عبدالله و اجماع سازيمنطقهاي
محسن روحيصفت
مذاكرات صلح افغانستان در دوحه متوقف شده و وجود برخي بنبستها در مسير اين مذاكرات باعث شده تا دولت افغانستان در پي يافتن راهحلي تازه باشد. عبدالله عبدالله، رييس اجراييه اين كشور نيز به دنبال آن است كه اجماعي منطقهاي در خصوص مساله افغانستان ايجاد كند و با بهرهبرداري از اين موضوع برخي گرههايي كه در مسير مذاكرات پديد آمده را بگشايد. او ميخواهد با هماهنگي كشورهاي منطقه راهي براي برقراري صلح و ثبات در افغانستان بيابد و سفرهاي رييس اجراييه افغانستان به پاكستان، هند و در نهايت به تهران را بايد در همين راستا ارزيابي كرد. يكي از دلايلي كه افغانستان در حال حاضر با چنين وضعيتي دچار است و مذاكرات بينالافغاني مشكلاتي جدي را تجربه ميكند به اقدامات و سياستهاي ايالات متحده در اين كشور بازميگردد. واشنگتن در توافقي كه با گروه طالبان به امضا رساند، تمام توجه خود را به خروج نيروهاي نظامي امريكا از افغانستان معطوف كرد و هيچ گام مهمي در راستاي برقراري صلح و آتشبس در افغانستان برنداشت. همين مساله موجب شد در پي كاهش نيروهاي نظامي امريكا در افغانستان، امنيت اين كشور با مشكلاتي مواجه شود و خواستههايي از سوي طالبان در مذاكرات مطرح شود كه چندان منطقي جلوه نكند. با توجه به چنين وضعيتي دولت افغانستان بايد تلاش كند تا بتواند محور قرار بگيرد؛ چراكه منافع ملي اين كشور را بهتر درك ميكند و ميتواند در راستاي منافع مردم اقداماتي مثمرثمر داشته باشد. در حال حاضر عبدالله عبدالله تلاش ميكند تا در گفتوگو با مقامات ايران و ديگر كشورهاي منطقه، مساله صلح را به سرانجام برساند و در صورتي كه كابل بتواند در اين ماموريت موفق شود، ميتوان تصريح كرد كه منافع كشورهاي همسايه افغانستان از جمله ايران نيز تامين شده است. روابط دوجانبه ايران و افغانستان نيز يكي ديگر از مسائلي است كه در سفر عبدالله به ايران مورد بررسي قرار گرفته و اين اميدواري وجود دارد كه دو طرف در پي اين ديدار، گامهاي مهمي در راستاي تقويت روابط بردارند. زيرا هر دو كشور ميتوانند بهرهبرداريهاي خوبي از تقويت روابط داشته باشند و توجه به اين مهم ميتواند زمينهساز همكاريهاي بسيار در عرصههاي گوناگون شود.
از ديگر مسائل جالب توجه در گفتوگوهاي رييس اجراييه افغانستان و محمدجواد ظريف، وزير خارجه ايران تاكيد چند باره دو طرف بر حمايت ايران از روند صلح افغانستان بود. در حالي كه در روزهاي اخير ايالات متحده ميكوشد ايران را يكي از مقصران اصلي ناكامي ديپلماسي واشنگتن در افغانستان معرفي كند، كابل نشان داد كه از حقيقت ماجرا آگاه است و ميداند كه جمهوري اسلامي ايران طي 20 سال گذشته تلاشهاي بسياري براي بازگشت صلح و آرامش به افغانستان صورت داده است. نگاهي به عملكرد جمهوري اسلامي ايران نيز نشان ميدهد كه تهران همواره بر اصل ضرورت بازگشت صلح و آرامش به افغانستان تاكيد داشته و با توجه به هزينههايي كه ناآرامي و ناامني در همسايه شرقي به ملت ايران تحميل كرده، تمايل دارد كه هر چه سريعتر روند صلح در افغانستان به نتيجه مطلوب مردم اين كشور برسد و افغانستان روي آرامش را ببيند. امريكا كه با توجه به ملاحظات سياسي داخلي همچنين كاهش منافع اين كشور از حضور در منطقه در پي خارج كردن سريع نظاميان خود از افغانستان است، اهميتي براي مساله صلح در افغانستان قائل نيست و برايش اهميت ندارد كه سياستهاي واشنگتن چه تبعات بدي در اين كشور دارد. در واقع آنها كه تلاش داشتند با امتياز دادن به طالبان هر چه سريعتر مذاكرات را به نتيجه برسانند و بتوانند نيروهاي خود را از افغانستان خارج كنند در شرايطي قرار گرفتهاند كه سياستهاي خود را شكستخورده ميبينند و از همين رو تلاش دارند تا مقصري براي اين شكست بيابند. آنها ميگويند ايران مسبب شكست روند صلح در افغانستان است در حالي كه بايد تاكيد داشت اين امريكاست كه با سياستهايش منطقه را ناامن كرده و باعث از بين رفتن صلح در افغانستان شده است.