براي «فيرحي» انديشمندي متين
نجفقلي حبيبي
در آغاز بحث بايد فقدان و درگذشت دكتر فيرحي را به خانواده و به خودم و ديگر دوستان و شاگردانش از يك سو و به جامعه علمي ايران از سوي ديگر تسليت عرض كنم. دكتر فيرحي يكي از فضلاي بسيار ارزشمند دوره معاصر بودند كه هم خوب درس خوانده بود و هم اخلاقمدار بود. هر كدام از اين موارد در جاي خود قابل تحسين است و دكتر فيرحي از هر دو آنها بهرهمند بود و تعهد علمياش را نيز حفظ كرده بود. آنچه از دكتر فيرحي در ذهن و ياد دانشجويان و دوستانش به جا خواهد ماند، تسلط ايشان بر مفاهيم و فراز و فرودهاي رشتهاي است كه سالها در آن تحصيل كرده و تعهدش به آنچه درسش داده بود. علاوه بر اين، دكتر فيرحي به رشتههاي فرعي مرتبط با تخصصش و مفاهيم موجود در آنها نيز تسلط داشت و همين مساله او را به چهرهاي متمايز تبديل كرده بود.
شاگردان و دوستان دكتر فيرحي هرگز تلاش او را براي تبيين آرمانهاي مادي و معنوي جمهوري اسلامي از ياد نخواهند برد. ايشان براي تبيين مفاهيمي چون «جمهوريت اسلام» و «دموكراسي» و زيرشاخههايش چون «عدالت»، «آزادي» و «مشاركت مردم در حاكميت» تلاشهاي بسياري را انجام داد و زحمتهاي بسياري را متحمل شد. با همه اينها و در نظرگيري ويژگيهاي دكتر فيرحي، بايد گفت كه بزرگترين خصيصه او، شخصيت محترم، فاضل، مودب و متيني است كه داشت. خصيصههايي كه كمتر اتفاق ميافتد فردي همه آنها را باهم داشته باشد.
دكتر فيرحي شخصيتي دلسوز و متعهد بود. در تمام حدود 20 سال اخير كه بنده با ايشان آشنا بودم، خاطرم نيست حتي لحظهاي تعهد اخلاقي و علمياش را زير پا بگذارد. او يا درباره مسالهاي اظهارنظر نميكرد يا اگر چنين ميكرد، قطعا نهايت تلاش خود را به كار ميبست تا اولا به موضوع مورد بحث و حواشي احتمالياش مسلط باشد و ثانيا به هنگام طرح بحث، تمام جوانب موضوع را براي شنودگان يا خوانندگان مطرح ميكرد و اينطور نبود كه بحثي نيمهكاره رها كند.
خاطرم هست در دوران حيات آقاي هاشميرفسنجاني و رياست ايشان بر مجمع تشخيص مصلحت نظام، گروه علمي در اين نهاد زير نظر دكتر فيرحي تشكيل شده بود كه يكي دو مرتبه هم از بنده براي حضور در اين جمع دعوت به عمل آمده بود. براي من بسيار قابل توجه بود كه در اين جلسات برخلاف آنچه انتظارش را داشتم، تمام مباحث بنيادين درباره موضوعاتي نظير آزادي از دوران مشروطيت مطرح شده و مباحث به شكلي عميق و كاملا عالمانه پيگيري ميشد.
آنچه از اين جلسات در خاطرم مانده، آن است كه ايشان نه فقط به بهترين شكل ممكن و در عين متانت و ادب جلسات را اداره ميكرد بلكه تمام حاضران نيز با اشتياق غيرقابل وصفي به موضوعات مطرح شده ميپرداختند. يكي از كارهاي آن روزهاي ايشان كند و كاو در كتاب «تنبيه المله و تنزيه الامه» آيتالله ناييني بود كه به قصد موشكافي در باب حكومت اسلامي مشروطه يا مشروعه و در نهايت دستيابي به بهترين شيوه حكومت در اسلام با طرح مسائل مختلف حكومت كه غالبا به موضوعات جمهوري اسلامي نيز از طريق سوال و جوابها كشيده ميشد. به عقيده من دكتر فيرحي تمام عمر خود را صرف اين قبيل مسائل كرد تا بتواند چنين مفاهيمي را به صورت علمي براي مسوولان و مردم تبيين كند و گرههاي مفهومي حكومي اسلامي را باز كند.
اين تخصص و حوصله بيآنكه گرفتار شتابزدگي يا ترديد افكني شود نهايت كوشش ميكرد تا همه جوانب موضوع ديده شود و آزادانه و بدون تعصب يا پنهانكاري يا عوامزدگي ابهامات مساله باز شود تا معلوم شود مشكل چيست بعد پله پله و آرام به حل معضلات ميپرداخت و چون نه تعصب بود و نه تظاهر يا جلب نظر اين و آن بلكه مقصود فقط كشف حقيقت بود آن بحثها بسيار مورد توجه واقع ميشد و البته يكي از عوامل آن تسلط ايشان بر همه جوانب و جهات موضوع از استدلالهاي اصولي و فقهي و شرعي گرفته تا براهين و حجتهاي عقلي يا حتي سندي و تاريخي.
متانت دكتر فيرحي نه فقط در جلساتي از اين قبيل بلكه در جلسات خصوصي و علمي كه ما گاهي برگزار ميكرديم نيز كاملا محسوس و مشهود بود. ايشان مطالب و موضوعات را با ديد تخصصي به معناي واقعي كلمه، بررسي ميكرد و در كمال ادب و متانت و آرامش، موضوعات و ديدگاههاي مدنظرشان را بيان ميكردند و اگر احساس ميكرد موضوع به مقدماتي نياز دارد بدون اينكه خودش را فريب دهد و به مغالطه روي آورد يا ديگران را به دام مغالطه بيندازد يا به بعد احاله ميكرد يا كوشش ميكرد با طرح مقدمات بحث، زمينه را براي ورد صحيح به مساله و در نهايت حل آن آماده كند تا زمينه طرح صحيح و فهم دقيق مساله فراهم شود و البته اين روش هم تسلط علمي ميخواهد و هم وجدان علمي تا انسان هم خود در دام معاطه نيفتد و هم ديگران گمراه نكند. ارزش اين متانت وقتي روشن ميشود كه ميبيني كساني بدون آنكه اطلاعات كافي درباره مسالهاي داشته باشند، نه فقط به اظهارنظر درباره آن ميپردازند بلكه به اصطلاح با شلوغ كاري ميخواهند تا بتوانند از اين طريق جايي براي خود در ميان متخصصان ايجاد كرده و خود را مطرح كنند اما دكتر فيرحي (رحمتالله عليه) هرگز چنين انساني نبود.
در واقع دكتر فيرحي همان طور كه عرض كردم يا وارد موضوعي نميشد يا اگر ميشد، با مطالعه و آگاهي و تسلط كافي بود. نه من و نه هيچ يك از دوستان و نزديكان ايشان به خاطر ندارد كه دكتر فيرحي به اظهارنظر درباره موضوعي پرداخته باشد كه درباره آن اطلاعات كافي ندارد. دكتر فيرحي همواره تلاشش بر آن بود كه اگر قرار بر انجام سخنراني در نشستي داشت، به گونهاي سخن بگويد كه وقت شنودگان را تلف نكرده باشد. او همواره ميكوشيد چيزي به ديگران بياموزد و آنان را درباره مساله و موضوعات بنيادين مطرح شده وادار به فكر كردن كند.
همه اين موارد در كنار هم نشانگر آن است كه فقدان دكتر فيرحي نه فقط براي حوزه علوم سياسي و پژوهشگران حوزه انقلاب اسلامي كه براي جامعه علمي كشور يك ضايعه تلخ و دردناك است و بايد اميدوار بود كه خداوند صبري براي تحمل درد فقدان آن استاد بزرگ به خانواده محترم ايشان و تمام دوستان و نزديكانشان و مجامع علمي كشور عنايت كند.
پژوهشگر فلسفه اسلامي