توقيف سريال تاريخي «سرزمين كهن» به مرز هفتسالگي رسيده است. ۲۴ دي ماه سال 92 نخستين قسمت از اين مجموعه راهي آنتن شبكه سه سيما شد تا در بستر زندگي يك پسربچه، تاريخ سياسي و اجتماعي كشورمان را از سال ۱۳۲۰ تا انقلاب اسلامي روايت كند. چهار هفته پنجشنبه شبها سريال روي آنتن رفت و با همين چند قسمت، متوقف شد. كمال تبريزي كه در دو سريال قبلياش «دوران سركشي» و «شهريار» تجربه جنجال و حاشيه را داشت اينبار با حجم زيادي از اعتراضات از سوي قوم بختياري مواجه شده بود. قصه آنچه در اين هفت سال بر سر اين سريال گذشت حكايتي است طولاني و ماجرا آنقدر كشدار شده كه به نظر ميرسد هم تلويزيون از پخش سريال دست كشيده و هم كمال تبريزي نااميد شده است. با گذشت هفت سال از اين ماجرا و در روزهايي كه شيوع كرونا توليدات تلويزيوني را با مخاطره مرگ بازيگران و عوامل توليد سريالها مواجه ساخته، بار ديگر اين سوال مطرح ميشود كه آيا به واقع گره اين سريال ناگشودني است؟ در شرايطي كه تلويزيون در پخش سريالهاي جذاب در مضيقه است باور اينكه مديران اين رسانه بر سرمايه سريال 66 قسمتي با حضور بازيگراني چون شهاب حسيني، نيكي كريمي، هنگامه قاضياني، امير آقايي، علي شادمان، پرويز پورحسيني، بيتا فرهي، رضا كيانيان و... چشم بسته و نسبت به هزينه و زمان صرفشده براي ساخت سريال هم بيتفاوت باشند، عجيب است. آن هم در شرايطي كه به گفته سازندگان سريال اصلاحات اعمال شده و هيچ مشكلي براي پخش ندارد. در گفتوگو با كمال تبريزي درباره چرايي توقيف اين سريال و امكان گرهگشايي از آن گفتوگو كردهايم.
در اين سالها براي توقيف سريال مسائل مختلفي مطرح شده از اعتراض بختياريها به خدشهدار شدن چهره عليقليخان سردار اسعد بختياري و پسرش جعفرقليخان از رهبران مشروطهخواه ايران و بختياري ناميده شدن خانواده منفي، نوكيسه، سلطنتطلب و فاسد تا ديالوگ پرجنجال «نذار بگم بختياري چه جور بختياري شد» و ماجراي عكس اشتباه در تيتراژ سريال. شما به عنوان سازنده سريال بگوييد از ميان دلايل گوناگوني كه براي توقيف سريال مطرح شد كدام به واقعيت نزديكتر است؟ يا اينكه اساسا خودتان در جريان واقعي چرايي اين توقيف هستيد؟
تمام مواردي كه ذكر كرديد عمدتا ناشي از شايعات غلطي هستند كه زمان پخش سريال بر سر زبانها افتاد و مثل همه شايعات دروغي كه معمولا در فضاي مجازي از سوي كانالهاي خبري معتبر و غير معتبر براي جلبتوجه بيشتر مطرح ميشوند،منتشر شد. واقعيت مطلب اين است كه خانواده بختياري در سريال هيچ ربطي به قوم و ايل بختياري ندارند و اصولا هيچ نشانهاي هم در نگارش و ساخت سريال مد نظر نبوده است و نام بختياريها ميتوانست و ميتواند به نامي ديگر تغيير كند و هيچ خدشهاي به اصل داستان و ماجراهاي سريال وارد نشود كما اينكه اين تغيير اكنون در سريال انجام شده و هيچ مشكلي به لحاظ قصه و ماجراهايي كه دارد در آن ديده نميشود. اين نكته مهمي است كه مخالفان سريال به آن توجهي نميكنند و با اصراري كه من آن را نميفهمم! و به هر نحو ممكن تلاش ميكنند كه سريال را در هر صورت مخالف ايل بختياري جلوه دهندكه قطعا و دقيقا اينطور نيست! اگر ذات اثري مخالفت با موضوعي مثلا قوم بختياري داشته باشد طبيعتا با حذف يك اسم يا يك عكس ماهيت مخالفت آن با موضوع تغيير نميكند در صورتي كه به شهادت افراد شناختهشدهاي از سوي مخالفان فقط با تغيير يك نام و يك عكس همه سوءتفاهمات سريال برطرف شده است! و در مورد جريان واقعي چرايي توقيف اين سريال فقط بايد گفت خدا ميداند و بس!
در سالهاي اخير پخش برخي سريالها از جمله فصل اول سريال «پايتخت»، سريال «بانوي سردار» و سريال «وارش» شروعي حاشيهاي و انتقادي از طرف قوميتها داشت؛ انتقادهايي كه ممكن بود جلوي ادامه پخش سريال را هم بگيرد اما با مقاومت مديران و ادامه پخش سريال جريان انتقادها تغيير كرد و به تقدير و تشكر تبديل شد. انتظار اين بود كه مثل هميشه مشكل اين سريال هم با كدخدامنشي حل شود اما اعتراضها تا صحن علني مجلس هم پيش رفت و مديران تلويزيون، عوامل توليد و بازيگران را به عذرخواهي از ايل بختياري واداشت. چرا اين حمايتها از سرزمين كهن به وجود نيامد؛ سريالي كه اتفاقا در مدح بختياريها بود و قهرمان آن به نوعي يادآور تلاشهاي اين قوم در تاريخ معاصر. به اعتقاد خود شما واكنش مديران وقت صداوسيما كه اتفاقا امروز در فضاي مجازي واكنشهاي متفاوت نسبت به شرايط اجتماعي و سياسي روز دارد چقدر ميتوانست در جمع كردن اين غائله تاثيرگذار باشد؟
در اينكه مديران وقت منجمله در راس آنان آقاي ضرغامي با احتمال بسيار تحليل و رفتار غلطي داشتند، شك ندارم! و همانطوركه اشاره كردم مضمون اصلي سريال به هيچيك از قوميتها ارتباطي نداشته و ندارد. تحليل و استنباط غلط از سريال درست مثل اين است كه اگر مثلا به جاي بختياري نام تبريزي را براي خانواده قهرمان قصه انتخاب ميكرديم بايد ايرانيان آذري زبان شروع به اعتراض ميكردند و مثلا مانع پخش سريال ميشدند! در صورتي كه به واقع موضوع سريال اشارهاي مستقيم يا غيرمستقيم به قومي از ايرانيان ندارد و در مقابل همه مردم ايران را چه مثبت و چه منفي دخيل در به وجود آمدن انقلاب اسلامي سال ۵۷ ميداند. متاسفانه رفتار مديران وقت به نحوي بود كه فورا براي تبرئه خود همه تقصير را متوجه سازندگان سريال كرده! و با عجله و دستپاچگي عوامل را نيز وادار به عذرخواهي كردند در صورتيكه همه ميدانيم پخش معموليترين سريال تلويزيوني همواره از چند مرحله بازبيني و نظارت مديران مختلف تلويزيوني بايد عبور كرده باشد تا مجوز نمايش آن صادر شود. اينكه مديران پس از بحث و بررسي بسيار در مورد سريال رضايت به پخش آن بدهند و سپس با اعتراضي غيرقابل پيشبيني روبرو شوند و بلافاصله و بدون توجه به عواقب تصميم عجولانه خود قبول تقصير كرده و وزن اصلي را نيز برگرده سازندگان قرار دهند نشانهاي واضح از مديريت ضعيف و ناكارآمد مسوولان تلويزيون داشت و متاسفانه همچنان ادامه دارد! با وجود همه توجهاتي كه گروه سازنده در مورد سوءتفاهم به وجود آمده به مديران وقت ميداد اما شوربختانه گوش شنوايي وجود نداشت و كسي به اين مهم توجه نكرد كه اساسا همه افراد دخيل در ساخت اين پروژه مديران و هنرمندان شناختهشدهاي هستند كه دليلي ندارد سعي بر انكار قومي از اقوام ايراني در كار خود داشته باشند و بايد پذيرفت كه سوءتفاهم به وجود آمده ناشي از امري ناخواسته و غيرعمدي بوده است و ميتواند با مديريت و تدبير لازم (كه متاسفانه وجود نداشت!) مرتفع شود.
با توجه به تغييراتي كه در بخشهايي از فيلمنامه و تصاوير و صحنهها ايجاد شد و حتي نام يكي از شخصيتها در كل سريال عوض شد و دوبله دوبارهاي روي برخي از ديالوگها صورت گرفت، سال 96 قرار شد سريال پخش شود. اما با وجود اينكه حتي تيزرهاي «سرزمين كهن» با نام جديد «سرزمين مادري» روي آنتن شبكه سه قرار گرفت خلف وعده شد و بدون ارايه توضيحي از سوي مديران تلويزيون سريال پخش نشد. در همان ايام خودتان مشكلات فني و آماده نشدن تيتراژ را دليل عدم پخش سريال عنوان كرديد و از احتمال پخش آن در هفته بعد خبر داديد. حالا كه حدود دو، سه سالي از آن روزها گذشته برايمان بگوييد كه دلايل اين تغيير تصميم در آن برهه چه بود؟
واقعيت امر اين است كه ما به عنوان سازندگان اين اثر آن را رها كردهايم و ديگر اهميت پخش شدن يا نشدن آن براي ما از دست رفته است! اينكه تلويزيون هيچ تلاشي براي نمايش اين سريال نميكند براي ما هم روشن نيست! فيلمنامه اين سريال توسط شخص اول مملكت مطالعه شده و در يك جلسه حضوري از سوي ايشان مورد تقدير هم قرار گرفته است! و من اطمينان دارم كه اگر قسمتهاي ساختهشده را هم ببينند بيشتر آن را تحسين خواهند كرد ولي ظاهرا سرنوشت 10 سال زحمتي كه براي ساخت اين سريال كشيديم و هزينههايي كه از پول مردم براي آن شد ديگر اهميتي ندارد! شايد با شرايط فعلي و مديريت موجود بهترين راه ممكن براي پخش سريالشبكه نمايش خانگي يا VOD باشد كه متاسفانه بازهم معلوم نيست چرا مديران با اين راهكار باقيمانده هم مخالفت ميورزند و اقدامي به عمل نميآورند!
بهمن ماه سال گذشته محمود كرمپور يكي از پژوهشگران تاريخ بختياري و از معترضان اصلي پخش سريال اعلام كرد كه دچار قضاوت زودهنگام شده است. او در يك برنامه تلويزيوني گفت كه «من اين سريال را تا آخر نديدم اما ميگويند در اواسط سريال خيلي از بختياريها تعريف و تمجيد ميشود. ما بختياريها زود قضاوت كرديم و همان يكي دو قسمت را ديديم. انشاءالله جمعي از بختياريها مينشينند و اين كار را كامل ميبينند. در همان ايام و بلافاصله پس از صحبتهاي كرمپور، مرتضي ميرباقري معاون سيما «سرزمين مادري» را يكي از عاليترين سريالهاي تلويزيون جمهوري اسلامي عنوان كرد كه بهترين بازيگران سينما در آن نقشآفريني كردهاند. او در عين حال از تلاشهايي براي برطرف كردن سوءتفاهمها هم گفت. به واقع آيا سوءتفاهمها همچنان وجود دارد يا اينكه دليل آن را در تصميمگيري مديران تلويزيون بايد جستوجو كرد؟
من واقعا نميدانم جريان چيست و چه مانع عجيب و غريبي وجود دارد كه يك سريال در اين مملكت و با اذعان همگان به خوب و متفاوت بودن آن امكان پخش ندارد! بعضي وقتها با خودم فكر ميكنم شايد دليل اصلي آن مضمون اصلي سريال يعني انقلاب اسلامي ايران است! و دستهاي پنهاني دوست ندارند كه اين اتفاق رخ دهد!
رفتن آقاي ميرباقري از معاونت سيما و جايگزيني حميد شاهآبادي ميتواند تاثيري بر تصميمگيري درباره سرنوشت اين سريال داشته باشد؟
خيلي بعيد است!
در شرايطي كه بر اساس آخرين آمار صداوسيما سريالهاي در حال پخش وضعيت بيننده خوبي ندارند و در ماههاي اخير سريالي نتوانسته در جذب مخاطب موفق باشد و به خاطر شرايط كرونا توليد سريالها و آثار سينمايي با مخاطراتي همراه است بسياري از علاقهمندان اميدوار به تصميم و تدبير مديران تلويزيون براي پخش اين سريال هستند كه در همان سه قسمت ابتدايي نشان داد پتانسيل زيادي در جذب مخاطب قرار دارد. چند قسمت از سريال آمادگي پخش را دارد و ميتواند خوراك چند هفتهاي اين رسانه را تامين كند؟
حالا ديگر همه سريال تقريبا آماده نمايش است: 60 قسمت در سه فصل 20 قسمتي... ولي كو مدير مدبر و شايسته كه بخواهد و بتواند آن را پخش كند!
پيش از اين پيشنهاد داده بوديد كه فاز اول سريال از شبكه نمايش خانگي پخش شود و پس از رفع سوءتفاهمها پخش آن از تلويزيون از سر گرفته شود. در شرايط امروز با توجه به تلاش ساترا براي نظارت بر شبكه نمايش خانگي چقدر اين پيشنهاد را عملي ميدانيد؟
اين پيشنهاد همواره عملي است به شرطي كه بفهمند و بخواهند!
پس از غائله برنامه تلويزيوني «هفت» خودتان را متعلق به تلويزيون و آن را سكوي پرتاب خود عنوان كرديد. در روزهايي كه تلويزيون اصرار عجيبي به از دست دادن سرمايههايش دارد و اغلب برنامهسازان و سريالسازان تلويزيوني به شبكه نمايش خانگي كوچ كردهاند آيا ميتوان به ادامه اين همكاري اميدوار بود؟
مادامي كه وضع مديران تلويزيون به همين منوال باشد امكان هيچگونه همكاري با تلويزيون تا اطلاع ثانوي وجود ندارد! البته بايد قبول كنيم اين تصور دوجانبه است يعني مديران تلويزيون هم فعلا دوست ندارند سر به تن برخي سرمايههاي انسانياش باشد!
سرنوشت سريال پر حاشيه «الف ويژه» تلويزيوني به كجا كشيد؟ فارغ از مباحثه و حاشيههاي پيش آمده بر سر مسائل مالي يا كيفيت به عنوان عامل توقف ساخت اين سريال، چقدر به تكامل ساخت اين سريال اميدوار هستيد؟
واقعيت در مورد سريال «الف ويژه» اين است كه وقتي فيلمنامه توسط آقاي هنرمند كه سازنده اصلي و اوليه آن بود به دستم رسيد بعد از خواندن آن با كمال تعجب از مديران وقت تلويزيون سوال كردم كه آيا واقعا قصد و توانايي توليد اين سريال را با چنين مضموني دارند؟ و وقتي پاسخ مثبت گرفتم ياد سريال «دوران سركشي» در زمان آقاي پورمحمدي افتادم با اين تفاوت كه وقتي همين سوال را در مورد طرح دختران فراري از آقاي پورمحمدي كردم پاسخ مثبت ايشان همراه با شجاعت لازمه در مديريت وي بود كه منجر به توليد و پشتيباني از پخش آن شد كه در زمان خودش نوعي خطشكني در تلويزيون محسوب و به همين دليل پربينندهترين سريال هم از سوي مخاطبان شد اما متاسفانه در مورد سريال «الف ويژه» پاسخ مثبت مديران با شجاعت و همراهي و پشتيباني لازم همراه نبود! و با توليد يكي دو قسمت از سريال و بازبيني آن تلويزيون به بهانه عدم كيفيت لازم از همان ابتداي امر محترمانه عقبنشيني كرد و جرات ادامه توليد را نداشت! و ثابت كرد كه سوال من بعد از خواندن فيلمنامه كاملا بجا بود چون فضا و حوادث فيلمنامه نياز به جسارتي داشت كه از مديران فعلي برنميآمد! و شما را ياد آن لطيفه قديمي ميانداخت كه طرف در كتككاري داخل تاكسي پرسيده بود مگر انقلاب شده!
سال گذشته فيلم «رستگاري جهان» در زمان دبيري ابراهيم داروغهزاده بر جشنواره فيلم فجر در اين رويداد سينمايي غايب بود و امسال قرار است به تهيهكنندگي او فيلم تازهتان «با هم بريم بهشت» را بسازيد. از فضاي فيلم تازهتان بگوييد و اينكه آيا امسال در صورت برگزاري جشنواره براي حضور اين دو اثر درخواست ميدهيد.
فيلم تازه با تهيهكنندگي آقاي داروغهزاده كه به جشنواره فجر نميرسد اما فيلم قبلي به تهيهكنندگي آقاي آفريده و با نام «داستان دستانداز» آماده نمايش است ولي شركت آن در جشنواره بستگي به نوع برگزاري دارد اگر به صورت آنلاين باشد كه صلاح نيست شركت كنيم چون در چشم بههمزدني فيلم قاچاق و نابود ميشود! و در غير اين صورت برگزاري محدود جشنواره هم چندان جذاب نخواهد بود و اصولا تا اطلاع ثانوي همه جشنوارهها لطف و تاثير سابق را بر مخاطبين خود از دست دادهاند! مگر اينكه ويروس اين بيماري جديد به آموزش انسانها پايان داده و با ساكنان زمين خداحافظي كرده و رفته باشد!