فرصتي براي «سيمرغ» گردشگري
پرستو فخاريان
دنيا، «ايران» را با چه نمادي ميشناسد؟ وقتي نام «ايران» ميآيد، چه چيزي به ذهن مخاطب خارجي خطور ميكند؟ براي تقويت تصوير مناسب از محصول گردشگري ايران چه بايد كرد؟
پاسخ به اين سوالات ميتواند مبناي برنامهريزي براي بازاريابي و توسعه گردشگري كشور باشد. با اين حال، ايجاد يك برند واحد براي گردشگري ايران طي بيش از يك دهه، موضوعي بحثبرانگيز و مجالي براي وعدههاي مسوولاني بوده كه در نظر داشتهاند افكار عمومي و متخصصان اين حوزه را با خود همراه كنند. البته هر بار چنين طرحهايي به نحوي شكست خوردهاند؛ يا مطالعات به صورت نيمهكاره رها شده يا پس از مدتي مشخص شده كه برند و نشان تعيين شده عملا معرف گردشگري نيست.
آخرين تلاش براي ايجاد برند گردشگري كشور اواخر سال گذشته اتفاق افتاد و نماد «سيمرغ» معرفي شد؛ سيمرغي كه به عنوان پرندهاي اسطورهاي در تاريخ ايران شناخته ميشود. قرار شده اين نماد، كشورمان را با شعار«ايران باشكوه» يا Majestic Iran به دنيا بشناساند. اما آيا قرار است بال پرواز از «سيمرغ» گرفته شود يا با برنامهريزي مناسب، مبناي توسعه گردشگري در سالهاي آينده باشد؟
براي پاسخ به اين سوال بايد كمي از بالاتر به موضوع نگاه كرد. تنها حدود يك ماه پس از معرفي اين نشان ويروس كرونا كشور به كشور ملتها را درگير خود كرد؛ سفر در دنيا به امري ممنوعه تبديل شد و مردم ملزم شدند تنها در موارد بسيار ضروري سفر كنند. در ماههاي نخست همهگيري اين ويروس، كشورهايي كه اقتصادشان با گردشگري ميچرخيد بيشتر دچار بحران شدند و لحظه لحظه بيشتر در اين گرداب فرو رفتند. ايران اگرچه اقتصادش به دلايل ديگري به جز كسادي صنعت توريسم به چالش كشيده شده بود اما تمام آنچه براي جذب گردشگر در سالهاي اخير توسط فعالان گردشگري رشته شده بود، پنبه شد.
با اين همه بعد از گذشت چندين ماه از شيوع جهاني كرونا،كشورهاي مختلف براي بازيابي توان گردشگري خود اقدامات مختلفي كردند. آنها در كنار اعطاي تسهيلات به فعالان اين حوزه، برنامههاي بازاريابي خود براي دوره پساكرونا را ازسر گرفتند؛ نمونهاي براي تبديل كردن تهديد به فرصت. در ايران اما فعالان گردشگري و تصميمسازان اين بخش هنوز در چند و چون تخصيص تسهيلات به كسب و كارهاي گردشگري هستند كه از كوويد19 زخم خوردهاند حال آنكه ماههاي پيش رو تا كشف واكسن و توزيع جهاني آن ميتواند فرصتي باشد تا متوليان توريسم كشور مسير مشخصي براي برند گردشگري كشور تعريف، آن را به جلو هدايت و به وسيله آن، دنيا را مشتاق كنند كه پس از پايان اين بحران سخت راهي كشورمان شوند.
در همين حال، برنامههاي بازاريابي هدفمند
در راستاي برند ملي گردشگري از سوي دولت ميتواند مانع عقبماندگي ايران از مسابقه جهاني توسعه گردشگري شود. اما اگر قرار باشد تصميمسازان گردشگري در انتظار پايان وضعيت اضطراري ناشي از كرونا بمانند و تازه در آن زمان از پتانسيل برند گردشگري براي از سرگيري بازاريابي گردشگري كشور بهره ببرند بايد منتظر چالشهاي عميقتري در اين حوزه باشيم. اگرچه درنهايت بايد به اين نكته نيز توجه كرد كه موفقيت اين برند گردشگري منوط به آن است كه در عرصههاي اجتماعي، سياسي و بينالمللي چه بر كشور خواهد گذشت و به تعبيري نميتوان گفت كه پايان عصر كرونا تنها عامل اوجگيري سيمرغ گردشگري ايران بر فراز گردشگري دنيا خواهد بود.