شان كانري از 1930 تا 2020
جيمزباند براي هميشه...
پرويز نوري
سر توماس شان كانري بازيگر اسكاتلندي نخستين كسي بود كه نقش مامور مخفي انگلستان يعني جيمزباند را در فيلم «دكتر نو» (1962) برعهده گرفت. در حقيقت قهرماني تخيلي كه تا سال 1983 در هفت فيلم بر پرده سينماهاي جهان آمد و به محبوبيت فوقالعادهاي رسيد.
آغاز فعاليتهاي كانري در دهه 1950 در «كينگز تياتر» بود. طي مسابقه انتخاب قهرمان زيبايياندام در لندن به سال 1953 مورد توجه سازندگان موزيكال معروف «جنوب اقيانوس آرام» قرار گرفت و نقش كوتاهي جزو گروه پسران خواننده به او سپرده شد. پس از آن موقعيت بازي در نمايشهاي ديگري نصيبش شد و كانري را وارد تئاتر «وستاند» كرد. آشنايي با مايكل كين به هنگام توليد «جنوب اقيانوس آرام» موجب شد نقشهاي جديتري در نمايشها برعهده بگيرد. فعاليت در تئاتر او را با بازيگر امريكايي آلبرت هندرسون آشنا كرد و اين بازيگر نسخههايي از كارهاي ايبسن را به كانري داد و كمكم با آثار پروست، تولستوي، تورگنيف، برنارد شاو، جويس و شكسپير ارتباط برقرار كرد. هندرسون به او آموخت كه چگونه بايد نقش را با تمام وجودش بازي كند. كانري را به تئاتر «ميدا ويل» لندن آورد و اين درست زماني بود كه بازي در فيلم را شروع كرده بود. نقشي در موزيكال «زنبقهاي بهاري» ساخته هربرت ويلكاس در سال 1954 و بازي همراه با آنا شيگل اما همه اين نقشهاي فرعي برايش دستمزد كافي به همراه نداشت و او به ناچار به مشاغل ديگري براي امرارمعاش رو آورد. شانس وقتي به كانري جوان دست داد كه با ستاره هاليوودي شلي وينترز روبهرو شد. همان موقع وينترز گفته بود: «كانري مردي بلندقد و جذاب و يك اسكاتلندي قوي است». هرچند هنوز موقعيت لازم براي او در هاليوود پيش نيامده بود ليكن هندرسون نقشي را در نمايشنامه آگاتا كريستي «شاهدي براي تعقيب» به عهدهاش سپرد. صحبتهاي شلي وينترز باعث شد كانري بتواند اولين نقش سينمايي خود را در فيلم «راه برگشتي نيست» (1957) در قالب يك گنگستر كوچك بازي كند. همان زمان هم ترنس يانگ از او در نقش كوچكي از فيلم «حمله ببر» در مقابل وان جانسون و مارتين كارول بهره گرفت ولي تا سال 1958 كه در ملودرام «وقت ديگر، جاي ديگر» با لاناترنر همبازي شد، شهرت چنداني نداشت. اتفاق عجيبي كه براي شان كانري به هنگام بازي در اين ملودرام پيش آمد، جنجال به پا كرد. او در فيلم نقش يك خبرنگار انگليسي را داشت كه درگير عشق با لاناترنر- ستاره محبوب هاليوود- بود. طي فيلمبرداري دوست پسر لاناترنر گنگستري به نام جاني استامپاناتو كه به لسآنجلس آمده بود، پي ميبرد لاناترنر با كانري رابطهاي عاشقانه - خارج از فيلم - برقرار كرده و به او خبر داده بودند آن دو را در رستوران با يكديگر ديدهاند. استامپاناتو خشمگين از چنين خبري سر صحنه حاضر ميشد و بلافاصله به سوي كانري اسلحه ميكشيد ولي كانري - به عينه جيمزباند آينده - با ضربهاي اسلحه و استامپاناتو را زمين ميانداخت. دو مامور اسكاتلنديارد از گنگستر ميخواستند تا آنجا را ترك كند و سپس او را به فرودگاه ميبردند. شان كانري بعدها گفته بود كه از طرف رييس و ارباب استامپاناتو يعني ميكيكوئن، مدتها تهديد ميشده (نميدانيم ميدانيد يا نه سرانجام رابطه استامپاناتو با لانا ترنر هم به آنجا رسيد كه وقتي ستاره هاليوود دريافت با دخترش نزديك شده به كمك هم استامپاناتو را به قتل رساندند. علت اين قبل بعدا تجاوز اعلام و پرونده آن بسته شد). در سال 1959 كارگردان رابرت استيونس نقش اصلي فيلم «داربي اوگيل و آدمهاي كوچولو» را به كانري داد. او يك ايرلندي خوشخلق بود و در نبرد با كوچولوها. فيلم توفيق يافت و منتقد نيويوركتايمز درباره كانري نوشت: «چهرهاي قدبلند و بسيار جذاب». اشتهار و معروفيت شان كانري با بازي نقش جيمزباند آغاز شد، البته هيچ تصورش را نميكرد اين نقش زندگي او را بسازد. بين سال 1962 تا 1967 كانري مامور 007 در فيلمهاي «دكتر نو»، «از روسيه با عشق»، «گلدفينگر»، «تندربال» و «تو فقط دوبار زندگي ميكني» ظاهر شد. پنج فيلم اول را براي كمپاني ايون پروداكشنز بازي كرد. پس از جدا شدن از اين كمپاني - كه نقش جيمزباند را مدتي رها ساخت - در فيلم «الماسها ابدياند» (1971) بر پرده آمد، كانري آخرين فيلم باند را در سال 1983 به اسم «هرگز دوباره نگو هرگز» به پايان رساند و فيلم برداشت تازهاي از «تندربال» بود. هفت فيلم جيمزباندي شان كانري بالاترين توفيق را در جهان داشته است و به او لقب «بزرگترين قهرمان تاريخ سينما» را دادهاند. طي ساخت و بازي در آثار جيمزباند، كانري در فيلمهاي گوناگون ديگري هم درخشيده است. مانند اثر دلهرهاي / رواني آلفرد هيچكاك «مارني» (1964) و «تپه» (1965) فيلم جنگي سيدني لومت. از ديگر فيلمهاي عمدهاش ميتوان «مردي كه ميخواست سلطان باشد» (1975)، «شير و باد» (1975) و «رابين و ماريان» (1976) را نام برد. شان كانري به خاطر بازي در فيلم «تسخيرناپذيران» (1987) اسكار بهترين بازيگر نقش مكمل گرفت.