهده و گزارش شد. در يك برآورد كلي مشخص شد كه لاشهها در بخشهاي پراكندهاي در حدود پنج منطقه از ساحل جنوبي جزيره قشم به طول حدودي 55 كيلومتر گسترش دارند كه از الگوي مشخصي هم برخوردار نيستند در واقع لاشهها به شكل ناهمگن و پراكنده در چند نقطه ساحلي- دريايي پراكنده بودند.» فريدون عوفي عضو هيات علمي و مديرگروه بومشناسي دريا موسسه تحقيقات علوم شيلاتي كشور هم كه در تهيه گزارش ويژه بررسي تلفات ماهيان نقش سرپرست گروه را داشته به «اعتماد» ميگويد: «لاشه نمونههاي تلف شده كه به دو صورت منجمد و تثبيت در الكل اتيليك 96درصد به آزمايشگاه منتقل شده بودند را كالبدگشايي كرديم و مشاهدات باليني شامل علائم خارجي از قبيل اگزوفتالمي، ليژنهاي چشمي، جلدي همچنين خونريزي را مورد بررسي قرار داديم. باتوجه به اينكه بيشتر اندامهاي داخلي بدن لاشهها به دليل گرماي هوا و تاخير در نمونهبرداري تخريب شده بودند درنتيجه امكان بررسي علائم بيماري در اندامهاي داخلي امكانپذير نبود. در عين حال ما در مطالعات ميكروبيولوژيك، حضور عفونتهاي باكتريايي در نمونههاي روده، چشم و آبشش را مورد بررسي قرار داديم و وجود باكتريهاي بيماريزا شامل گونههاي Vibrio Pseudomonas، Aeromonas، Streptococcus را با استفاده از روشهاي استاندارد آزمايشگاهي جداسازي و شناسايي و با استفاده از ميكروسكوپ دوربيندار تصويربرداري شد.»
عوفي در ادامه ميافزايد: «بررسي ظاهري نمونههاي تلف شده، مشخص كرد كه نمونهها فاقد صدمات و جراحات فيزيكي، انگل يا آسيبهاي پوستي متاثر از بيماريهاي باكتريايي و قارچي هستند و به طور كلي اغلب نمونهها ظاهري سالم داشتند. همچنين مشاهدات باليني نشان داد كه علائم بيماري در بافتهاي خارجي نمونههاي مورد بررسي وجود ندارد. اما به دليل اتوليز يا تخريب نسبي سلولي، امكان بررسي اندامهاي داخلي ميسر نشد. اما نتايج بررسي حضور باكتريهاي شاخص بيماريزا و بيماريزاي فرصتطلب در نمونه روده تنوع و فراواني بالاي باكتريها را نشان داد. شناسايي باكتريهاي جداسازي شده با استفاده از روشهاي شناسايي مورفولوژيك، بيوشيميايي و فيزيولوژيك، حضور طيف وسيعي از گونههاي بيماريزا شامل Vibrio parahaemolyticus، Pseudomonas aeroginosa، Aeromonas sp., Streptococcus sp را تاييد كرد. باكتريهاي مذكور در نمونههاي چشم حضور نداشتند اما در نمونههاي آبشش دو گونه V. parahaemolyticus و Aeromonas sp. شناسايي شدند.»
جمعبندي
فريدون عوفي، عضو هيات علمي و مدير گروه بومشناسي دريا موسسه تحقيقات علوم شيلاتي كشور(تهران)؛ سيدمحمد هاشم داخته، مدير دفتر محيطزيست سازمان منطقه آزاد (قشم)؛ محمد غواصي، كارشناس دفتر محيطزيست سازمان منطقه آزاد (قشم) و محسن گذري، عضو هيات علمي و كارشناس بخش بهداشت و بيماريهاي آبزيان پژوهشكده اكولوژي خليجفارس و درياي عمان(بندرعباس) در گزارش ويژه بررسي تلفات ماهيان در سواحل جنوب قشم مينويسند: «در اولين نگاه و بررسي عامل مرگ و مير، فرضيه صيد ضمني مطرح ميشود. در اين خصوص ميتوان بيان كرد در صورتي كه عامل صيادي دخيل باشد، فرآيند تلفات بدين صورت بوده كه جمعيتي از اين گونه به عنوان صيد ضمني و غير خوراكي در تورهاي ترال كف البته با اشاره به صيد غيرقانوني و بدون مجوز توسط كشتيهاي ترالر صنعتي يا احتمالا لنجهاي ترالر سنتي(گوفه) به دريا ريخته شده است. از طرفي با توجه به ويژگيهاي زيست بوم گونه موردنظر (زيستگاه و تغذيه)، جريانهاي ساحلي موازي (Long shore currents) و شرايط زمين ريختشناسي ناحيه (تضريسهاي ساحلي) در بخشهاي جنوبي جزيره موجب شده كه لاشهها در بخشهايي به ساحل آورده و انباشته شوند. براساس بازديدهاي ميداني و بررسي ناحيه زير جزر و مدي تا عمق 10 متر توسط گروه غواص(28 خرداد ماه) تعداد قابل توجهي از ماهيان در وضعيت نيمهجان در نزديك بستر مشاهده شدند. لذا به نظر ميرسد كه در اين ميان گروهي از ماهيان كه طي ساعات گرفتار در تور بيجان شده بودند و مجددا به دريا رها شدهاند به نزديك ساحل در اعماق زير 10 متر حركت كردهاند و لاشه آنها پس از تلفات با جريانهاي ساحلي و جزر و مد به ساحل آمده. اما با توجه به اينكه اين ماهيها در سبد صيد صيادان سنتي و صنعتي، زينتي و حتي تجاري قرار ندارند و فعاليتهايي براي بهرهبرداري از اين نوع ماهي در جنوب كشور يعني هرمزگان و محدوده قشم گزارش نشده است لذا احتمالا نميتوان فرض صيد را تاييد كرد. از سوي ديگر با توجه به اينكه اين گونه رفتار گلهاي شناخته شده و دايمي ندارد و عمدتا به صورت انفرادي در بسترهاي سنگي- صخرهاي و پيرامون زيستگاههاي آبسنگ مرجاني زيست ميكند از اين رو تجمع لاشههاي يكنواخت و يكدست تك گونه و پراكنده بودن در محدوده ساحل به طول حدودي 55 كيلومتر نيز فرض صيد ضمني بودن را رد ميكند چراكه اصولا ماهيان تلف شده حاصل صيد ضمني داراي تنوع گونهاي و تركيبي از انواع مختلف ماهيان را شامل ميشود كه در مورد اخير چنين چيزي مشاهده نشده است.»
در ادامه اين گزارش به يكي ديگر از فرضيههاي مورد بحث يعني تاثير شكوفايي پلانكتوني سمي(Hazard Algae Bloom - HAB) اشاره شده است. اما نويسندگان گزارش تاكيد دارند كه به استناد پايشهاي منطقهاي و بررسي مستمر ماهوارهاي و ميداني طي روزهاي رخداد تلفات ماهيان هيچ گونه گزارشي از آلودگي و پديده كشند قرمز(Red Tide) مشاهده نكردهاند و علاوه بر آن عموما آلودگيها و كشند قرمز درخصوص ايجاد تلفات آبزيان به صورت انتخابي عمل نميكنند و طيفي از انواع گونههاي جانوري را تحت تاثير قرار ميدهند. لذا احتمال تاثير پديده كشند قرمز هم بر تلف شدن ماهيان نميتواند مورد تاييد باشد. يكي از احتمالات مطرح شده در اين گزارش تاثير عامل تغذيهاي است: «هر چند كه به رغم بررسيهاي كالبدگشايي جهت انجام آزمايشات ميكروبيولوژي(بيماريشناسي) همچنين بررسي محتويات دستگاه گوارشي روده و معده، لاشهها قابل شناسايي نبود اما مساله اينجاست كه تغذيه براي اين ماهيان يك رفتار انتخابي است و عامل تغذيهاي ميتواند در مرگ اين ماهيان موثر باشد. اما فرضيه آلودگيهاي شيميايي مانند پسابهاي صنعتي و آلودگيهاي نفتي نيز باتوجه به بررسيهاي ميداني و عدم گزارش و مشاهده در اين خصوص باتوجه به تلفات مبني بر الگوي تكگونهاي بسيار ضعيف بوده و قابل تاييد نيست.»
و در انتهاي گزارش هم آمده كه درخصوص فرضيه وجود عوامل بيماريزا با توجه به نتايج به دست آمده حضور 4 گونه باكتري بيماريزا و بيماريزاي فرصتطلب در نمونههاي ماهيان تلف شده، تاييد ميشود. اگرچه وجود علائم باليني خارجي در نمونههاي مورد بررسي مشاهده نشده ولي باكتريهاي بيماريزا ميتوانند به مدت طولاني در آبزي باشند و در مواقع بروز استرس(مانند كاهش اكسيژن) منجر به مرگ و مير شوند. در اين ميان نقش گونههاي Streptococcus در ايجاد بيماري شاخص و مهم به نظر ميرسد و با توجه به فراواني بالا و حضور غالب اين باكتري در نمونه روده ماهيان مورد بررسي، احتمال عفونت استرپتوكوكي بيش از ساير عفونتها مطرح است. در نتيجه ايجاد عفونت استرپتوكوكي ميتواند به عنوان يك احتمال قوي براي تلفات ايجاد شده، مطرح باشد. اگرچه اين نتايج احتمال وجود ساير عوامل بيماريزاي ويروسي و انگلي را رد نميكند. بهعلاوه ممكن است به دليل همزماني پديده مرگ و مير با حداكثر كشند (با توجه به پديده خسوف و اوج تغييرات جزر و مدي) فاكتورهايي مانند اكسيژن محلول در آب در سطح غيرقابل تحمل براي اين گونه كاهش يافته و موجب مرگ دست جمعي اين ماهيان شده باشد كه اين مورد به بيماري تابستانه (Summer Disease) موسوم است. البته بديهي است كه براساس منابع علمي مورد بررسي و شواهد موجود، سناريوهاي ديگر نظير شوك حرارتي ناشي از نوسانات شديد درجه حرارت و حتي مرگ و مير طبيعي به دليل عدم اثبات موضوعي مبتني بر مستندات، نميتواند دليل يا دلايل قابل قبول براي تلفات گروهي تكشاخ ماهيان باشد.»
سيدمحمدهاشم داخته: در يك برآورد كلي مشخص شد كه لاشهها در بخشهاي پراكندهاي در حدود پنج منطقه از ساحل جنوبي جزيره قشم به طول حدودي 55 كيلومتر گسترش دارند و كه از الگوي مشخصي هم برخوردار نيستند در واقع لاشهها به شكل ناهمگن و پراكنده در چند نقطه ساحلي-دريايي پراكنده بودند.
فريدون عوفي: بررسي ظاهري نمونههاي تلف شده مشخص كرد كه نمونهها فاقد صدمات و جراحات فيزيكي، انگل يا آسيبهاي پوستي متاثر از بيماريهاي باكتريايي و قارچي هستند و به طور كلي اغلب نمونهها ظاهري سالم داشتند. همچنين مشاهدات باليني نشان داد كه علائم بيماري در بافتهاي خارجي نمونههاي مورد بررسي وجود ندارد.