تحليل جلال چراغپور از ليست جديد تيم ملي
ميتوان از تفكرات اسكوچيچ دفاع كرد
گروه ورزش
ليست جديد تيم ملي براي بازي با بوسني اعلام شد. غيبت برخي لژيونرها در كنار دعوت نشدن چند ستاره قديمي و البته دعوت شدن بازيكناني كه كسي تصورشان را نميكرد، انتقاداتي را به همراه داشت. اكثر كارشناسان با وجود اينكه تاكيد ميكنند انتخاب بازيكن حق مربي است ولي اما و اگرهاي زيادي هم مطرح ميكنند. ما در روزنامه اعتماد براي بررسي ليست جديد اسكوچيچ و روندي كه او در پيش گرفته سراغ «جلال چراغپور» مربي سابق تيم ملي و باشگاههاي كشورمان رفتيم.
چراغپور در مورد انتقاداتي كه به ليست دعوتشدگان وارد ميشود، گفت:«در ظاهر انتقاداتي ميتوان وارد كرد اما ميتوان به نوعي از برنامه تشكيل تيم ملي دفاع هم كرد. درحالي كه كشورمان بازيهاي مهمي
پيش رو دارد، تيم ملي بازيكناني دارد كه دوران فوتبالشان به پايان خود نزديك ميشود. كساني كه سنشان بالاي ۳۳ و ۳۴ است. پس اسكوچيچ دو مساله را همزمان بايد تعقيب كند؛ هم معماري يك تيم ملي جديد را درست كند هم يك تيم ملي براي بازيهاي پيش رو بسازد. تيم ملي براي بازي درست كردن با معماري فرق دارد. معماري ممكن است براي ۵ سال آينده جواب بدهد مثل كاري كه كيروش يا بلاژويچ يا برانكو انجام دادند اسكوچيچ هم بايد اين كار را بكند. تغييرات تيم ملي به جايي رسيده كه نياز به معماري جديد دارد. از آن طرف به صورت همزمان نميشود با تيم ملي قديم به موفقيت در بقيه بازيها اميدوار بود، بهخصوص بازي با بحرين كه دشوار است. در نتيجه ليستي كه داريم ميبينيم فرصتي است براي معماري تيم نه تلاشي براي شكلدهي تيم، چون شكل تيم يك فرمت مشخص است و بازيكناني دارد كه سالها كنار هم بازي كردند و از آن فقط 3 يا ۴ نفر دعوت نشدند. با اين حال باز هم بين كساني كه در تيم ملي هستند و نامي از آنها برده نشده كانديدا براي بازنشستگي وجود دارد.»
اين كارشناس فوتبال در ادامه به تفكر اسكوچيچ براي دعوت از چند چهره جديد اشاره كرد و گفت:«بازي با بوسني مسابقهاي است براي انتخابشدگاني كه ميخواهند جايگزين شوند. اين بازي را ميتوان به عنوان يك برنامه تداركاتي در جهت معماري تيم ملي تعريف كرد. بازي با بوسني برنامهاي است براي انتخاب بازيكن جهت معماري جديد، چون اگر قرار باشد بازيكنان جديد يكييكي يا دو تا دو تا به تيم اضافه شوند، كار سخت ميشود. اسكوچيچ ترجيح داده همه بازيكنان جديد را يكجا با هم ببيند و تصميم نهايي را بگيرد و بعد فرصت هم دارد آنها را به درون تيم قديمي و اصلي تزريق كند.»
چراغپور در مورد دعوت نشدن برخي لژيونرها هم حق را به اسكوچيچ داد:«غيرممكن است بچههايي كه الان لژيونر هستند و در كشاكش مسابقات هستند به يكباره براي يك بازي تداركاتي بيايند و برگردند. آنها اين روزها فعالانه در باشگاههاي خودشان كار ميكنند و گل ميزنند و ميدرخشند. بازيكنان ايراني شاغل در خارج اين روزها خيلي موفق هستند، به همين دليل جدا كردنشان از آن بازيها براي يك بازي تداركاتي چندان فني نيستند ولي اگر جديدها بتوانند يك محك جدي بخورند بهتر است.»
چراغپور در واكنش به اين سوال كه آيا دوران شجاعي، دژاگه و ابراهيمي در تيم ملي تمام شده، پاسخ داد:«مسعود شجاعي و اشكان دژاگه براي ساختاري
8 سال برايش بازي كردند كه تفكرش ديگر وجود ندارد. سنشان هم رفته بالا و اگر بخواهند با يك تفكر جديد كار كنند ديگر زماني ندارند براي هماهنگي. پس خيلي منطقي است كه مسعود شجاعي و اشكان دژاگه بايد جايگزين شوند. اما اميد ابراهيمي ممكن است دوباره دعوت شود و بازي كند. اما آن دو تا به همراه انصاريفرد و دفاعهاي راست و چپمان وقتش شده كه جايگزين شوند. دفاعهاي كناري ما بايد مدرنتر و بهروزتر و جوانتر شوند. دامنه نفوذ دفاع و راست چپ تيم ملي كم شده و در فوتبال روز دنيا تيمها با عدم نفوذ دفاعهاي كناري دمده ميشوند.»
مربي سابق تيم ملي در مورد عدم دعوت از بيرانوند هم گفت:«كلاس دروازهباني بيرانوند كلاس قابلقبولي است. ولي اگر توي چارچوب نايستد برايش خوب نيست. از لحاظ تمريني او به شدت در حال تمرين است اما از لحاظ بازي كردن، شده دروازهبان دوم. اينكه مسابقه نميدهد به او ضربه ميزند. به نظرم بيرانوند بايد دعوت شده و در تمام بازيهاي ملي از او استفاده شود، چون نوع فوتبالي كه او در دروازه اجرا ميكند همچنين نوع حملاتي كه او با دست و با پا سازماندهي ميكند و خروجش توي ۶ قدم سه ويژگي منحصربهفرد اوست. او هنگامي كه بازي را به جريان مياندازد فوقالعاده تيم را حملهاي ميكند و توليد ضدحمله ميكند. ايشان بايد دعوت شود و همه بازيهاي تداركاتي را هم بازي كند.»
جلال چراغپور در پايان با تاكيد بر اينكه در شرايط فعلي انتخاب اسكوچيچ انتخاب خوبي بوده نسبت به روزهاي آينده اظهار كرد:«من اسكوچيچ را از زماني كه با ملوان شروع كرد، ميشناسم. از آن موقع تعقيبش كردم. با ملوان خيلي خوب كار كرد. بعد از ملوان تيمهاي ديگر هم كه رفت قابل قبول بوده. نوع نگرشش به فوتبال نگرش خوبي است. نسبت به بقيه مربياني كه از بلوك شرق ميآيند هم با هوشتر است هم مدرنتر. اگر ما به اين بسنده كرديم و اسكوچيچ را پذيرفتيم، انتخاب خوبي كرديم. يعني بين ايچها و ويچها، اسكوچيچ هم مربي خوبي است هم شخصيت درستي دارد. اما تفكرات فوتبال دنيا هر ۶ ماه بهتر ميشود. نميشود روي يك پله براي چند سال ايستاد. در فوتبال داخلي خودمان هم همين مشكل را داريم. مربيان قديمي ما و آنهايي كه مطالعه نميكنند پله پله در حال پايين آمدن هستند. فوتبالي هم كه اجرا ميكنند دمده است. نگرش اسكوچيچ هم به فوتبال يك مقداري بهروز نيست، ولي ديگر انتخاب شده و دارد كار ميكند. اگر ما فوتبال مدرن ميخواهيم بايد برويم اروپاي غربي و لاتين مثل فرانسه و ايتاليا. ولي انتخاب اسكوچيچ در اين لول و با اين سطح دستمزد انتخاب مناسبي است و ميتوان اميدوار بود.»
مسعود شجاعي و اشكان دژاگه براي ساختاري 8 سال برايش بازي كردند كه تفكرش ديگر وجود ندارد. سنشان هم رفته بالا و اگر بخواهند با يك تفكر جديد كار كنند ديگر زماني ندارند براي هماهنگي پس خيلي منطقي است كه مسعود شجاعي و اشكان دژاگه بايد جايگزين شوند.