سياستگذاران اجتماعي پاسخ دهند
چه اندازه مردم را ميشناسيد؟
نسرين ضميري
در گرماگرم افزايش مبتلايان و جانباختگان شيوع كرونا و در ميان ساير اخبار ريز و درشت ديگر و درست هنگامي كه همه توجهها به آغاز تعطيليها و محدوديتهاي جديد در شهرهاي با وضعيت قرمز بود، اتفاقي رقم خورد و آنگونه كه شايسته بود مورد توجه قرار نگرفت. سازمان انتقال خون ايران اعلام كرد: ذخاير خوني كشور به شدت كاهش يافته و با ارسال پيامكي كوتاه به اين مضمون «آيا ميدانستيد هر واحد اهداي خون، جان 3 نفر را نجات ميدهد؟ براي نجات جان انسانها لازم نيست پزشك باشيد، كافي است خون اهدا كنيد. در انتظار اهداي عشق و ايثار شما در مراكز اهداي خون هستيم» از مردم ياري خواست. استقبال مردم از اين درخواست به حدي بينظير بود كه دو روز بعد سازمان مذكور اعلام كرد ديگر جاي نگراني نيست و نياز به فرآوردههاي خوني تامين شده.
درست زماني كه گروهي از مردم در راه مسافرت به سمت شمال كشور حماسه آفريده بودند، گروهي ديگر با مراجعه به پايگاههاي انتقال خون حماسهاي ديگر را رقم زدند؛ آن هم در شرايطي كه بسياري از مردم از ترس ابتلا به كرونا براي پيگيري بيماريهاي خود به مراكز درماني نميروند. چنين واكنشي از طرف مردم نه تنها تحسينبرانگيز است كه بسيار عجيب هم هست. آنچه عجيب است همدلي و همياري مردم نيست، چراكه در ساير عرصهها بارها و بارها شاهد آن بودهايم، از آن جهت عجيب است كه مردم به درخواست يك سازمان به سرعت پاسخ دادهاند، در حالي كه دستاندركاران مقابله با كرونا مردم را به دليل رعايت نكردن پروتكلهاي بهداشتي در شيوع موج دوم و سوم كرونا مقصر اصلي ميدانند. پرسشي كه اينجا مطرح ميشود، اين است كه چگونه مردم به بعضي از درخواستها سريع و مناسب پاسخ ميدهند و به بعضي ديگر نه.
براي يافتن پاسخ اين پرسش، سياستگذاران اجتماعي ابتدا بايد به چند پرسش ديگر پاسخ دهند:
1- آيا مردم كرونا را جدي نگرفتهاند؟
2- آيا به برخي مسوولان اعتماد دارند و به برخي ديگر ندارند؟
3- آيا معيشت براي مردم مهمتر از سلامتي است؟
4- آيا شيوههاي اطلاعرساني اشكال دارد؟
5- آيا مردم پروتكلهاي بهداشتي را رعايت ميكنند و در نتيجه به خود اطمينان دارند و به همين دليل مسافرت ميروند؟
6- آيا طولاني شدن مدت زمان شيوع كرونا مردم را خسته كرده؟ و اگر چنين باشد يك زنگ خطر جدي است.
7- آيا مردم همچنان از كرونا ميترسند و از ترس آن را انكار ميكنند؟
8- آيا ما با گروههاي متفاوتي از مردم سروكار داريم كه رفتارهاي متفاوت و متناقضي انجام ميدهند؟
9- چقدر اين تفاوتها را ميشناسيم و براي آنها برنامهها و پيامهاي متفاوت داشتهايم؟
10- آيا سياستگذاران اجتماعي رفتارهاي مردم را مطالعه و پايش ميكنند؟
11- آيا شيوهنامههاي بهداشتي با توجه به واقعيتهاي جامعه تهيه شدهاند؟
و...
تمام كساني كه با مباحث علوم اجتماعي آشنا هستند، ميتوانند پاسخ اين پرسشها را در مطالعات و تحقيقات گذشته پيدا و فرضيههايي را مطرح كنند، اما نميتوان دلايل اصلي رفتار مردم را به دست آورد مگر با مطالعات ميداني مستمر تا بتوان تبيين درستي از رفتار مردم داشت و راهحلهاي خود را بر اساس شناختي كه از چرايي اين رفتارها به دست ميآيد، ارايه كرد.
انسان موجودي اجتماعي است؛ به اين معني كه براي برآورده كردن نيازهاي خود بايد با ديگران ارتباط و تعامل داشته باشد. به نظر ميرسد تلفيقي از راهحلها كه هم فاصلهگذاري اجتماعي را در بر بگيرد، هم امكان رعايت پروتكلهاي بهداشتي را فراهم كند و هم متناسب با نيازهاي ارتباطي انسانها باشد، مناسبتر باشد.
روانشناس سازماني