• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۴ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4760 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۱۴ مهر

چند نكته درباره صندوق ذخيره فرهنگيان

محمدرضا نيك‌نژاد

صندوق ذخيره فرهنگيان از كم شمارترين بنگاه‌هاي خصوصي كشور است كه حتي در اوج بحران‌هاي اقتصادي در دولت‌هاي گوناگون، گرفتاري‌هاي دروني و بيروني و قرار گرفتن در برابر توفان‌هايي مانند سوء‌مديريت، سوء‌استفاده‌هاي اقتصادي، سياسي، جناحي و تندبادهاي رسانه‌اي و ... همچنان پا برجاست. يكي از مهم‌ترين دليل‌هاي اين ماندگاري حتي در بحراني‌‌ترين شرايط، ورود ماهيانه چند ده ميليارد تومان پول از سوي نزديك 700 هزار عضو فرهنگي صندوق است. گرچه ورود اين سرمايه هنگفت در هر ماه زمينه سرپا ماندن صندوق را فراهم كرده است، اما توانسته در فضايي ناشفاف، از سويي ناكارآمدي مديران پيشين آن را پنهان كند و از ديگر سو تخلف‌هاي اقتصادي در آن را بپوشاند. براي نمونه اختلاس چندين هزار ميلياردي بانك سرمايه كه مي‌توانست موجب ورشكستگي و آسيب جدي بر آن شود، نزديك 5 درصد از سرمايه صندوق را در بر مي‌گرفت كه بنا به شنيده‌ها اين آسيب نيز نه در اصل سرمايه بلكه به سود آن ضربه زد كه البته اين موضوع نبايد در پاسخگو بودن تخلف‌كنندگان خدشه‌اي وارد كند. گرچه آورده ماهيانه‌ فرهنگيان مهم‌ترين عامل ماندگاري و حتي سود‌هاي كلان صندوق بوده، اما چرا تاكنون براي خود آنان سود چنداني در بر نداشته است؟  در زمان تصويب اساسنامه صندوق‌، بنياد بهره‌مندي اعضا از سود، بهره بانكي دارايي‌هاي آنان بوده است، نه شراكت! پوشيده نيست كه در اقتصاد بحران‌زده ما بخش بزرگي از سود و سرمايه‌ شركت‌ها، بنگاه‌هاي اقتصادي و حتي سرمايه‌هاي فردي، برآمده از ارزش افزوده است كه شوربختانه تا چند سال پيش نه ارزش افزوده‌اي براي اعضاي صندوق اعمال مي‌شد و نه چندان رسانه‌اي مي‌شد؛ اين روند چه بسيار اعضاي بازنشسته‌اي را كه از حق‌شان محروم ‌كرد! در تاييد اين نكته مهدي نيكدل مديرعامل كنوني صندوق ذخيره فرهنگيان، شهريورماه در گفت‌وگو با خبرگزاري صدا و سيما گفت: «ارزش دفتري دارايي‌هاي صندوق، رقمي معادل 6هزار و 700 ميليارد تومان است، اما ارزش روز اين دارايي‌ها، اگر محاسبه شود، دست‌كم ده برابر اين رقم است و اين نكته مهمي است كه معلمان بايد از آن آگاه باشند.» آگاهي از كم و كيف فعاليت‌هاي صندوق و سود و زيان آن براي ما فرهنگيان بسيار خوب و گره‌گشاست، اما پرسش اين است كه آيا دارايي منِ فرهنگي با بيش از 20 سال عضويت در صندوق نيز همين ميزان افزايش را داشته است؟ بي‌گمان نه!  نيكدل در ادامه سخنان ششم شهريورش گفت: «اگر معلمي در تمام طول خدمت خود رقمي معادل ۴ تا ۵ ميليون تومان به صندوق واريز كرده است، تنها در سال گذشته سودي بالاي ۶ ميليون تومان خواهد داشت و اين مساله در سال آينده به سه برابر اين ميزان مي‌رسد. تلاش‌مان بر اين است كه مجمع عمومي سالانه را تا آخر دي ماه برگزار و سود سال مالي 99 را مدتي پس از برگزاري مجمع توزيع كنيم. رقمي كه قرار است به زودي پرداخت شود نزديك به ۱۳۰ ميليارد تومان است كه اين اختصاص به معلماني دارد كه با صندوق ذخيره فرهنگيان تسويه كرده‌اند و مابقي از ۱۱۰۰ ميليارد در حساب صندوق براي معلماني كه همچنان عضو صندوق هستند، منظور شده است.» بي‌گمان اين سخن يعني سهيم شدن معلمان در سودهاي كلان و ارزش افزوده‌ دارايي‌ها در صندوق. آيا اين سخنان به اين معني است كه اعضا بايد در ماه‌هاي آينده شاهد افزايش دارايي خود در صندوق باشند؟ آيا با چنين رويكردي و با توجه به پيش‌بيني مدير عامل، يعني سود 3500 ميلياردي در سال مالي آينده، بايد اميدوار به جهش دو يا سه برابري ميزان دارايي خود در صندوق در سال‌ آينده باشيم؟ مديران پيشين نيز همواره مدعي سود‌دهي صندوق بوده‌اند؛ اگر چه نه تا اين اندازه! اما جداي از سود و ميزان آن، يكي از خواسته‌هاي ديرينه فرهنگيان شفافيت در صندوق ذخيره بوده و هست؛ نبود اين شفافيت ريشه‌ بسياري از فسادهاي رسانه‌اي شده در آن بوده است. نيكدل در گفت‌وگوي خود به اين موضوع نيز اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «در غياب شفافيت است كه فساد صورت مي‌گيرد و اگر همه امور شفاف باشد و معلمان نسبت به اين مساله آگاهي داشته باشند، امكان فساد كم مي‌شود.» اما بنياد شفافيت، پايش درست برنامه‌ها، عملكردها و بروندادها، آن هم از سوي افراد و نهادهاي مستقل و البته ذي‌نفع است. انتظار مي‌رود كه مديرعامل كنوني در اين زمينه راهكارهايي را ارايه دهد تا از سويي بي‌اعتمادي شديد فرهنگيان كاهش يابد و از ديگر سو اين راهكارها، روندي نهادينه شده در صندوق شوند تا از اين رهگذر با تغيير مديريت در سطح‌هاي گوناگون، همچنان اين اعتماد حفظ شود. حضور مديريت كنوني و البته حساسيت جامعه فرهنگيان، آرامشي نسبي در بزرگ‌ترين بنگاه اقتصادي فرهنگيان فراهم كرده است. اكنون بايد به دنبال فراهم كردن زيرساخت‌هاي ضروري براي بازسازي اعتماد از دست رفته بود. آيا اين كار شدني است؟ بايد ماند و ديد و البته اميدوار بود!

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون