اثربخشي احزاب و كار تشكيلاتي در وضعيت انقلابي
علي ابراهيمي
كتب و مقالات بسياري به تعريف حزب، علل و ضرورت ايجاد آن، كاركردهاي حزب، انواع آن، اهميت كار تشكيلاتي و سابقه تحزب در ايران پرداختهاند. يافته اين مكتوبات همگي در موارد ذيل اتفاقنظر دارند.
- نگرش به حزبهاي پيش از انقلاب سلبي بوده و اعتقاد بر اين بوده كه ريشه استبدادي و حتي استعماري داشتهاند و در راستاي منافع كشور نبودهاند.
- وجود يا عدموجود حزب يا زمينه ايجاد حزب تابعي است از زيرساختهاي سياسي يك كشور كه برخي از آنها عبارتند از سابقه كودتا، اعدامهاي سياسي، مطبوعات آزاد، تعداد زندانيان سياسي، انتخابات آزاد، استقلال قوا، تجزيه و تقسيم قدرت، ميزان نقش نظاميان در اداره كشور و دخالت در سياست، عفو عمومي و غيره ... .
- تحليل احزاب پيش از انقلاب از ابعاد حقوقي، قضايي، تاريخي، ساختاري، فرهنگي و سياسي با امعاننظر به عواملي همچون ساختار قدرت، دولتسالاري و تماميتخواهي، قالب اجتماعي ايران و سختتغييرپذيري آن، تقابل سنت و تجدد، بدبيني تاريخي به احزاب، وجود جايگزينهاي قدرتمندتري بهجاي حزب مثل حوزههاي علميه با رويكردهاي فرهنگي و سياسي كنار امور ديني، نبود يا ضعف در محتوا و اجراي قانون جرم سياسي، گروههاي فشار، فرهنگ عشيرهاي و فردگرايي در نقاط غالب كشور و اينكه اصلا شعار احزاب كه ما به وجود آمدهايم تا قدرت را به دست بگيريم يا حداقل در آن سهيم باشيم، رويكردي غربي است و سازگار با فضاي انقلابي ايجاد شده و حاكم بر كشور نيست؛ اينها همگي منتج به ضعف و عدمكارايي احزاب تشكيل شده پس از انقلاب شده است؛ بهگونهاي كه در بسياري مواقع مداحان يا وعاظ بودند كه عملا جايگزين حزب شده بودند. احزاب فراگير كه عمومازاده فرامين حكومتي بودهاند ناموفق و مقبول جامعه نبوده و حتي حزب جمهوري اسلامي كه موسسان آن اصحاب و ياران نزديك امام بودند و به نيت ساماندهي و رفع خلأ اوليه نهادهاي ادارهكننده جامعه به وجود آمده بود، بدون تهديد يا دخالت عوامل بيروني حزب جمعآوري شد. حال آنكه تجربه انتخابات اخير در امريكا هم كه فردي خارج از حمايتهاي مطلق حزبي و با تكيه بر رويههاي و ادبيات فردي انتخاب شد، ازجمله مصاديق افول احزاب فراگير در سطح بينالمللي است.
مهمترين نكته مورد اذعان همه ايدهها در چند سال اين بوده كه خلأ احزاب در كشور بهشدت احساس ميشود و حتي هزينهساز شده است؛ اينكه در همه انتخابات توجهات و همت سياسيون بر اين قرار ميگيرد كه موج ايجاد و همراهي امواج افكار عمومي نتيجه انتخابات را رقم بزند يا اينكه با يك مصاحبه و يا مناظره فضاي دوقطبي ايجاد شود و آراي بسياري تحت جبر فضاسازيهاي دوقطبي جابهجا شود، نشانههاي حاكميت فضاي پوپوليستي بوده و نشاندهنده نبود يا ضعيف احزاب است كه در شكلگيري منطقي افكار عمومي ناتوان بوده و تقريبا نظرات اغلب فعالان در حاكميت و بيرون از آن، تحزب را امري لازم برميشمردند و چنانچه ظرفيت احزاب با افكار مختلف در بعد كنترل حاكميت و نهادهاي آن به مفهوم عام و طرح مطالبات مردم و اعمال نظارتهاي مدني و زمينهسازي براي شكوفايي استعدادهاي بالقوه و كادرسازي به منصه ظهور برسد، عامل تعيينكننده سلامت حركت دولتها بهصورت اخص و حاكميت به مفهوم عام خواهد بود.
بهزعم اينجانب مباني و گفتمان والاي انقلاب و عوامل ايجاد و تداومدهنده آن با گذشت بيش از 4 دهه از عمر آن تحت موجوديت اصل مترقي ولايت فقيه و شخص رهبري معظم انقلاب، كماكان شكل حكومت را امت و امامي نگه داشته و همواره سايه سنگيني بر موجوديت احزاب خواهد داشت و نميتوانيم فرض را بر اين بگذاريم كه جمهوري اسلامي هم مانند همه كشورها يك نوع حكومت اداري است كه احزاب با گرايشهاي مختلف اعم از معتدل، راديكال يا محافظهكار و ...، قادر به اعمال تغيير در مشي و يا مباني آن خواهند شد؛ ليكن اعتقاد راسخ دارم كه وجود احزابي كه از پايه موجوديت يابند و شكل آنها از بالا به پايين نباشد، حتما در نهادينه كردن عمل در چارچوب قوانين و پاسخگو بودن دستگاههاي حاكميت به تفكيك و نيز قواي سهگانه و شكلدهي به فضاي عمومي و انتخاباتي بهصورت منطقي حتما تعيينكننده خواهند بود و با حاكم شدن چنين فضايي هزينههاي عملكرد غلط نهادها و دستگاههاي دولتي و حاكميتي به دوش مردم منتقل نميشود؛ بلكه خود تصميمسازان و تشكل وابسته آنها، هزينه خواهند داد.
كنشگر سياسي اصلاحطلب