درباره فيلم «روزهاي نارنجي» به كارگرداني آرش لاهوتي
روزهاي پرالتهاب
محمد ايراندوست
جايگاه و منزلت اجتماعي زنان بازتابي از ميزان پيشرفت و توسعهيافتگي كشورها قلمداد شود. در جوامعي كه حقوق زنان به رسميت شناخته نميشود و رويكرد جنسيتي بر كرامت انساني برتري دارد، انواع معضلات و ناهنجاريها موج ميزند و رفاه و آسايش پايدار عنصري گمشده در اين جوامع به شمار ميآيد. به جرات ميتوان گفت، سرنوشت كشورها از بررسي و ارزيابي وضعيت زنان در حوزههاي اجتماعي، فرهنگي و سياسي قابل پيشبيني است. فيلم روزهاي نارنجي به كارگرداني آرش لاهوتي به دور از شعارهاي فمينيستي و كليشهاي در راستاي به تصوير كشيدن چهره جديد از زن در جامعه امروز گام برميدارد.
فيلم روزهاي نارنجي روايتگر زندگي بانويي است كه ميخواهد جبر زمانهاش را بشكند، مستقل انتخاب كند، براي آيندهاش تصميم بگيرد و زيستي سالم و بدون دغدغه داشته باشد. آبان (هديه تهراني) به همراه همسرش مجيد(علي مصفا) در شمال كشور زندگي ميكنند. آبان با به كارگيري زنان محلي و كارمزدي كه بابت چيدن مركبات باغهاي ميوه دريافت ميكند، چرخ زندگي مشتركشان را ميچرخاند. آبان در مناقصه برداشت پرتقال از باغ بزرگي را بر عهده ميگيرد و به عنوان پيمانكارموظف ميشود 10 روزه ميوهها را چيده و بستهبندي شده تحويل صاحب باغ دهد و در ازاي آن سند خانه مسكونياش را بابت ضمانت اجراي مناقصه گرو ميگذارد. صاحب باغ تاكيد ميكند اگر 10 روزه برداشت پرتقالها به اتمام نرسد منزل مسكوني آبان را بابت خسارت ديركرد تصاحب ميكند. همزمان با برداشت ميوهها انواع مشكلات به آبان هجوم ميآورد و او روزهاي پر التهاب و نفسگيري را از سر ميگذراند. روزهاي نارنجي داستاني تكخطي دارد و كارگردان با دستمايه قرار دادن 10 روز از زندگي آبان تصويري رئال از لايههاي رويي و زيرين جامعه ارايه ميدهد. در بخشهايي از جامعه شاهد شيوع فساد و رانتخواري در بخشهاي مختلف اداري و زندگي روزمره مردم كوچه و بازار هستيم. زنان بيسرپرست يا بدسرپرست و نيازمند براي تامين معاش خانواده به كارگري رو آوردهاند، اعتياد گريبان برخي زنان را نيز گرفته، گسست و فروپاشيدگي خانوادگي پديد آمده، رباخوار وجود دارد، قشر كارگر و زحمتكش مدافعي ندارد، بانكها با بهرههاي سنگين اقتصاد را زمينگير كردهاند، خلافكاران از قانون سودجويي ميكنند. آبان در چنين فضاي مخدوش و نامنسجمي تصميم دارد از حصارها عبور كند و مناقصه را به سرانجام برساند. فيلم روزهاي نارنجي تداعيكننده فيلمهاي كافه ترانزيت(كامبوزيا پرتوي) و آلزايمر (احمدرضا معتمدي) است. در هر 3 اين فيلمها قهرمان زن براي پايندگي و بقا مبارزه ميكند نه براي كسب امتياز و يا موفقيت در زمينهاي خاص. در فيلم روزهاي نارنجي اغلب مردان نسبت به زنان رويكردي سنتي دارند. مجيد همسر آبان درك درستي از موقعيت همسرش ندارد و در تنگناها و فشارها مددكار او نيست. كاظم(مهران احمدي) خواستگار سابق و كينهتوز آبان و رقيب كاري امروز او براي به بنبست كشاندن آبان دست به هر كاري ميزند تا آبان را از ميدان به در كند. ايفاي نقش بازيگران و سبك كارگرداني و فيلمبرداري روزهاي نارنجي به باورپذيري فيلم كمك شاياني كرده و با برتري زبان تصوير بر ديالوگ فيلم ساختاري مستندگونه پيدا كرده است. با وجود اينكه حضور هديه تهراني در نقش آبان باعث جذابيت دو چندان فيلم شده بايد گفت تفاوت چنداني در بازي هديه تهراني با ساير كارهايش مشاهده نميشود. فيلمنامه در معرفي كاراكترها موفق است و بلوغ شخصيت آبان در سكانس پاياني هنگام غذا خوردن كنار كارگران زن هوشمندانه طراحي شده است. آرش لاهوتي در نخستين تجربه بلند سينمايياش خوش درخشيده و با ايما و اشاره توانسته تصويري گويا و واقعي و به دور از كژانديشي از جامعهاي كه در آن زيست ميكنيم، ارايه دهد. حضور موفق روزهاي نارنجي در جشنوارههاي رنگارنگ آسيايي، اروپايي و امريكايي نشاندهنده ارتباط و همذاتپنداري مخاطب جهاني با فيلم است.