دوباره جهاني شدن
جهانبخش محبينيا
طلاق دادن واقعيت، انكار پديدههاي عيني پيرامون ذهن و فرار از فهم دنياي ديگران از عواملي است كه تركيب بند فرافكني و ايجاد ناسازگاري منطقي در معرفت است. در اين گونه مواقع كه نقاب بر انديشه آويزان است، حل مساله دچار اختلال ميشود. وقتي رابطه ذهن و عين با تعصب، ترس و جهل مخدوش شود، زيست - جهان انسان واقعبينانه شكل نميگيرد و برونداد آن نه تنها لباس حكمت نميپوشد بلكه افسار گسيخته خارج از قاعده نمايان ميشود. علوم انساني در ايران از اين آشفته بازار رنج بسيار ميبرد و به همين خاطر بنيه نظري محكم، تئوريپردازي، فرضيهسازي و توليد علم در اين روزگاران عنصر گمشده ماست. با اين مقدمه سراغ واژگان، مفاهيم و عناويني ميرويم كه به عنوان دادهها، چينشهاي روش شناختي و چارچوب شاكله علمي جامعه را بنيان مينهد. يكي از اين واژگان جهاني شدن است كه به عمد مورد بيمهري واقع شده است در صورتي كه اين واژه با كسر پيش شرايط، قريب به سه دهه تحولات جهاني را مستقيم تحت تاثير قرار داده و آثار تحليلي، هستي شناختي، معرفت شناسانه و روششناختي كلاني از خود بر جاي نهاده است. ريسكپذيري و درگير شدن با حل مساله به جرات علمي و آزادي نياز دارد كه برآمده از تجارب محيطي، خانوادگي و اجتماعي محقق در مدرسه، دانشگاه و نهاد اداري است.
در بين مسوولان رسمي براي بار اول رييسجمهور اسبق و فقيد ايران اكبر هاشميرفسنجاني جهاني شدن را مطرح كرد. به گمانم توقع داشت ارتباطي منطقي و علمي با اين مفهوم برقرار شود تا پيامدهاي عملي آن احصا گردد. اما عادت ديرينه داعيان معرفت آن را با پريشاني و آشفتگي همراه كرد و اين واژه طعمه كمانديشي و كژانديشي شد. به محض سيال شدن مفهوم در جامعه سياسي، جمعي آن را به منزله پروژه طراحي شده در اتاقهاي سازمان اطلاعاتي امريكا اعلام كردند كه قصد استيلا و استعلا بر جهان دارد در واقع تمامي منافذ و روزنههاي فهمشناسي موضوع را بستند. جماعتي ديگر جهاني شدن و حتي جهانيسازي را طلوع آفتاب حقيقت و نجات پنداشتند و آن را موقعيتي طلايي دانستند كه براي رهايي از هر نوع ناسازگاري، فقر و فلاكت علم بر كوهساران زده است و آنچنان شيفته وهمآميز اين عنوان شدند كه پارادايم از وجهه علمي به جنبه عشق شيفت داده شد. واقع مطلب اين است جهاني شدن دورهاي از حركت و هويت حاكم بر كره است كه بنا به ميل موافقين و مخالفين رخسارهگري نميكند. هرچند مداخله در كندي يا تسريع آن بيتاثير هم نيست. جهاني شدن در خارج از مرزها توسط ماركسيستها و مليگرايان مورد مخالفت جدي واقع شد. ماركسيستها با روگرفت از جهانبيني اوليه آن را حاصل انفجار و انباشت سرمايه جهاني تلقي كردند. ناسيوناليسم هم نگران استحاله خويش بود. ركود جهاني شدن با برگزاري انتخابات رياستجمهوري امريكا در 2016 ميلادي همزاد شد.
اينبار نئومحافظهكاران به سركردگي ترامپ بيرق مخالفت را بلند كردند. ترامپ در نشست مجمع عمومي سازمان ملل متحد آشكارا جهاني شدن را محكوم كرد و بر كوره داغ ناسيوناليسم دميد. مسافران جديد اما افراطي كاخ سفيد جهاني شدن را عامل فروپاشي نظم جهاني ميدانند كه به روسيه و چين قدرت مضاعفي بخشيده است و امريكا را از محوريت جهاني انداخته است. اينك جهاني شدن از دو سو مورد تهديد قرار ميگيرد، يك طرف قربانيان نابرابريهاي غير قابل جبران در حوزه اقتصاد، مسائل اجتماعي، سياسي و فرهنگي است كه همراه با نگراني كارگران جهاني تركيب بغرنجي به وجود ميآورد كه هيچگاه جواب قانعكنندهاي به آن داده نشد. در اين ميان خردهفرهنگهاي جهاني و مستقل از بلوكبنديهاي بينالمللي هم دچار حيرت شد و شمع مزار آنها به دست بعضي از تحليلگران روشن شد. در نهايت شاخ اجماع جهاني عليه جهاني شدن تيزتر شد تا بالاخره ويروس كرونا از راه رسيد و وحشت بزرگي بر جهان عارض شد. شوك به حدي شديد بود تا مدتي امكان تحليل منطقي از صاحبنظران و دانشمندان را گرفت. همچنين تعدادي از دانشمندان از پايان جهاني شدن يا حداقل تغيير شكلبندي آن سخن به ميان آوردند اما تحليلها چارچوب متقني نداشت و فاقد استلزام منطقي بود. اينك مدت اندكي است برگشتي ناگهاني، وسيع و قابل تامل در اين ساحت به چشم ميخورد. در واقع جهان با جابهجايي در صف بنديها و تغيير مواضع با فهم جديدي مواجه است.
رهبران جهان، دانشمندان علوم سياسي بهداشت و اقتصاد براي مقابله با آثار وحشتناك و بسيار راديكال بيماري كوويد-19 از دوباره جهاني شدن (reglobalization) سخن بر زبان ميآورند. آنان فهميدهاند كه هيچ دولتي به تنهايي از عهده جمعآوري آثار سوء اقتصادي از جمله ركود، بيكاري و فساد بر نخواهند آمد و قادر به تهيه واكسن و تامين داروي مورد نياز بيماران نخواهند شد. تكروي خيلي از كشورها از جمله چين، امريكا، اتحاديه اروپا و روسيه را به چالشهاي بزرگي فراخواند.
اما در اين اواخر چينيها بيشتر از غربيها و امريكاييها داعيه همكاري جهاني را دارند. در نشست مجازي سران كشورهاي جهان در مجمع عمومي سازمان ملل متحد رهبر چين كمونيست به جاي پاسخ به تهديدها و لفاظيهاي ترامپ عليه چين فقط از نياز جهان براي همكاري بيشتر كشورها سخن به ميان آورد. شاه اردن براي حل مشكلات جهاني چند بار از واژه دوباره جهاني شدن استفاده كرد. وزير امور خارجه يكي از كشورهاي اروپايي براي ترميم روابط با تركيه اين واژه را به كار برد. چندين سازمان فرامنطقهاي كه با امريكاييها زاويه دارند موسساتي براي تبيين دوباره جهاني شدن راهاندازي كردهاند. پيشبيني بر اين است دوباره جهاني شدن در فضاي بينالمللي به ويژه بعد از دوران پساكرونا خواهد گرفت و همچنين تصور ميرود دبيرخانه سازمان ملل، سازمان بهداشت جهاني، كشورهاي سوسيالدموكرات از دوباره جهاني شدن دفاع كنند و به همان ميزان نئومحافظهكاران، ناسيوناليستهاي افراطي و راديكالهاي فاشيستي در تقابل با دوباره جهاني شدن به اجماع برسند. هر چه هست جهاني شدن بلوغ پيدا ميكند و اين بار در قالب دوباره جهاني شدن طالب رفع نابرابريها و گسترش همكاريهاي مبتني بر احترام متقابل، آرايش جديدي را نشان خواهد داد. اميدوارم در ايران حداقل متوليان دانشگاهي در برنامههاي درسي تحصيلات تكميلي چند واحد درسي شناخت دوباره جهاني شدن را مدنظر قرار دهند تا بر مبناي معرفت علمي اين فرآيند مورد واكاوي قرار گيرد. از فرصتها استفاده كنيم و در دام سويه ضرررسان آن گرفتار نشويم.