آخرين رييس جمهور
نوشته فرهاد والي
راجر ايلز Roger Ailes
تقريبا همه مديران شبكههاي خبري در دنيا ميدانند كه وقتي يك زن مجري در حال گفتن خبر است، هيچ لزومي ندارد مخاطبان به شكاف سينه زن يا چشمان جذاب او و لبهاي سكسي او توجه كنند، چون آن چيزي كه اهميت دارد اخبار است. اما نظر راجر ايلز چيز ديگري بود. او با اين تئوري وارد فاكسنيوز شد كه مجريان زن بايد زيبا و سكسي باشند، او ميز مجري را از تصوير حذف كرد. و به جاي ميزهاي چوبي، فلزي يا شيشهاي گفت از مبل استفاده شود و به كاركنان زن دستور داد كه از پوشيدن دامن بلند خودداري كنند. در زبان انگليسي وقتي يك برنامه تلويزيوني بيش از حد سكسي است، ميگويند «مقدار زيادي از پوست را نشان ميدهد.» راجر ايلز با اغلب زنان مجري فاكسنيوز رابطه جنسي داشت. وي مدير فاكسنيوز بود. مجريان فاكسنيوز كه در ساعات داغ خبري برنامه اجرا ميكنند و دستمزدهاي بسيار سنگيني ميگيرند، همه ميدانستند كه راه رفتن روي آنتن فاكسنيوز از اتاق خواب راجر ايلز ميگذرد.
يكي از اصليترين ترامپسازان است. راجر ايلز مشاور رسانهاي ريچارد نيكسون، رونالد ريگان، جرج بوش و رودي جولياني بود و يكي از اولين كساني بود كه فهميد ميتوان از بازيگري بدون سواد سياسي و ناآشنا با رفتار سياسي كه هنوز فرق خاورميانه و خاور دور را نميفهمد، مثل دونالد ترامپ يك رييسجمهور ساخت. راجر ايلز مثل بسياري از كساني كه در دوره اوباما اهميت خودشان را از دست داده بودند و از اين رييسجمهور دموكرات سياهپوست و عاقل عذاب ميكشيدند، ميدانست كه دونالد ترامپ كسي است مثل خودش، مردي كه شبكه فاكسنيوز را به راه انداخته بود.
راجر يوجين ايلز Roger Eugene Ailes در 15 مي1940 در شهر وارن ايالت اوهايو به دنيا آمد، پدرش چندان وضع مالي خوبي نداشت و مامور شركت برق بود و مادرش دانا خانهداري بود كه با زندگي فقيرانهاي سرميكرد. اما اين همه مشكل نبود، راجر در سنين كودكي دچار بيماري هموفيلي شد و تا آخر عمر با آن سر كرد. وقتي شما دچار بيماري هموفيلي هستيد، چه بخواهيد و چه نخواهيد، از جمعيت دوري ميكنيد. كابوس زخمي شدن يا افتادن به زمين و خونمردگي كه ممكن است تا پاي مرگ ادامه داشته باشد، هميشه آدمي را كه دچار هموفيلي ميشود ميترساند. با وجود بيماري هموفيلي او هيچوقت از حضور در جمع خودداري نميكرد.
او در دانشگاه اوهايو درس خواند و در دوره دانشجويي فعاليت خودش را در برنامههاي آماتوري راديو تلويزيوني شروع كرد. او در سن بيست سالگي با مارجوري وايت ازدواج كرد. راجر در سن 22 سالگي به عنوان دستيار توليد در نمايش مايك داگلاس مشغول كار شد و به زودي تهيه كننده برنامه شد. در آن زمان شوي مايك داگلاس يكي از محبوبترين برنامههاي تلويزيوني امريكايي بود.
از سال 1967 راجر ايلز يك شوي تلويزيوني سياسي را آغاز كرد. فعاليتش مصادف بود با اوايل مبارزات انتخاباتي ريچارد نيكسون. وقتي نيكسون از شركت در برنامه آنان سرباز زد، و شبكه تلويزيوني آنها را « تلويزيون حيلهگر» نام برد، راجر با تمام نيرو از برنامه تلويزيونياش در برابر نيكسون دفاع كرد و چنان تاثيري روي او گذاشت كه نيكسون او را به كمپين خودش دعوت كرد. راجر ايلز فعاليت خودش را از 1968 در جريان انتخابات ريچارد نيكسون آغاز كرد، با حقوق روزي صد دلار، و از همانجا بود كه علاقهمند شد كه در مسائل سياسي رسانهاي فعاليت كند. راجر ايلز بهطور جدي به تلويزيوني فكر ميكرد كه بتواند نمايشگر خوبي براي چهره جمهوريخواهان باشد. به همين دليل در سال 1984 در انتخابات مهم رونالد ريگان و انتخابات بعدي در 1988 يعني بوش پدر درگير دو كمپين موفقيتآميز بود.
راجر ايلز يك چيز را خوب ميفهميد و اين رابطه تلويزيون و سياست براي مردم امريكا بود. او در سال 1969 شركتي تاسيس كرد و كارش دادن مشاوره سياسي به تاجران و سياستمداران بود، در كنار اين كار همچنين به تهيه كنندگي فيلم و تلويزيون ميپرداخت. او در فاصله سالهاي 1968 تا 1977 چهار شوي تلويزيوني و دو مستند ساخت. او در فاصله سالهاي 1973 تا 1975 اولين تلاشهاي خودش را براي راهاندازي يك شبكه تلويزيوني براي محافظهكاران به راه انداخت.
او در سال 1990 به تلويزيون برگشت و در 1993 به انبيسي پيوست. تا شبكه تجاري آن را مديريت كند. بدين ترتيب اولين مجموعهام اس انبيسي با عنوان «امريكاز تاكينگ» راهاندازي شد. اين شبكه تا سال 1995 صد ميليون دلار سود به دست آورد. اما به دليل درگيري ميان راجر و سرپرستان اين شبكه او از اين شبكه انصراف داد. بلافاصله بعد از ترك انبيسي راجر ايلز با رابرت مرداك ملاقات كرد و درباره شراكت براي تاسيس يك شبكه محافظهكار گفتوگو كردند.
در 17 اكتبر 1996 يعني سومين سال دوره اول بيل كلينتون شبكه خبري فاكسنيوز كارش را با حضور راجر ايلز به عنوان رييس و مديرعامل آغاز كرد. او شروع به جذب استعدادهاي برجسته و ستارههاي تلويزيوني كرد. افرادي مانند نيل كاووتو، بيل ريلي، بريت هوم، و دهها مجري زن زيبا كه زير عنوان يك شبكه تلويزيوني مستقل به حمايت از محافظهكاران ميپرداختند. در انتخابات سال 2000 كه جرج بوش نامزد محافظهكاران بود، وقتي او جرج بوش را برنده فلوريدا معرفي كرد، همه از او پيروي كردند. در ژانويه جايگاه 2002 فاكسنيوز از سيانان به عنوان پربينندهترين تلويزيون خبري پيشي گرفت. ايلز پس از استعفاي پسر رابرت مرداك در سال 2005 قدرت خودش را در نيوز كورپ تثبيت كرد و به عنوان رييس شبكه تلويزيوني فاكس مشغول به كار شد. قدرت گرفتن راجر ايلز و فاكسنيوز مصادف بود با دوراني كه رسانههاي اجتماعي يا همان سوشال مديا داشت بهتدريج نقش مهمي در خبررساني ايفا ميكرد و شبكههاي تلويزيوني يكي يكي قدرتشان را از دست ميدادند، و همچنين دوران رياست او مصادف بود با ضعيفترين وضعيت محافظهكاران در سياست امريكا (از دوره دوم بوش پدر تا پايان اوباما). شايد يكي از دلايل پيشي گرفتن فاكسنيوز بر ساير شبكههاي خبري و تلويزيونهاي امريكايي در اين بود كه مشتريان و مخاطبان فاكسنيوز بيشتر محافظهكاران امريكايي بودند، يعني مردمي كه كمتر از سوشال مديا استفاده ميكردند.
مصائب و مشكلات راجر ايلز زماني شروع شد كه باراك اوباما رييسجمهور امريكا شد، او كه همواره با جمهوريخواهان و محافظهكاران كار كرده بود، روزهاي بدي را گذراند، اما با پايان دوره اوباما و آغاز انتخابات 2016 و پخش اولين سخنراني دونالد ترامپ صداي او در گوش راجر ايلز مثل صداي پرندگان در فصل بهار بود، او به سرعت به دونالد ترامپ پيوست و به عنوان مشاور همكاري با او را آغاز كرد. فاكسنيوز مهمترين حامي ترامپ در جنگ او با رسانهها بود.
او به نويسندگان و مجريان شبكه دستور داده بود كه نام كامل اوباما را بخوانند، «باراك حسين اوباما». او با اين كار ميخواست بر مسلمان بودن پدر اوباما هر دقيقه تاكيد كند. با اين كار اصرار داشت كه احساسات اسلامستيزانه بينندگان را تحريك كند. اين حركت با دخالت خانواده مرداك كه صاحب تلويزيون فاكس هستند متوقف شد. شناخت دقيق او از قشر محافظهكار در ايالات متحده در ساختن استراتژي ترامپ و حرفهايش بسيار كارساز بود. جلسات محرمانه او با ترامپ و زمان نامحدودي كه او در شبكه پربيننده فاكس به ترامپ داد، از عوامل اصلي محبوبيت ترامپ است. خانواده مرداك در آغاز از اين همه توجه ايلز به ترامپ خشنود نبودند، آنها نميخواستند در صورت حذف ترامپ مورد خشم مقامات بلند پايه جمهوريخواه قرار بگيرند. ايلز يك نابغه ديوانه سياسي بود. او براي احياي روياي امريكاي 1950 تلاش ميكرد كه در آن زنان و اقليتها حقوقي نداشتند و كشور توسط مرداني مثل او اداره ميشد.
راجر ايلز در ژوئن 2016 توسط گرتن كارلسون و سپس توسط بيست مجري ديگر فاكسنيوز متهم به آزار جنسي شد. او اقدام به استعفاي نمايشي كرد. وي پس از استعفا چهل ميليون دلار از فاكسنيوز دريافت كرد. ماجراي راجر ايلز چنان جذابيتي داشت كه تاكنون يك ميني سريال و يك فيلم سينمايي در مورد رسوايي جنسي او ساخته شده است.
راجر ايلز سه بار ازدواج كرد، نخستين بار در 1977 طلاق گرفت و در 1981 با نرما فرر تهيهكننده تلويزيوني ازدواج كرد. و براي بار سوم با كارگردان سيانبيسي اليزابت تيلسون در 1988 ازدواج كرد. او با چندين زن از مجريان فاكسنيوز رابطه جنسي داشت يا ميخواست برقرار كند. در ماه جولاي 2016 در حالي كه دونالد ترامپ داشت رييسجمهور ميشد، گرتن كارلسون عليه او پرونده آزار جنسي تشكيل داد. در طي چند روز تعداد اين شاكيان افزايش يافتند. او با قاطعيت همه اين موارد را رد كرد، اما در 21 جولاي استعفا داد. او بعد از استعفا به عنوان مشاور كمپين ترامپ به كارش ادامه داد و در اين مورد به او كمكهاي زياد و موفقيتآميزي كرد. پنج ماه پس از مستقر شدن ترامپ در كاخ سفيد در روز دهم مي2017 او در خانهاش در پالم بيچ فلوريدا به زمين افتاد و يك هفته بعد بهخاطر همان بيماري هماتودروني يا همان هموفيلي درگذشت.
مايكل فلين: Michael Flynn
بسيار پيش از آنكه مايكل فلين اعتراف كند كه به افبيآي دروغ گفته و پيش از وقتيكه به ژنرال محبوب هواداران ترامپ تبديل شود يا حتي پيش از آنكه او يك اسلامستيز شود، فلين از يك كودك خلافكار به يك ژنرال سه ستاره تبديل شده بود. واشنگتنپست در مورد او مينويسد، از زماني كه او در شغلش به عنوان افسر اطلاعاتي در افغانستان و عراق شهرت يافت از يك سرباز رازدار و غيرسياسي به يك مرد سياستزده با نظرات افراطي تبديل شد كه نه تنها در حفظ اسرار نميشد به او اعتماد كرد، بلكه او سرمنشا پخش شايعات عجيب و غريب هم شده بود. او اگر چه از ترامپسازان مهم است در عين حال يكي از اولين قربانيان ترامپ بعد از انتخابات بود.
« اسلام يك بيماري است و آيين اسلام بهطور كلي خطرناك است. آيين اسلام علت اصلي تروريسم اسلامگراست و اسلام يك ايدئولوژي سياسي و يك سرطان است. اسلام ميخواهد هشتاد درصد مردم را به بردگي بگيرد يا آنها را نابود كند.» اينها بخشهايي از نظرات مايكل فلين است.
ويل مككنتس براساس بررسي كتاب فلين به نام «ميدان جنگ» معتقد است كه جهانبيني مايكل فلين تركيب مغشوشي از نئوكانيزمي است كه معتقد به نابود كردن ائتلاف استبداد، ديكتاتوريها و رژيمهاي راديكال اسلامگرا، و واقعگرايي (حمايت از كشورهاي استبدادي دوست) است. ويل مك كنتس معتقد است ممكن است كتاب او دو نويسنده داشته باشد. و نويسنده دوم آن مايكل لدين باشد. مايكل فلين احتمالا نقطه كليدي داعش است، او از ورود به عراق و كمك نكردن مالي به مخالفان بشار اسد، امريكا را سرزنش ميكند. او در پاسخ به اين سوال كه «شما به عنوان فرمانده سازمان اطلاعات دفاعي ميدانستيد كه دولت اسلامي ظهور خواهد كرد، ولي چرا عكسالعملي نشان نداديد؟» گفت: «وظيفه ما فراهم آوردن اطلاعات بود ولي رييسجمهور- اوباما- بايد تصميم نهايي را ميگرفت. البته من نميگويم چشمانش را به ظهور داعش بست.» او گفت «گروههاي تروريستي ۲۰۰۴ نسبت به ۲۰۱۵ دو برابر شدهاند پس اشتباهي در سياستهاي ما وجود دارد.» او ميگويد: « ايران براي اهداف خود به امريكا در جنگ با طالبان و داعش كمك ميكند و از طرفي امريكاييها را در سراسر دنيا ميكشد.» او گفت «به نظر من ما بايد سيستم اقتصادي خاورميانه كه بر اساس نفت كار ميكند را تغيير دهيم.»