استفاده از فرصتها
آذر منصوري
يكي از دلايلي كه باعث شد انتخابات ۲۰۲۰ امريكا به يكي از موضوعات موردتوجه ايرانيان تبديل شود، نوع مواجهه ترامپ با برجام در چندسال گذشته بود. رييسجمهوري امريكا با اين تصور كه با خروج از برجام ميتواند اهداف دولت امريكا را در منطقه سهلالوصولتر كند، به توافقنامهاي كه حاصل ۲۲ماه مذاكرات ايران با گروه ۱+۵ بود، پشت پا زد و با يكجانبهگرايي خود از اعمال انواع تحريمهاي ظالمانه عليه ايران فروگذار نكرد. اينكه چه دلايلي علاوه بر رويكرد دولت امريكا اين جسارت را به او داد تا توافقنامهاي با اين اهميت را نقض كند، مقالي مجزا ميخواهد. اما مهمترين دليل را بايد در نوع نگاه و رفتار ترامپ به جايگاه ايران در منطقه جستوجو كرد.
در مجموع نوع مواجهه ترامپ با برجام و تلاشهاي او در 4 سال گذشته براي اعمال فشار حداكثري به ايران و نيز رويكرد متفاوت بايدن بهخصوص درمورد توافق هستهاي موجب شد اين انتخابات به حدي مورد توجه مردم ايران قرار گيرد كه تقريبا لحظه به لحظه شمارش آرا را در تمامي ايالتهاي امريكا پيگيري كنند و تا اينجا (شامگاه جمعه) به نظر ميآيد كه بايدن پيروز قطعي انتخابات ۲۰۲۰ امريكاست. هرچند كار بايدن در بازگشت به تعهدات بينالمللي ديگري كه ترامپ از آنها خارج شده است، فرآيندهاي خاص خود را دارد، اما آنچه مورد توجه ايران است بازگشت دولت امريكا به برجام و لغو تحريمهاي يكجانبهاي است كه زندگي شهروندان ايران را تحتتاثير خود قرار داده است. رفتار دولت ترامپ در چهار سال گذشته بر جايگاه امريكا در بين بسياري از كشورهاي دوست و همراه نيز اثر گذاشته و يكي از دلايل اين اثرگذاري همان توافق برجام است كه عملا باعث شد مجموعه تلاشهاي گروه ۱+۵ نيز بي نتيجه بماند. جو بايدن پيروز احتمالي اين انتخابات از مدتها پيش از بازگشت به برجام سخن گفته است و اين موضع با واكنش مثبت كشورهاي گروه ۱+۵ مواجه شده است و به نظر نميآيد كه او بخواهد اين توافق را با مسائل ديگر من جمله مسائل حقوق بشري و ... پيوند بزند چرا كه ترامپ از اين معاهده سازمان ملل نيز خارج شده است. در هر حال انتخاب بايدن واكنشي به مجموعه رفتارهاي ترامپ در سياست داخلي و خارجي او در اين چهار سال بوده است. او كه با تقويت ويرانيطلبان سعي داشت ايران را به سمت فروپاشي ببرد، حالا دست از پا درازتر بايد كاخ سفيد را پس از يك دوره چهارساله ناكام به رقيب دمكرات خود تحويل بدهد اما همانطوركه گفتم بخش بزرگي از ناكامي او به نوع رفتار و اهدافي كه در ايران داشت برميگردد و شكست او را بايد ناشي از مقاومت و صبوري مردم ايران و نيز هنر ديپلماسي كشور دانست كه اجازه نداد او به اهداف خود در ايران دست پيدا كند. پاداش اين همراهي و مزد اين صبوري به باور من استفاده از فرصت روي كار آمدن دمكراتها و فعال شدن ديپلماسي پيشبرنده ايران در منطقه و جهان است. ديپلماسياي كه با تكيه بر منافع ملي، استقلال و حفظ تماميت ارضي كشور در خدمت پيشرفت همهجانبه و بهبود و رشد اقتصاد و در نهايت رضايتمندي مردم باشد. اگر نگاه به ديپلماسي تحقق اهداف گفتهشده باشد و تاثيري عيني در زندگي مردم بگذارد چه بسا ميتواند شكافهاي موجود بين حاكميت و مردم را نيز ترميم كند؛ مشروط بر آنكه منافع ملي به پاي منافع جناحي ذبح نشود و اين همراهي در مجموعه اركان حاكميت در ايران نيز شكل بگيرد. در چنين صورتي شايد از هم اكنون بتوان پيشبيني كرد كه انتخابات ۱۴۰۰ايران هم ميتواند انتخابات پرشوري باشد. در غير اين صورت رفتن يكي و آمدن ديگري در انتخابات كشوري ديگر تاثيري بر زندگي و آينده مردم ايران نخواهد داشت. هنر حاكميت بايد اين باشد كه از مجموعه فرصتهاي جامعه جهاني براي پيشرفت و توسعه همهجانبه ايران و رفاه و آرامش و رضايتمندي شهروندانش بيشترين استفاده را ببرد. قائممقام حزب اتحاد ملت