هفته گذشته نمود عيني هياهو براي هيچ بود
فوتبال سرخپوستي
علي ولياللهي
مردان يكي از قبيلههاي سرخ پوستها از رييس جديد ميپرسند: «آيا زمستان سختي در پيش است؟» رييس جوان قبيله كه هيچ تجربهاي در اين زمينه نداشت، جواب داد: «براي احتياط برويد هيزم تهيه كنيد.» بعد ميرود به سازمان هواشناسي كشور زنگ ميزند و ميپرسد: «آقا امسال زمستان سردي در پيش است؟» و پاسخ ميشنود: «اينطور به نظر ميآيد.» پس رييس به مردان قبيله دستور ميدهد كه بيشتر هيزم جمع كنند و براي اينكه مطمئن شود يك بار ديگر به سازمان هواشناسي زنگ ميزند: «شما نظر قبليتان را تاييد ميكنيد؟» پاسخ: «صد در صد!» رييس به همه افراد قبيله دستور ميدهد كه تمام توانشان را براي جمعآوري هيزم بيشتر صرف كنند. بعد دوباره به سازمان هواشناسي زنگ ميزند: «آقا شما مطمئنيد كه امسال زمستان سردي در پيش داريم؟» پاسخ: «بگذار به اين شكل بگويم؛ سردترين زمستان در تاريخ معاصر!» رييس ميپرسد: «از كجا ميدانيد؟» و پاسخ ميشنود: «چون سرخپوستها ديوانهوار در حال جمع كردن هيزم هستند.»
احتمالا خيلي از شماها اين روايت كوتاه و بامزه و البته نمادين را شنيدهايد. ولي شايد حواستان نبوده باشد كه در هفته گذشته همه ما اين روايت را زندگي كرديم. ميپرسيد چطور؟ به داستان شكايت النصر از پرسپوليس و جو رسانهاي كه به راه افتاد نگاه كنيد. بازي پرسپوليس و النصر در فينال غرب آسيا تمام و پرسپوليس برنده ديدار معرفي ميشود. برخي هواداران استقلال به خاطر شيطنت و اذيت كردن حريف متني انگليسي مبني بر اينكه پرسپوليس در نقلوانتقالات تخلف كرده در پستهاي ايافسي و باشگاه النصر در اينستاگرام كامنت ميكنند. النصريها كه دوست ندارند با اين همه هزينه بازنده باشند با خودشان فكر ميكنند حتما خبري هست و روي همين حساب شكايت ميكنند. به محض شكايت آنها در ايران رسانهها و افراد مختلف شروع ميكنند به تحليل ماجرا كه آيا پرسپوليس برنده اين شكايت ميشود يا بازنده؟ برنامههاي راديويي و تلويزيوني ساخته ميشوند. علي خطير و چند استقلالي ديگر به عنوان كارشناس به برنامههاي مختلف دعوت ميشوند و پيروزي پرسپوليس در اين پرونده را قطعي نميدانند و احتمال ميدهند سرخها از ليگ قهرمانان حذف شوند. خبرنگاران و روزنامهنگاران عربستاني با استناد به همين گفتوگوها و توييتهاي منتشرشده از آن اعلام ميكنند شانس النصر براي برنده شدن در پرونده بالاست.
خبرنگاران ايراني كه منتظر بودند ببينند طرف سعودي چه واكنشي به شكايت و چه پيشبيني از نتيجه دارد بلافاصله اخبار عربي تمام خبرگزاريهاي اطراف حوزه خليج فارس را ترجمه ميكند و مينويسد: شانس النصر براي پيروزي در پرونده بسيار بالاست. دوباره النصريها كه اين تيترها را ميبينند تقريبا مطمئن ميشوند فينال آسيا را در چنته دارند و در برنامههاي تلويزيوني و رسانههاي نوشتاري و شبكههاي اجتماعيشان با استناد ذهني به اخبار توي ايران و بدون آوردن رفرنس پيروزي تيم عربستاني را قطعي ميدانند. همين خبر در ايران ترجمه و در ابعادي وسيع منتشر ميشود. در تمام اين مدت خبرنگاران بدون اينكه بگويند منبعشان صرفا خبرنگاران كشور مقابل است جوري القا ميكردند كه با ايافسي در ارتباط هستند و از راهروهاي اين نهاد اخبار دست اول را ميآورند.
در نهايت روز داوري رسيد و كميته انضباطي ايافسي در جلسهاي كه كمتر از نيم ساعت به طول انجاميد به دليل دير ارسال شدن اعتراض النصريها شكايت آنها را مردود دانست و پرونده را مختومه اعلام كرد! انگار در اين يك هفته گذشته رسانهها و هواداران در ايران حكم سرخپوستها را داشتند و عربستانيها حكم سازمان هواشناسي. در حالي كه هوا يا همان كميته انضباطي ايافسي فارغ از تصورات اين دو دسته كار خودش را انجام داد و حالا همه ما بايد فكري به حال وضعيت رسانهاي در كشورمان كنيم. جدا از اين بايد به يك هفته درگيري و هزينهتراشي در فوتبال داخلي هم توجه ويژهاي كنيم. اين يك هفته دقيقا مصداق بارز هياهويي براي هيچ بود. برخي از اهالي رسانه كه سعي ميكردند بدون وارد شدن به حواشي و هياهوها نظر خودشان را بگويند به درستي اشاره كردند كه حالا كار هواداران استقلال و النصر تبديل به رويه ميشود و از اين پس مدام شاهد لشكركشيهاي مجازي طرفداران تمام تيمها در صفحات پيجهاي نهادهاي بينالمللي خواهيم بود و از آن طرف هر تيمي كه باخت مثل النصر لااقل براي برداشتن فشار افكار عمومي از خودش به هر دليلي كه شده شكايت ميكند و نتيجه بازي را به چالش ميكشد. اين را برخي خبرنگاران عربزبان منطقه نيز در انتقاد از رفتار النصر اعلام كردند. البته كه چنين كارهايي حق هوادار و شكايت حق هر تيمي است اما بايد پذيرفت وقتي اين تصميمات تبديل به رويه ميشود ديگر حوصله آدم را سر ميبرد و اصل فوتبال را تحتالشعاع قرار ميدهد. مثل ويايآري كه حتي بعد از بازي هم مشغول به كار ميماند.
در كنار رفتار هواداري و مديران عربي بايد به سرمنشا همه اين مشكلات هم اشاره كرد: مديريت باشگاه پرسپوليس! ميگويم پرسپوليس به اين خاطر كه مديريت اين تيم از جمله مهدي رسولپناه چنين رخدادي را پيش از شروع بازي سرخپوستها و سازمان هواشناسي رقم زدند. آنها دو سال است پول برانكو را ندادند و هنوز هم نميخواهند بدهند و تمام مشكلات نقلوانتقالاتي پرسپوليس به همين دليل است. ممكن است اين معضل در چند روز آينده بدجوري گريبان سرخها را بگيرد و آنها را بعد از محروميت نقلوانتقالاتي با جرايمي نظير كسر امتياز يا سقوط به دسته پايينتر مواجه كند. باشگاه پرسپوليس علاوه بر اينكه در پرداخت پول برانكو دست دست ميكند ساختار حقوقي مناسبي هم ندارد كه بتواند در مواقع لزوم با قاطعيت شايعات را خنثي كند و آرامش را برقرار.
اگر يادتان نرفته باشد هفته پيش مدير بخش اقتصادي باشگاه پرسپوليس در تلويزيون حاضر شد و در مورد پرونده شكايت النصر توضيح داد. كاري كه تبديل به سوژه خنده هواداران تيمهاي رقيب و عصبانيت هواداران پرسپوليس شد و اين سوال را مطرح كرد كه آيا در اين باشگاه يك آدم حقوقي پيدا نميشد؟ مديران پرسپوليس انتظار داشتند حرف مدير اقتصاديشان حجت را تمام كند و همه بپذيرند مشكلي پيش نخواهد آمد اما اتفاقي كه در واقعيت رخ داد اين بود كه همان عده از هواداران پرسپوليس كه دل قرصي داشتند هم مشكوك شدند و بعد با ديدن هر خبري كه در واقع از سمت عربستان ترجمه ميشد دلشان بيشتر ميلرزيد.