كوتاه درباره فيلم بيحسي موضعي
پوچ و نچسب با آدمهاي بلاتكليف
صوفيا نصرالهي
به نظر ميرسد حسين مهكام در ادامه همكاري با عبدالرضا كاهاني و تداوم موفقيتي كه اواخر دهه هشتاد و اوايل دهه نود با او داشته تصميم گرفته همان مسير سبك ابزورد فيلمهاي كاهاني را ادامه دهد؛ اينجا سبك ابزورد به معناي فيلمنامههاي توأم با شوخ طبعي سياه و در عين حال پوچگرا و تهي از معناست (در فيلمهاي كاهاني اين بيمعنايي كمتر، ولي در فيلم آخر مهكام بيشتر است)، نميتوان دنبال معني خاصي در زيرلايه اتفاقهاي داستان فيلم بود، شايد تنها معنايي كه بشود پيدا كرد اين است كه خيلي به پوچي زندگي اين روزگار مدرن ما طعنه ميزند. اما آنچه وجه تمايز فيلمهاي كاهاني به شمار ميرود اينكه ما در آن زمان تازه با سينماي كاهاني آشنا شده بوديم و برايمان روايتهاي فيلم كاهاني جديد بود البته فيلمهاي او هم نميتوانست همه را راضي كند ولي در زمينه كارگرداني كاهاني موفقتر از مهكام عمل ميكرد. در فيلم بيحسي موضعي سه كاراكتر با هم همراه ميشوند و چرايي همراهي آنها براي ما مشخص نيست؛ سه كاراكتر هستند كه در واقع سه شخصيت علاف را به تصوير ميكشند و مدل فيلم «اسب حيوان نجيبي است» يك شب تا صبح را كنار هم ميگذرانند نه نفعشان به هم ميرسد نه ضرري براي هم دارند، يكجور بلاتكليفي در زندگي آنها در جريان است.اما اولين مشكل بيحسي موضعي اين است كه دوتايي باران كوثري و پارسا پيروزفر به هيچ عنوان كنار سهتايي سهيل مستجابيان حبيب رضايي و حسن معجوني قرار نميگيرد و شيوه بازي باران كوثري هم كمي تداعيكننده حال و هواي فيلم «اسب حيوان نجيبي است» را براي ما دارد. اما نوع بازي پارسا پيروزفر اصلا هيچ شباهتي به بازي چهار بازيگر ديگر ندارد و علاوه برآن خود بازي كاراكتر باران و پارسا قابل باور نيست، درست است كه كل فيلم پوچ است و قرار نيست از منطقي پيروي كند ولي به هر حال در دل اين بيمنطقي يك باورپذيري هم بايد وجود داشته باشد. كاراكتر پارسا پيروزفر با شخصيتهاي ديگر قرابتي ندارد نه تنها خيلي گنگ است و مضحك جلوه ميكند كه وصله ناجوري هم هست. اما از جايي كه كاراكتر پيروزفر حذف ميشود و حسن معجوني با داستان همراه ميشود آن سه نفر كنار هم قرار ميگيرند و فيلم كمي جان ميگيرد و بهتر ميشود. هر چند استفاده از سهيل مستجابيان برايم پرسشبرانگيز است چون يخي و سردي با خود به همراه دارد كه به بامزگي حسن معجوني نيست و با كاراكتر يك لاقباي حبيب رضايي هم همخواني ندارد ضمن اينكه شخصيتش هويت درستي ندارد.واقعيتش اين است كه درباره فيلم بيحسي موضعي چيز بيشتري نميتوان گفت. فيلم محدودي است كه مدت زمان 76 دقيقه فيلم هم نشان ميدهد خود كارگردان هم از محدوديتهايش خبر داشته و ميدانسته بيشتر از اين نميتواند روي فيلمش مانور دهد. فيلم نه شروع جذاب و نه پايان تكاندهندهاي دارد و نه تماشاگرش را به جايي ميرساند. وقتي هم فيلم تمام ميشود هيچ چيزي دست تماشاگر را نميگيرد.