درباره صندوق ذخيره فرهنگيان
ميتواند هياتمديره و حسابرس و بازرس صندوق را عزل و نصب كنند؟ آيا خود اين هيات امنا، سرمايهاي در صندوق دارند؟ آيا اين افراد از خود فرهنگيان دلسوزتر نسبت به سرمايههاي خودشان هستند؟ آيا سوءاستفادههاي كلان و بسيار سالهاي گذشته، نشان نداده است كه شوربختانه هيات امنا، نتوانستهاند نقش مثبت و مفيدي در راستاي بهبود وضعيت صندوق و دستكم جلوگيري از سوءاستفادههاي انجام شده بازي كنند؟ هيات امنايي كه سالي معمولا دو، سه بار دور هم گرد ميآيند و نشستي برگزار ميكنند و خودشان هم عضو صندوق نيستند و احتمالا اينجا و آنجا پستها و درگيريهاي كاري فراوان دارند چگونه ميتوانند نگهبانان و دلسوزان منافع فرهنگيان باشند؟ شايد مهمترين پرسش از صندوق ذخيره فرهنگيان، پرسش از هويت آن است. در همان ماده 1 صندوق ميخوانيم كه اين «موسسه داراي شخصيت حقوقي مستقل و استقلال مالي است.» چنين به نظر ميرسد كه اين بند، موسسه را به عنوان يك بنگاه خصوصي اقتصادي معرفي ميكند. اگر اين گونه باشد پرسش اين است كه چرا رييس هيات امناي آن بايد وزير آموزش و پرورش باشد و چرا خود صاحبان سرمايه اين موسسه، نبايد رييس و ديگر عضوهاي هيات امنا را از ميان خودشان برگزينند؟ در سالهاي گذشته خبرهاي فراواني به گوش رسيده است كه فرادستان آموزش و پرورش، صندوق ذخيره فرهنگيان را به عنوان بخشي از مجموعه تحت مديريت خود در آموزش و پرورش نگاه ميكنند و افراد مورد نظر خود را با عنوانهاي متفاوت در آن مشغول به كار ميكنند. روشن است كه در اين صورت، اين موسسه ديگر به عنوان يك نهاد اقتصادي خصوصي متعلق به فرهنگيان نخواهد بود و لزوما سود مالي سرمايهگذاران خود را دنبال نخواهد كرد. همين مساله وضعيت صندوق را به شدت وابسته به نگاه وزير آموزش و پرورش كرده است. خوشبختانه در چند سال گذشته و با ورود مهدي نيكدل به عنوان مديرعامل صندوق، شاهد روند مثبتي در صندوق و عملكرد آن و به ويژه جلوگيري از حيف و ميل سرمايه فرهنگيان بودهايم اما اين وضعيت ميتواند كاملا موقتي باشد و با تغيير دولت و تغيير مديران صندوق، شاهد وضعيت ديگري باشيم. پيشنهاد اين است كه وزير آموزش و پرورش كنوني، به جد به دنبال تغيير اساسنامه و افزايش نقش فرهنگيان در مديريت صندوق و روشنتر كردن شخصيت حقوقي و استقلال در تصميمگيري اين موسسه باشد.