ازدواجي به دور از فرجام اميدواركننده
شيدا آرياييپور
ازدواج سفيد يكي از مولفههاي جديد و در حال گسترش در جوامع به دليل شرايط سخت زندگي است. در جوامع غربي و توسعهيافته دگرگونيهاي اجتماعي- اقتصادي و فرآيند مدرنسازي به ويژه در محيطهاي شهري و گسترش فرهنگ مدرن، در ميان لايههاي مختلف جامعه، ساختار خانواده را تحت تاثير قرار داده است. شايد اولين آثار مدرنيته بر نهاد خانواده در ايران تغيير ساختار گسترده آن به خانواده هستهاي بوده است، اما اين ساختار جديد نيز، به تدريج، متناسب با الزامات و مقتضيات جامعه مدرن دچار تحولاتي شده كه وضعيت آن را از شرايط چند دهه گذشته به كلي متمايز كرده است. وضعيت جديد به سست شدن پيوندهاي خانوادگي، روابط عاري از قدرت در درون خانواده، كاهش پايداري خانواده، كم توان شدن هنجارهاي خانوادگي در كنترل و سامانبخشي به رفتارها و روابط اعضاي خانواده، تضعيف روابط عاطفي ميان اعضاي خانواده، درهم ريختن نظام سنتي، تقسيم نقشها بدون جايگزيني و مقبوليت يافتن نظامي نوين و كارآمد و بروز بسياري عوارض و پديدههايي منجر شده است كه رصد كردن آثار و آسيبهاي احتمالي ناشي از اين تحولات را گريزناپذير ميكند (سرايي، ١٣٨٨:١٢).
با توجه به اين شرايط ازدواج سفيد فرآيند اين پروسه تغيير در درون جوامع است كه در كشورما هم به نوعي ناشي از تحولات اقتصادي و اجتماعي است. در اين نوع ازدواج در غرب فردي كه خارج از قرارداد ازدواج والدينش به دنيا ميآيد از همه حقوق اجتماعي مثل ديگران برخوردار ميشود. هرچند بايد گفت قوانين حقوقي هميشه هم به نفع اين بچهها نيستند.
برخي معتقدند، پايبندي به شريك زندگي، جنبه عاطفي دارد؛ نه قانوني. ولي در نظام حقوقي غرب چون هم سطح با تحولات اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي جامعه رشد كرده براي همين از لحاظ حقوقي بچهاي هم كه از اين رابطه به دنيا ميآيد داراي حقوق و امتيازات اجتماعي است.
1- آنچه واژهها ميگويند
عبارت ازدواج سفيد تركيبي از كلمه «ازدواج» و «سفيد» است كه تجزيه آن زيباست و براي كسي كه معني تركيبش را نداند، جذاب است و يك ازدواج ساده، صميمي و زيبا را به ذهن ميآورد و مخاطب ناآگاه با خواندن عناوين پيرامون آن دچار تناقض ميشود، اما در واقع الفاظ و مفهوم آن دلالت بر زندگي مشترك بدون ازدواج دارد كه تعهد و استحكامي در آن نيست و دو طرف خود را در برابر هم پايبند و مسوول نميدانند و سوءاستفاده در آن زياد است.
ريشه عبارتسازي «ازدواج سفيد» نوعي حرمتزدايي از جامعه و عادي كردن نوعي رابطه نامتناسب با فرهنگ ديني ايراني است كه براي دور كردن افراد جامعه از سبك زندگي اسلامي ايراني تلاش ميكند و مشروعيت اجتماعي و حقوقي ندارد. زندگي دختر و پسر زير يك سقف بدون عقد نكاح ممكن است با اهدافي مانند برآوردن نيازهاي عاطفي و رواني يا جنسي باشد ولي نميتوان آن را ازدواج ناميد (ارامكي و ديگران، ١٣٩١).
برخي معتقدند زندگي به صورت صيغه طولاني مدت است و لازم نيست در برابر آن نگراني وجود داشته باشد. اين ديدگاه قابل دفاع نيست، زيرا ازدواج يك عقد است و نياز به دو اراده و دو قصد براي تحقق آن دارد.
چيزي كه از آن به زندگي مشترك زن و مرد به همراه روابط جنسي بدون ازدواج ياد ميشود در فرهنگ آكسفورد «cohabitation» يعني «همباشي» آمده است، يعني حتي فرهنگ غرب نيز اين رابطه را ازدواج نميداند و «همباشي» تعريف ميكند. همچنين واژه «White wedding» به ازدواجي رسمي در كليسا كه در آن عروس لباس سفيد ميپوشد، گفته ميشود.
2- كابوس بزرگ جامعهشناسان
جامعهشناسان اين مساله را كابوس بزرگي ميدانند كه ركن خانواده و جامعه اخلاقمدار ايران را تهديد ميكند. آنها معتقدند كه افزايش ازدواج سفيد باعث كاهش آمار ازدواج رسمي و سست شدن نظام ارزشي ميشود. از سوي ديگر افرادي كه به اين نوع همزيستي ميپردازند به دليل قانوني نبودن در جامعه با محدوديتهاي فراواني روبهرو ميشوند. به عنوان مثال آنها هرگز نميتوانند به مسافرت بروند و در هتل بمانند يا براي اجاره كردن خانه دچار چالشهاي فراواني ميشوند. آنها همچنين از تسهيلاتي كه به افراد متاهل در جامعه تعلق ميگيرد، بيبهرهاند.
از آن گذشته چون عرف وجود چنين همزيستي را برنميتابد، آنها مجبور به پنهان كردن وضعيت زندگي خود در بين همسايهها، دوستان و همكاران ميشوند كه حاصل اين كار استرس فراوان و رنج بردن از فشار رواني بالاست. آنها همچنين درباره وضعيت موجود زندگي خود دچار سردرگمي ميشوند؛ پاسخ به اين سوالات كه آيا متاهل هستند يا مجرد؟ آيا بودن آنها كنار هم هميشگي است يا احتمال دارد كه يكي از طرفين به راحتي آن ديگري را ترك كند؛ بدون اينكه مسووليتي درباره حقوق طرف مقابل بر ذمه داشته باشد؟
آيا همزيستي آنها روزي به يك ازدواج دايم منتهي خواهد شد يا نه؟ آيا آنها ميتوانند با اين وضع موجود، آرزوي داشتن فرزند را داشته باشند يا آرزوي داشتن فرزند را تا ابد بايد در پستوي افكارشان دفن كنند؟
در واقع بايد گفت اين همزيستي افراد را در وضعيتي گنگ و ناپايدار قرار ميدهد كه هيچكدام از دو نفر هرگز نميتوانند براي زندگي مشتركي كه شروع كردهاند فرجامي اميدواركننده ترسيم كنند؛ چراكه حتي مطمئن نيستند فردايي كه از پيشرو ميآيد يك بحث ساده، يك اختلافنظر پيش پا افتاده يا يك دوست جديد به جدايي آنها نينجامد.
در يك جمعبندي نهايي ميتوان گفت از مهمترين عوامل ازدواج سفيد به شرح ذيل است كه چنانچه جامعهاي مخالف اين ازدواج باشد بايد سعي در رفع دلايل آن كند.