اقناع وارونه
در وهله دوم بايد از پليس بزرگوار و قوه قضاييه عزيز پرسيد كه اولا هر كس اين جرايم را مرتكب شد بايد در خيابان و با شكنجه كشته شود؟ و دوم اينكه چطور يك مجرم با اين سابقه در يك سال سه بار دستگير و مجرم شناخته شده و دوباره بدون حمايت و پوششي به جامعه بازگشته و همان كارها را ادامه داده است؟ در يك سال 3 بار دستگيري و سه بار مجرم شناخته شدن و هر بار آزاد شدن براي جرم بعدي؟ لذا با فرض صحت انجام اين جرايم از سوي اين متهم، نوك پيكان بيش از هر كسي به اين نهادهاي مسوول برميگردد نه اين فرد و جامعه. بنابراين اكنون اين مسوولان بايد علاوه بر قتل كه خود تاكيد كردهاند با تمام توان پيگير مجازات خاطي خواهند بود، به اين مساله هم پاسخ بدهند كه اگر اين اطلاعات درست است، چرا سيستم انتطامي و قضايي فعلي چنين ناكارآمد از آب درآمده و اگر نيست چه كسي تلاش ميكند كه اينطور جلوه داده شود؟ هر چند به اعتقاد نگارنده اين فيلم با هماهنگي فرماندهان پليس منتشر نشده چرا كه ايشان هم بهتر از هر كسي بر اين قوانين واقفند و هم اعلام كردند كه پيش از انتشار فيلم كار خود را براي برخورد با خاطي آغاز كردهاند و قوه قضاييه هم تاكيد كرده كه خاطي هركس باشد با او برخورد ميكند. پس منتشركننده اين فيلم هر كه هست، خواسته ابرو را درست كند، در واقع چشم را كور كرده است. آن هم در زماني كه دو ماه پيشش اتفاقي مشابه در امريكا براي يك رنگينپوست به نام جرج فلويد ميافتد و بسياري از مقامات نظامي و غيرنظامي كشور - بحق- به آن ظلم و شكنجه و قتل خياباني اعتراض ميكنند. آيا در چنين شرايطي هيچ فرمانده پليس يا قاضي و... حاضر است از تخلف بدين آشكاري حمايت كند يا چشم بر آن ببندد. اتفاقا زماني كه افكار عمومي اين ميزان حساسيت را به تضييع حقوق يك شهروند خارجي ميبيند، قطعا سطح توقعاتشان آنقدر بالا ميرود كه در نمونه داخلي آن كسي با لكنت قتل و شكنجه خياباني را محكوم نكند. البته خوشبختانه اينبار هم پليس و هم قوه قضاييه در اين باره مقاومتي نداشته و هر دو اعلام كردهاند كه گذشتي در كار نيست و طبيعتا مردم هم منتظر ديدن اين برخورد قاطع هستند چون حالا تنها كشتن يك شهروند در خيابان نيست كه به مساله افكار عمومي تبديل شده است، بلكه همانطور كه در دو روز گذشته به كرات در شبكههاي اجتماعي كاربران روي آن تاكيد كردهاند، دفاع مسوولان از حق شهروندان ايراني است.