كوتاه درباره فيلم سرخپوست به بهانه پخش از شبكه آيفيلم
عشق و اخلاق
ساره بهروزي
يكي از ويژگيهاي فيلم خوب اين است كه هرچه درباره آن صحبت ميشود، باز هم قابل بررسي با رويكردهاي تازهاي است. نمايش فيلم «سرخپوست» از شبكه آيفيلم پنجشنبه شب، دوباره ذهنم را به آخرين واكنش رييس زندان برد. همانجايي كه براي لحظاتي نفس بيننده در حيرت و ترديد حبس ميشود. در اين نوشتار بر آنم چگونگي تصميمگيري شخصيت سرگرد نعمت جاهد با بازي نويد محمدزاده را تحليل كنم.
رييس زندان بيشتر سنگدلي و بيرحمي را به ذهن ميآورد تا نرمش و بخشش. اما در اين فيلم، در ميان كنش و واكنشهاي شخصيت جدالي زيبا از عشق و احساس با سرسختي و اقتدار درهمتنيده ميشود. چيزي كه در نوع خود در سينماي ما بينظير جلوه كرده است.
نشانههاي عشق به مددكار كه با لطافتي برخاسته از لايههاي عميق احساس سرگرد است، درست با موقعيت اجتماعي و تنش گم شدن زنداني همزمان ميشود. اين جدال وقتي با كنشهاي بجا و هماهنگ نمايش داده ميشود، مرتب اين سوال را پيش روي بيننده ميگذارد كه اين مرد سختگير و خشن است يا لطيف و عاشق؟ مسووليت و قدرتش اهميت دارد، يا دوست داشتن و احساساتش؟ با جرات ميتوان بيان كرد كه اگرچه سرگرد جاهد با ابهت به قدرت و برتري خودش فكر ميكند، نيازهاي ديگران كم و بيش برايش مهم است. از اين رو، شخصيت ضداجتماعي محسوب نميشود. او براي نياز خود كه همانا در قدرت ماندن است ميكوشد، اما در اين راه از شيوههاي متقلبانه نيز دور است. به همين سبب قدمبهقدم بيننده را با واكنشهاي خود نسبت به اتفاق رشد ميدهد. مانند صحنه بغل كردن كودك در زندان، نگهداري قورباغه زنداني فراري، اجازه بازگشت مجدد به مددكار در زندان و بسياري ديگر. طبق نظريه مازلو در هرم سلسلهمراتب نيازهاي انسان، هر چه نيازي در موقعيت پايينتر اين هرم قرار داشته باشد، قويتر است. پس، بدون ارضاي نيازهاي هر طبقه نميتوان به طبقه بالاتر دست يافت. اولين يا پايينترين سطح در اين هرم، نيازهاي فيزيولوژيك و نيازهاي مادي است. پس از آن، در سطح دوم نياز به امنيت و آرامش مطرح است. انسانها ميكوشند اين دو سطح را براي زندگي خود فراهم كنند و بيشتر افراد در جامعه با كار و تلاش به اين دو نياز دست پيدا ميكنند. اما هر چه در اين هرم بالاتر برويم، نيازمان به والايش بيشتر ميشود. به بياني ديگر، بايد سطوح رشد و تعالي انساني را طي كنيم تا در بالاي هرم به مرحله خودشكوفايي برسيم. چنانكه در رأس اين هرم، سطح هشتم، نيازهاي اخلاقي و انساني قرار دارد. نياز به كمك به ديگران براي خودشكوفايي و نياز به عدالتخواهي نيز در اين سطح جاي ميگيرد. ارزشمندي اين سطح تا به جايي است كه درصد بسيار كمتري از آدمها ميتوانند به آن نقطه برسند و در آن پايبند باقي بمانند. اما گاهي برخي واكنشهاي عملگرا در آدمها گواه والايش و رسيدن به سطحي از رشد و تعالي است. اين همان چيزي است كه در صحنههاي پاياني «سرخپوست»؛ يعني در لحظههاي تصميمگيري سرگرد، با آن مواجه ميشويم.
اينجاست كه ناگهان مانعي فرو ميريزد، سرسختي ميشكند، معشوق در نگاه عاشق زيباتر از هر چيز ديگري در دنيا جلوهگري ميكند و در نهايت عشق و اخلاق، پيروز و تسكينبخش اين جدال نفسگير ميشود.