از برجام تا رسيدن به فرجام
سيد شهابالدين چاوشي
شكست خفتبار ترامپ براي اكثريت مردمي كه هنوز داغ شهادت قهرمان ملي وطن، سردار سليماني بر جانشان سنگيني ميكند، مسرتبخش بود هر چند كه اندك افرادي با تحليلهاي كجانديشانه و دور از واقعيت در تارهاي عنكبوتي اوهام خويش مدفونند. البته سقوط ترامپ آن هم با 70 ميليون راي امريكاييها هنوز خطري بيخ گوش ملتهاست زيرا اين بدان معناست كه در امريكا 70 ميليون نفر به سياستهاي متجاوزانه ترامپ، اعمال و رفتارهاي فرعوني او راي مثبت دادهاند. درست است كه منطق زورگويانه و استعماري امريكا در هيچ مقطعي با مولفهها و اهداف انقلاب اسلامي ايران همخواني نداشته اما از نظر دور نداريم كه از اين ستون به آن ستون فرج است. وقتي دولت جمهوري اسلامي پس از ساعتهاي متوالي مذاكره نفسگير، توانست امريكا را در كنار 5 قدرت بزرگ اقتصادي جهان دور يك ميز بنشاند و منطق و حق قانوني خود را به آنان تفهيم كند، بزرگترين اتفاق در تاريخ معاصر ديپلماسي كشورمان رقم خورد ولي افسوس كه بسياري در داخل اين فرصت طلايي را قدر ندانستند.
از بين رفتن توهم ايرانهراسي
دستاورد ديپلماسي كارآمد
ادعاي دولت در دوره تصويب برجام، سياست برد- برد بود اما قدرتهاي بزرگ دچار ايرانهراسي فاحش شده بودند و تصور ميكردند ايران در يك قدمي دسترسي به سلاح هستهاي است در حالي كه رهبري معظم انقلاب تلاش براي دسترسي به سلاحهاي كشتار جمعي را حرام اعلام كرده بودند. پس هنر بزرگ دولت به خصوص مذاكرهكننده ارشد ايران اين بود كه توهم غربيها را در خصوص ايرانهراسي بشكند و به تحريمهاي چندين ده ساله عليه كشور خاتمه دهد. اعتمادسازي ايران بر مبناي سياست برد- برد طراحي شده بود ولي قدرتهاي بزرگ ميخواستند از عدم دسترسي ايران به سلاح اتمي اطمينان حاصل كنند و ايران ميخواست دنيا حق قانوني استفاده صلحآميز از انرژي هستهاي را برايش به رسميت بشناسد و تحريمهاي ظالمانه غربيها كه با سركردگي امريكا عليه ايران، جهاني شده بود شكسته شود و اين اتفاق مهم با انتخابات شديدا دو قطبي ايران و كينههاي برخاسته از آن و نهايتا با خروج يكجانبه دولت امريكا از يك معاهده بينالمللي، ايران را از دسترسي به فوايد 50 درصدي برجام محروم كرد.
گفتمان محترمانه به عنوان جلوهاي از ديپلماسي موفق:
امروز كه ترامپ با شكست مفتضحانه خود براي ماندن در كاخ سفيد و سلطه بر جهان تلاش ميكند، ادبيات احترامآميز براي تاليف قلوب اهل كتاب را فراموش نكنيم. سياسيون و دستاندركاران تربيونهاي رسمي، سنجيده، محترمانه و منطقي سخن بگويند. جمهوري اسلامي از طريق ديپلماسي منطق خود را در برجام در مقابل افكار عمومي دنيا به كرسي نشاند و حتي حق خريد و فروش و توسعه صنعت اتمي را به دست آورد، هيچ عاقلي برجام را فتحالفتوح نخواند اما هيچ وطندوستي هم برجام را در تاريخ ايران مايه شرمساري نخواهد دانست. برجام در واقع فرصت بهرهبرداريهاي متعدد از يك توافق تاريخي براي كشورمان محسوب ميشود. اميدواريم حال كه قاتل قهرمان بينالملل اسلامي به زبالهدان تاريخ سپرده شده با منطق اسلامي و انساني براي اثبات حقوق حقه ايرانيان از باقيمانده فرصت بهره ببريم و اجازه دهيم دولت با تدابير شايسته برجام را به فرجامي نيكو برساند.
لزوم بهرهبرداري حداكثري تمام دولتمردان
از باقيمانده فرصت خدمت:
در عين وفاداري به استقلال ميهن و تماميت ارضي جمهوري اسلامي و توجه به تواناييها و ظرفيتهاي داخلي بايد توجه داشته باشيم حتي براي صادرات غيرنفتي كشور امروز نيازمند ارتباط و تعامل مالي و بانكي با جهان هستيم. در فضاي تحريم جز آشفتگي جامعه و افزايش رنج و مشقت مردم و توسعه ناكارآمديها بهرهاي نخواهيم داشت. بر عقلاي كشور واجب است، تندرويهاي برخي تريبونداران را مهار كنند و بگذارند دولت در فضاي مسالمتجويانه و با پرهيز از مناقشات بيحاصل يك بار براي هميشه تفوق منطق جمهوري اسلامي را در مقابل زيادهخواهان داخل و خارج به اثبات برساند. بايد بپذيريم كه سياست، علم تدبير است و ديپلماسي ابزار مهم آن. پس فرصت دهيم در چارچوب سياستهاي جمهوري اسلامي مبني بر حفظ كرامت انسانها، دولت بتواند در شرايط سخت اقتصادي كشور گامهاي لازم را براي اصلاح امور بردارد و منتظر نباشيم تا دولت آينده بر سر كار آيد زيرا كار امروز را به فردا سپردن شرط تدبير نيست. برخي فرصتها تكرار نميشوند، هنوز از مدت باقيمانده اين دولت كه با راي 24 ميليوني مردم بر سر كار آمده تا دولت بعدي كه معلوم نيست با چه ميزان راي بر كرسي قدرت خواهد نشست 9 ماه باقي مانده است. اين فرصت به خصوص براي دولتي كه همه ميدانند طمع و وسوسه مجدد به دست آوردن قدرت را ندارد، دوران فداكاري براي ميهن است نه كسب شهرت و وجاهت. همه و همه بايد كمك كنيم تا دولت در پيشبرد برنامههايش موفق شود. دولت نيز عزم خود را براي فداكاري تاريخي و حل مشكلات اقتصادي مردمي كه به جمهوري اسلامي دل بسته و به صيانت كشورشان اميدها دارند، جزم كند و با سرعت ريلهاي معيوب را ترميم و لكوموتيورانهاي ماهري را به كار گمارد. پر واضح است كه با سيستم ناكارآمد و مديران منفعتطلب، بيخيال و كم توان كه دل در ماندن خود در دولت خيالي آينده بستهاند، نميتوان كارهاي بزرگ را به سامان رساند و از مشكلات كلان فعلي گرهگشايي كرد. دولت با شتاب مديريتي جدي و با عملكرد شبانهروزي خود ميتواند عقبافتادگي سالهاي گذشته را جبران كند البته مشروط بر آنكه آقاي رييسجمهور به مشورتهاي خيرخواهان توجه كند و خود پيشتاز اين قافله خسته باشد كه بايد كارهاي بزرگي را براي بهبود وضعيت دشوار فعلي وطن در مدت باقيمانده به انجام برسانند.