ادامه از صفحه اول
برجام، اروپا و بايدن
در اين مقاله از قول ديپلماتهاي اروپايي ادعا شده كه اگر بايدن سريعا به برجام برگردد، اهرم فشار غرب براي قانع كردن ايران به مذاكره در مورد يك برجام وسيعتر و محكمتر از دست خواهد رفت. به نوشته اين روزنامه حتي ژوزف بورل، رييس سياست خارجي اروپا هم معتقد به اصلاح و تغيير در برجام است. مشابه چنين مواضعي را طي سه سال گذشته از رهبران اروپايي شنيدهايم. آنها ضمن اعتقاد به حفظ برجام، از اصلاح آن و نيز پرداختن به موضوعات ديگري مانند برنامه موشكي و سياست منطقهاي ايران سخن گفتهاند. ماكرون مشخصا از سمينار سفراي فرانسه در 29 آگوست 2017 طرح چنين مطالبي را آغاز كرده است. مواضع مشابهي را نيز از زبان مقامات انگليسي و آلماني شنيدهايم. همسو با اين مواضع، آنها سياست سختگيرانهاي را نيز در ارتباط با برخي موضوعات مرتبط با ايران در آژانس بينالمللي انرژي اتمي داشتهاند. در پي تصويب قطعنامهاي كه با ابتكار فرانسه، انگليس و آلمان در ژوئن گذشته در شوراي حكام آژانس تصويب شد، 10 روز قبل نيز آنها در واكنش به گزارش جديد آژانس در مورد فعاليتهاي هستهاي ايران و منشا ذرات اورانيوم ناشي از فعاليت انساني در يك سايت اعلام نشده در ايران، طي بيانيهاي از «نقض جدي تعهدات» ايران ابراز «نگراني شديد» كردند و آن را موجب «خالي از محتوا شدن مفاد عدم اشاعه» برجام دانستند و مدعي شدند كه پيشرفت ايران در تحقيق و توسعه «عواقبي برگشتناپذير» دارد. در اين بيانيه پاسخهاي ايران به سوالات آژانس در مورد سايت هستهاي مذكور «غيرقابل باور» اعلام شده و از ايران خواسته شده تا سريعا به سوالها پاسخ دهد و از آژانس نيز خواسته شده تا در اين مورد به نشست بعدي گزارش دهد. با توجه به اينكه در قطعنامه قبلي صحبتي از ارجاع موضوع به شوراي امنيت نشده بود، بيانيه سه كشور ميتواند حاوي نوعي تهديد ضمني به چنين اقدامي در نشست بعدي آژانس باشد. اين موضوعي است كه اگر حل نشود، ميتواند موجب پيچيدهتر شدن مذاكرات احتمالي در مورد بازگشت امريكا به برجام نيز بشود. در چنين شرايطي سوالي كه ميتواند طي ماههاي آتي در برابر مقامات ايران قرار گيرد، اين است كه آيا با توجه به سير وقايع بهتر نيست ايران بهطور دوجانبه با امريكا وارد تعامل ديپلماتيك شود و چارچوب 1+5 را كه خود ايجاد كرده، رها كند.
تروريستهاي دلواپس برجام
يكي از دلواپسان اصلي اين موضوع و مظنون درجه اول نتانياهو است. اسراييليها به تازگي ادعا كردهاند كه يكي از اعضاي القاعده را در ايران ترور كردهاند. آنها رسما پذيرفتهاند كه در ايران مداخله دارند و در حال خرابكاري، ترور و نفود چه به لحاظ سايبري و چه به لحاظ فيزيكي هستند. مظنون دوم بعد از آنها عربستان سعودي است و سپس نيروهاي افراطي در منطقه هستند، تندروهايي هستند كه نگران بهبود اوضاع روابط بينالمللي ايران هستند. اگر دولت جو بايدن فرصت داشتهباشد و تصميم بگيرد كه به برجام برگردد و مذاكرات ۵+۱ و ايران مجددا احيا شود، بسياري از آرزوها و روياهاي عدهاي از رژيمها و گروهها در منطقه نقش بر آب ميشود. كساني كه در دوران زمامداري دونالد ترامپ دستاوردهاي بسيار بزرگي را به دست آوردند و موفق شدند امريكا را قانع كنند كه بسياري از مطامع آنها را به رسميت بشناسد، حالا نگران تغيير سياست امريكا هستند. اسراييل توانست امريكاي ترامپ را قانع كند كه سفارت امريكا را به قدس اشغالي منتقل كند و اين شهر را به عنوان پايتخت اسراييل به رسميت بشناسد، ترامپ را قانع كرد كه ضميمه كردن بلنديهاي جولان سوريه به اسراييل را به رسميت بشناسد، وعده گرفت كه شهركهاي غيرقانوني در كرانه باختري توسط امريكا پذيرفته شوند و اجازه گرفت بخش بزرگي از كرانه باختري را اسراييل ضميمه كند. اما در سند حزب دموكرات براي انتخابات ۲۰۲۰ وعده دادهشده است كه سياست امريكا در قبال همه اين مسائل كاملا تغيير كند. عربستان سعودي هم به شكل مشخصي نگران تغيير سياست امريكاست. جو بايدن اعلام كرده است كه دولت امريكا حمايت لجستيك و تسليحاتي را از عربستان سعودي در جنگ يمن قطع ميكند. جو بايدن ميگويد كه در تعامل با عربستان سعودي و كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس، مساله حقوق بشر را در اولويت قرار خواهد داد. اين نگرانيها فقط به دولتها محدود نميشود. مساله طالبان و القاعده هم هست. اين گروههاي افراطگرا و تروريست، نگران اين هستند كه با رفتن دونالد ترامپ، توافقي كه با تيم زلمي خليلزاد و دستگاه سياست خارجي دولت دونالد ترامپ كردند از هم فروبپاشد و موقعيت آنها در افغانستان بار ديگر به خطر بيفتد و امريكا مجددا به حمايت از دولت افغانستان روي بياورد. دلواپسان تغيير سياست خارجي امريكا پيرامون ما كم نيستند. روسها هم نگران تغيير سياست امريكا هستند، كشورها و دولتهايي هستند كه بيشترين منفعت را از تحريم و تحديد ايران ميبرند و ترجيح ميدهند كه ايران به لحاظ بينالمللي در جايگاه مناسبي نباشد. انگيزه از انجام چنين اقدامي فقط در اعمال خشونت و ترور خلاصه نميشود. شايد يكي از اصليترين انگيزههاي چنين اقداماتي اين باشد كه ايران را در موقعيتي قرار دهند كه واكنش نشان دهد و اين مستمسك در اين چند هفته پاياني در اختيار دولت ترامپ و اسراييل قرار بگيرد كه اقدامي نظامي عليه ايران آغاز كنند يا دست كم ايران را وادار به واكنش حسابنشدهاي بكنند كه دست دولت بعدي امريكا را هم براي تعامل با ايران ببندد و هم باعث افزايش خصومتها و تنشها شود. قطعا ايران در برابر اين اقدام دست روي دست نخواهد گذاشت. در جهان روابط بينالملل هر اقدامي پاسخ متناسب با خودش را در پي دارد. همانطور در ديپلماسي احترام متقابل حاكم است اقدام متقابل هم حاكم است. بايد با دقت بررسي كرد كه عوامل پشت پرده اين ترور و اتفاقات مشابه در ايران چه كساني هستند و بايد در برابر آنان اقدام مناسب انجام داد. هر اقدامي بايد برابري و تناسب لازم را داشتهباشد. البته تصميم براي انجام يك اقدام متقابل فقط نبايد بر مبناي تناسب و برابري گرفتهشود، بلكه زمان و مكان صحيحي براي آن در نظر گرفتهشود. عربستان سعودي و اسراييل، خواستار تخاصم شديد و حتي جنگ ميان ايران و امريكا هستند. همانطور كه در گذشته عبدالله بن عبدالعزيز فقيد به باراك اوباما گفتهبود كه مذاكره و تعامل به درد نميخورد و بايد به ايران حمله نظامي كنيد و سر مار را بكوبيد. بزرگترين دشمنان برجام عربستان و اسراييل هستند و بازگشت امريكا به برجام، همه نخي را كه در طول چهار سال رياستجمهوري ترامپ رشتهبودند، پنبه خواهد كرد.