جامعه، سياست و مديريت بحران
اصغر ميرفردي
برداشتهاي گوناگوني از سياست در ذهن شهروندان، كارشناسان و مسوولان جوامع گوناگون وجود دارد. در بيشتر موارد، سياست را با قدرت، جابهجايي قدرت در بين گروهها و تحولات آن نزديك ميدانند. در يكي از برداشتهاي جامعهشناختي، سياست «بسيج امكانات براي رسيدن به اهداف عمومي جامعه» است. اين اهداف تنها اهداف سياسي و اقتصادي نيستند، بلكه اهداف اجتماعي، فرهنگي، زيستمحيطي، حفظ امنيت سرزميني و داخلي و ... را در بر ميگيرند. تبارشناسي دولت- ملتها نيز نشان ميدهد كه دستيابي به اهداف عمومي جامعه مهمترين زمينه اجتماعي و ضرورت وجودي تشكيل دولتهاي متمركز و ملي بوده است. دولت- ملت به عنوان واحد همبسته و منسجم در يك حوزه سرزميني با داشتن حكومت يا دولتي هماهنگ (به معناي عام و شامل قواي مجريه، مقننه و قضاييه) و همچنين توافق و هماهنگي دولت و ملت ميتواند به خوبي مديريت شود و به اهداف مطلوب خويش دست يابد.امنيت سرزميني، مديريت امور اقتصادي، رفاهي، معيشتي، امنيت زيستي، امنيت اجتماعي، انضباط و نظارت از مهمترين انتظارات از دولت، به معناي عام آناست. چنين انتظاراتي در دورههاي ويژه و بحراني بيشتر نمود پيدا ميكند و حتي اگر در شرايط عادي چنين انتظاراتي در اندازه معمول دنبال نشود به جاي بحرانزدايي ميتواند به بحرانزايي بينجامد. از زمان آغاز پاندمي ويروس كرونا، برخي كشورها با فعاليتهاي هماهنگ و كارشناسانه توانستند تا اندازه قابل توجهي دامنه بحران كرونا و تلفات انساني آن را كاهش دهند؛ اگرچه اكنون موج دوم در حال درنورديدن كشورهاي جهان است. در كشور ما موج سوم اين بيماري، بيرحمانه جان هموطنانمان را تهديد ميكند و هر روز كه ميگذرد ركوردهاي جديدي از ابتلا، بيماران بستري و تلفات را بر جاي ميگذارد. مراكز بهداشتي و درماني در اين بازه زماني چند ماهه به گونه پيوسته و با تمام توان براي مهار اين بيماري و نجات بيماران به فعاليت مشغول بودهاند و شوربختانه تلفات زيادي را نيز تجربه كردهاند. با وجود اين تلاش و ازخودگذشتگي نيروهاي درماني و ديگر بخشهاي مرتبط، مروري بر سير تحولات چند ماهه نشان ميدهد كه به دلايلي كشور نتوانسته است به مهار كرونا بپردازد:
1- برخلاف گفتهها و وعدهها، نهادهاي عمومي و دولتي- به معناي عام آن- در كشور نتوانستند به هماهنگي كارآمد در اين زمينه برسند.
2- گونهاي از واقعيتگريزي در رويارويي با كرونا و به ويژه در روند اعلام آمارهاي ابتلا و مديريت كرونا وجود داشت؛ مثلا در برههاي هنگام گزارش آمار كرونايي در شبانهروز، آمار ابتلاها به خفيف- سهم بيشتر- و ابتلاي غيرضعيف- سهم كمتر- دستهبندي ميشد!! عملا گويي سادهانگاري از نهادهاي دولتي آغاز شد و به سادهانگاري و بيتفاوتي برخي از مردم بيشتر دامن زد. آمارهاي پراكنده و متفاوتي (از آمارهاي بالاي ابتلا تا تكذيب اين آمارها) از سازمانهاي گوناگون ارايه ميشد. واقعنمايي بيشتر در ارايه آمارها ميتوانست زنگ هشدار را بيشتر به صدا درآورد.
3- هيچگاه به برنامه قرنطينه- كه ميتوانست كارساز باشد- اهميتي داده نشد، در صورتي كه دو هفته و يا حتي يك ماه قرنطينه ميتوانست از چنين دامنه ابتلاهاي خطرناك جلوگيري كند و يا آهنگ رشد آن را كند و قابل كنترل سازد.
4- همواره مسوولان وزارت بهداشت و درمان از فشارهاي فراوانِ كاري بر همكارانشان، تنها بودنِ نيروهاي اين وزارتخانه در مبارزه با كرونا و همچنين بينظميها و مراعات نشدن شيوهنامههاي بهداشتي گلايه داشتهاند ولي گويا مساله عملا فراتر از اين بوده و مسوولان ذيربط به ويژه خود نهاد دولت با رودربايستي و ملاحظه «ملاحظات ديگر»، به مديريت اين مساله پرداخته و به تصميمگيري قاطع و بهنگام در زمينه محدودسازي فعاليتها، مراسمها و ترددها نرسيدند. با نگاهي به كاركردهاي ماهوي دولت يا حكومت؛ اقدامات و تنظيمات ضروري براي حفظ كيان يك جامعه و زندگي شهروندان آن از مهمترين كاركردهاي دولت يا حكومت است و اگر چنين كاركردهايي به «هر دليلي» به حاشيه رانده شود، ديگر از اين نهاد ملي جامعه چه كاركرد و ماهيتي ميتوان انتظار داشت؟ آمارهاي پراكنده، ارزيابيهاي گوناگون از خطر كرونا، نقطهنظرات متعارض درباره محدوديتهاي كرونايي، ناهمسازي گفتهها و رفتارها در حفظ شيوهنامهها و توجيهسازي براي برگزاري مراسمات و ادامه فعاليت برخي مشاغل اثرگذار در شيوع كرونا با بيان پرشمار عبارت «با رعايت قواعد و پروتكلهاي بهداشتي»! از مهمترين زمينههاي ناخوشايندي بوده كه نه تنها در محدودسازي شيوع كرونا نقش نداشتند، بلكه به افزايش سردرگمي مردم، تقويت بيتفاوتي برخي شهروندان و .... در نتيجه فوران آمارهاي كرونايي انجاميدند.
اين پرسشها پيش ميآيد كه چرا برنامههاي روشن و قاطع با ضمانتهاي اجرايي و هماهنگي و اقدامات منسجم نهادها و سازمانهاي گوناگون- كه مورد انتظار براي چنين شرايطي بود- در جامعه ما اجرا نشدند؟ آيا «اولويتي» مهمتر از «حفظ جان» هموطنانمان وجود دارد؟ چرا نهادهاي متولي به صورت عملي به سياستهاي تنبيهي و بازدارنده در اين زمينه نميپردازند؟ تحريمهاي اقتصادي و كرونا، فشارهايي را بر مردم، بدنه اجرايي جامعه و به ويژه مديريت و كادر درماني حوزه سلامت وارد ساخته است. اگرچه تلاشها براي مديريت جامعه در اين شرايطِ سخت، ايثارگرانه و ستودني است، اما به دليل تنگناهاي اقتصادي و غيراقتصادي موجود و افزايش بيسابقه ابتلا و مرگ و مير كرونايي، ضرورت دارد هماهنگي فراقوهاي تقويت شود.
فراموش نكنيم براي هر حكومتي هيچ امري مهمتر و اولويتدارتر از حفظ كيان و منافع سرزميني، حفظ امنيت زيستي، اجتماعي و اقتصادي شهروندان از طريق تنظيمات و اقدامات كارآمد نيست. تنها با اين اقدامات ميتوان به پايداري و پويايي يك جامعه و حفظ هويت، انسجام و غرور ملي مردم آن جامعه ياري رساند.
جامعهشناس / استاد دانشگاه شيراز