جمهوري 97 ساله، قدرت يا دموكراسي؟
محمدعلي دستمالي
قديميترين نظام جمهوري خاورميانه 97 ساله شد. انحلال امپراتوري عظيم عثماني و تاسيس نظام جمهوري تركيه نيز يكي از وقايع مهم و اثرگذار قرن بيستم بود. قرني كه شاهد دوراني سرنوشتساز با چندين رويداد بزرگ از جمله انقلاب اكتبر، دو جنگ عالمگير، امواج فراگير مليگرايي، انقلاب اسلامي ايران و چندين رويداد ديگر بود. تاسيس جمهوري تركيه حاصل يكي از بزرگترين تغييرات ژئوپليتيك تاريخ معاصر است. با آنكه جمهوريت بيشتر مبتني بر نقش جمهور، دموكراسي و قدرت و مشروعيت مردمي است اما حالا ظاهرا حزب حاكم تركيه، «جمهوري» را صرفا در مسير قدرت سخت و استقلال معني ميكند و از اين باكي ندارد كه دستكم براي مدتي كوتاه، دموكراسي و عدالت فريز شود تا شايد در مقاطع بعدي و در شرايطي كه قدرت و بقا تضمين شد، دوباره اين پروندهها از رف بلند، پايين آورده شوند. گويي، كشور هر چه دموكراتتر باشد، ضعيفتر خواهد بود و در نظام بينالمل، كسي دولتي را كه در مسير توسعه سياسي باشد، جدي نميگيرد! در چنين فضايي نه تنها در حوزه داخل بلكه در گستره منطقهاي و سياست خارجي نيز شاهد چالشهايي هستيم كه انطابق چنداني با اراده جمهور ندارد و بيشتر يادآور احياي تفكر مليگرايي قومي و نژادي براي تبديل شدن به هژمون منطقهاي است.
از سوريه و عراق تا ليبي و قفقاز
تركيه در شرايطي سالگرد تاسيس نظام جمهوري را جشن گرفته كه اين كشور در موقعيت خاص و متناقضي قرار گرفته است. موقعيتي كه شايد بتوان آن را سايهگستري توامان فرصتها و تهديدها دانست. با آنكه شرايط دشوار اقتصادي ناشي از شيوع كرونا، مشكلات جدي به همراه آورده اما در خاورميانه، قفقاز، بالكان و شرق مديترانه، فرصتهاي جديدي براي ارتقاي جايگاه تركيه به وجود آمده است. لذا اين كشور در حوزه داخلي، منطقهاي و فرامنطقهاي، گرفتار برخي تنشهاست و در عين حال در جستوجوي تحقق اهداف و آمالي است كه ميتواند موجب ارتقاي سطح قدرت و تعميق نفوذ اين كشور شود.
مداخله جدي تركيه در تحولات سوريه، ليبي، شرق مديترانه و قرهباغ كوهستاني، نشاندهنده تلاش جدي تركيه براي تبديل شدن به يك قدرت تاثيرگذار است. شايد رسيدن به اين هدف؛ «آسان نمود اول، ولي افتاد مشكلها!» چراكه تركيه هماكنون درگير مشكلاتي از جمله موانع اقتصادي است.
تركيه حالا خود را در شرايطي ميبيند كه در حوزههاي مهمي از خاورميانه و شرق مديترانه گرفته تا آفريقا و بالكان و قفقاز تا افغانستان پاكستان و تركستان شرقي در جستوجوي ارتقاي موقعيت است. از مصر، تونس، ليبي و سودان گرفته تا قبرس تركنشين، تركمانهاي سوريه و عراق، كريمه، تاتارها، قرهباغ و حوزههاي ديگر همواره شاهد اتخاذ مواضع و بعضا شاهد قدرتنمايي مستقيم يا غيرمستقيم تركيه به شيوه نظامي هستيم. سوال اينجاست: آيا اين اقدامات با روح جمهوريت و استقرار دموكراسي و توسعه سياسي منافات دارد؟ خير. تناقض و منافات در جايي است كه در حال و هوايي حماسي و مليگرايانه، كليه اقدامات فرامرزي دولت و نيروهاي مسلح به منظور تلاش براي به عقب راندن تهديدات دشمنان، برهم زدن توطئه و حفظ بقاي ملي قلمداد شده و به شكل مودبانه و غيرمستقيم چنين نشان داده ميشود كه فعلا تا مشكلات بزرگ حل نشود، مجالي براي اطوارهاي دموكراتيك، تفكيك قوا و دغدغههاي حقوق بشري وجود ندارد! در عين حال چنين نشان داده ميشود كه هر آنچه دولت و حزب حاكم انجام ميدهند به تمامي عاري از ايراد و مبتني بر منافع ملي بوده و گراني و كاهش ارزش پول ملي تنها به خاطر توطئه و فشار دشمنان خارجي است و نه سوءمديريت داخلي! چنين است كه سياست خارجي به امتداد سياست داخلي و اهداف حزبي تبديل شده و تركيه در مسير تكصدايي پيش ميرود.
اين اردوغان 2016 به بعد
همين چند روز پيش بود كه رييسجمهور در پاسخ به يك فعال اقتصادي كه گفته بود شرايط اقتصاديمان دشوار شده و نميتوانيم ناني بر سر سفرههايمان ببريم، خونسردانه گفت:«اين حرفها اغراقآميز به نظر ميرسد.» او همچنين در پاسخ به پرسش خبرنگاران در مورد صحت و سقم آزمايش موشك اس 400 روسي در سينوپ تركيه و بررسي واكنشهاي احتمالي آمريكا گفت:«ما كشوري نيستيم كه براي اين اقدامات از آمريكا اجازه بگيريم.» اردوغان همچنين در مورد پرونده قرهباغ و نقش تركيه در قفقاز ضمن تاكيد بر حمايت همه جانبه تركيه از جمهوري آذربايجان گفت:«به همان اندازه كه روسيه حق حضور دارد، ما هم حق داريم.» در مورد امانوئل ماكرون رييسجمهور فرانسه نيز اردوغان در مقام روانشناس قرار گرفت و توصيه اكيد او، اقدام براي درمان رواني بود و در برابر مخالفين داخلي نيز معمولا آنها را يا نادان و نابلد قلمداد ميكند يا خائن و وابسته. خلاصه اينكه اردوغان از موضع قدرت حرف ميزند و دستكم از سال 2016 ميلادي به اين سو و پس از دو رويداد مهم كودتاي نافرجام اصحاب گولن و تغيير نظام سياسي و اجرايي از پارلماني به رياستي در مشي و كلام اردوغان و اتخاذ مواضع سياسي و انساني او، خبر و نشاني از تعامل و انعطاف نيست. اما چرا؟ آيا معقول است كه شخصيت و رويكرد فكري، سياسي و رفتار يك سياستمدار در 66 سالگي به شكل جدي تغيير كند؟ به زعم نگارنده، پاسخ منفي است. به باور من نه تنها براي يك سياستمدار و رهبر بلكه در مورد يك شهروند عادي نيز معقول به نظر نميآيد كه مشي، گفتمان و ادبيات به يك باره تند و تيز شود. بنابراين بايد دلايل را نه در تغيير ناگهاني شخصيتي بلكه در اوضاع و احوال پيراموني جستوجو كرد. از هر منظري كه بنگريم، سخنرانيها و تصميمات و اقدامات كنوني رييسجمهور تركيه با مشي 6 سال پيش او تفاوت معناداري وجود دارد. چرا؟ براي تبيين دلايل و چرايي اين ماجرا، دو دليل به ذهن نگارنده ميرسد. يحتمل دلايل ديگري به ذهن كسان ديگر نيز برسد كه ميتواند شنيدني باشد. شايد اصليترين دلايل چنيناند:
1- پيش از اين ساختار حزب عدالت و توسعه و مكانيسم چينش مهرهها و چهرههاي قدرتمند و متنفذ اين حزب در كنار شخص اول يا اردوغان به گونهاي بود كه ديگران نيز جرات اظهارنظر داشتند و تا حد قابل توجهي، اردوغان را بالانس ميكردند. يعني با رايزني و نظرات خود، رهبرشان را در مسيري همراهي ميكردند كه برخاسته از ديدگاه و انديشه دستهجمعي اتاق فكر حزب بود. (چنين چيزي به معني ناديده گرفتن تاثير مشاورين و مداخلين ديگري همچون شبكه فتحالله گولن نيست.) اما حالا شاهد وضعيتي هستيم كه در وصف آن ميتوان گفت؛ اين آكپارتي، ديگر آن آكپارتي سابق نيست. نه تنها كسي در انتقاد از رهبر حزب و مخالفت با تصميم و ديدگاه او سخن نميگويد بلكه تملق و چاپلوسي و جستوجوي رانت به يك ميدان رقابتي تبديل شده است. كار به جايي رسيده كه شاخه جوانان حزب عدالت و توسعه به تازگي يك كليپ تصويري در مدح و ستايش اردوغان ساخته كه در آن، اردوغان به مثابه رهبري قلمداد شده كه نقش تاريخي بسياري از پادشاهان، اُدبا، فرماندهان، شهدا و متفكرين تركيه در شخص او تجلي يافته و حتي با مقايسهاي غلط، متملقانه و اغراقآميز خطاب به اردوغان گفته شده:«تو كيستي؟ تو علي(ع) هستي، خفته در بستر پيامبر!» جالب اينجاست كه رسانههاي احزاب مخالف نيز نه تنها با اين تشبيهات، مخالفت قاطعانهاي نكردند بلكه به طرح اين چالش پرداختند كه چرا در اين كليپ، اردوغان تجلي همه شخصيتهاي مهم تاريخ پنداشته شده اما به آتاتورك اشاره نشده است؟!
2- پس از كودتاي نافرجام سال 2016 ميلادي؛ نه تنها اعتماد اردوغان به بسياري از افراد مهم از دست رفت بلكه اساسا مكانيسم حزب و ميزان دخالت حزب در ساختار رياستي نيز تغيير كرد و اردوغان در نهاد رياستجمهوري در ميان حلقه محدود و معدودي از مشاورين است كه ظاهرا كار آنها مشورت دادن نيست بلكه توجيهتراشي براي تصميمات و اقدامات اردوغان است! حتي چهرههاي دانشگاهي و پروفسورهاي توانمند تيم اردوغان نيز دقيقا مانند او و با همان لحن او صحبت ميكنند و موضع ميگيرند!
اردوغان بيش از همه به نظاميان و امنيتيها اعتماد دارد و ظاهرا احياي ميراث توجه به قدرت سخت در ساختار سياسي تركيه، اين بار به شكلي ديگر در دستور كار قرار گرفته است. قبلا ژنرالها همهكاره بودند و تلاش ميكردند بر تيم سياسي و حقوقي تاير بگذارند و آنان را اداره كنند اما حالا، اين خود دولت است كه براي تحقق اهداف و آمال داخلي و خارجي به طور مداوم بر استفاده از قدرت سخت تاكيد ميكند. اگر تا ديروز ژنرالها، متنفر از دينداران بودند و صرفا زير علم كماليسم و لاييسم سينه ميزدند حالا شاهد شكلگيري ارتش و نيروهاي مسلحي هستيم كه در آن محافظهكاران در اوج قدرت هستند و همچون سابق منافاتي جدي بين دينداري و نظاميگري نيست.
مخالفين و متفكرين
نگاهي به تابلوي سياسي و حقوقي كنوني تركيه نشان ميدهد كه در آستانه 100 سالگي عمر جمهوري هنوز هم ميراث تاريخي و قدرت سخت حرف اول را ميزند و حزب حاكم به روال دهههاي اخير به مخالفين مجال تنفس نميدهد و دعوت گهگاهي از مخالفين براي حضور در برخي مراسمات كاملا فرمايشي و نمادي از حفظ ظاهر و عمل كردن به پروتكل است. در 97 سالگي جمهوري تركيه، رييسجمهور اين كشور و همراهان در حالي بر سر مزار آتاتورك رفته و تجديد ميثاق كردند كه با وجود همه تنشها و دعواهاي سياسي، رهبران احزاب مخالف نيز حضور داشتند. كمال كليچدار اوغلو، رهبر حزب جمهوري خلق و مرال آكشنر، رهبر حزب خوب كه در مخالفت با ائتلاف جمهور اردوغان و باغچلي) ائتلاف ملت را به وجود آوردهاند نيز در اين مراسم حضور داشتند. اما در صف طويل مخالفين حزب حاكم تركيه، نهادهاي ديگري همچون حزب اتحاد دموكراتيك خلقها(وابسته به پ.ك.ك)، حزب اسلامگراي سعادت و شاگردان مرحوم اربكان و احزاب علي باباجان و احمد داود اوغلو نيز حضور دارند كه هدف مشترك همه آنها پايين كشيدن اردوغان و حزب او از اريكه قدرت است. با آنكه 3 سال به انتخابات مانده هر روز در مورد ضرورت برگزاري انتخابات پيش از موعد حرف ميزنند و از هماكنون خود را مهيا كردهاند تا در يكصد سالگي جمهوري تركيه و در انتخابات سال 2023 ميلادي با اردوغان رقابت كنند و به زعم خودشان با پيروزي در انتخابات آتي، جمهوري را به صاحبان اصلي آن بازگردانند. اما واقعيت اين است كه حالا در تركيه، قرائت واحدي از جمهوريت وجود ندارد و دوقطبي ريشهداري به وجود آمده كه در آن، موافقين و مخالفين به تندترين و سازشناپذيرترين شكل ممكن در مسير «ديگريسازي» و «ديگريستيزي» پيش ميروند و جريان سوم قدرتمندي براي رساندن كشور به توازن و تعادل وجود ندارد و حتي دانشگاهيان، نويسندگان، نهادهاي مدني، چهرههاي مرجع و دموكرات،در يكي از دو سوي قطبين قرار گرفتهاند. در چنين شرايطي بايد گفت، قديميترين جمهوري منطقه حالادر شرايطي است كه بهاي چنداني به اصل جمهوريت نميدهد و فعلا به چيزي جز قدرت نظامي نميانديشد.