گفتوگو با بابك كريمي به بهانه بازي در فيلم «زندگي در پيشرو»
هيجان يك همكاري
اعتماد آنلاين| بابك كريمي اين اواخر با «سوفيا لورن» بازيگر نامدار سينماي ايتاليا در فيلم سينمايي «زندگي در پيشرو» همبازي بود. او ميگويد: «اثراتي كه كرونا گذاشته جلوي چشم همه است. سالنها را بستهاند و خود توليد سينما دچار مشكل شده، ولي به هر حال يك جوري كجدار و مريز دارد جلو ميرود. ما داريم سعي ميكنيم با رعايت تمام تدابير اين كار را بكنيم. اما شاخهاي كه خيلي ضرر كرده از اين بابت در هنرها، تئاتر است. اگر سينماها را ببندند به هر حال اينترنت و سي ديها در مغازهها هست. به هر حال يك جوري ميشود به مخاطب رسيد، ولي تئاتر، چون ماهيتش اين است كه تو بروي در سالن و روبروي آن آدم باشي- براي همين هم هست كه فيلمهاي تئاتري زياد نميگيرد چون تبديل به فيلم ميشود، بدون اينكه فيلم باشد و بايد خصوصيات ديگري داشته باشد- اين است كه ضرر بزرگتر را تئاتر و تمام كساني كه در تئاتر كار ميكنند، ميبينند. ما در سينما بعد از آن شوك اوليه كه ايجاد شد، گفتيم كه چه كار كنيم چه كار نكنيم، چون به نظر ميآمد كه تعطيلي مادامالعمر است.» او ادامه داد: « من هم حتي به فكر شغلهاي آلترناتيو بودم. گفتم خب، حالا چه كار بكنيم. تمام پولهايم را سر يك پروژهاي كه خودم توليد كرده بودم، ريختم. گفتم حالا خودمم و موتورم. پس بروم پيك شوم چون در روزهايي كه همه جا بسته بود فقط پيكموتوريها درآمدشان خيلي خوب بود كه بايد غذا و اينجور چيزها را ميبردند به خانه مردم. گفتم تهش ميرويم اين كار را ميكنيم ديگر. خودم را براي همچين كاري آماده كرده بودم.» كريمي كه اين روزها به واسطه بازي در فيلم سينمايي «زندگي در پيشرو» و همكاري با سوفيا لورن در رسانهها ياد ميشود در مورد نقشآفريني در اين فيلم ميگويد: «بعد از آن فيلم بلژيكي و فيلمهاي ايراني كه آنجا اكران شدند ديگر به عنوان بازيگري كه ميتواند فيلم درام هم بازي كند شناخته شدم؛ يعني بيشتر به عنوان يك بازيگر، نه يك كاراكتريز، پذيرفته شدم. در اين داستان يك نقش شرقي هست. من جزو فهرست كستينگ، يعني فهرست بازيگرها، بودم. جدا از آن پونتي هم فيلمهاي من را ديده بود و يك گفتوگويي باهم در واتساپ داشتيم. فيلنامه هم واقعا خيلي خوب و درخشان بود و قشنگ [مثل] يك لباسي است كه براي سوفيا لورن دوختهاند. حالا شما ميگوييد اسطوره سينماي ايتاليا، ولي من ميگويم اسطوره تاريخ سينماي جهان. او جزو پيامبران سينماست كه ديگر تكرار نميشوند. با وجود اينكه به خودم قسم داده بودم نقش شرقي بازي نكنم ولي گفتم تجربه با سوفيا لورن يك چيز عجيب و غريبي است كه اصلا نميتوانم از دستش بدهم. » كريمي توضيح ميدهد روز اول كه باهم آشنا شديم رفتم دست دادم و گفتم، من اصلا تصور نميكردم يك روز بتوانم شما را از نزديك ببينم، چه برسد به اينكه بخواهيم همكار شويم. من مدام شما شما ميكردم. حالا دستم را گرفته بود ول نميكرد. آن يكي دستم را هم گذاشت روي دستم و گفت، به همديگر تو بگوييم. گفتم براي من كمي سخت است، ولي سعي ميكنم. چيزي كه برايم جالب بود [اين بود كه] با وجود قد و قوارهاي كه در سينما دارد و با تمام بزرگان مثل دسيكا، چارلي چاپلين و... [كار كرده و] ديگر اصلا اسمي نمانده كه با آنها كار نكرده باشد از مارلون براندو، مارچلو ماستروياني و...، همچنان با يك ترس و لرز تازهكار سر صحنه ميآمد؛ مثلا اگر يك جمله را اشتباه ميگفت يا تپق ميزد خيلي شرمنده ميشد و مثل جواني كه ميدانست حالا بايد تكرار شود و انگار تقصير او بوده سريع معذرتخواهي ميكرد. خيلي سربهزير و خيلي كمككن بود. ميدانيد وقتي يك بازيگري اسمي در ميكند اين ايگو و منمنشان آنقدر سوار همهچيز ميشود كه ديگر سر صحنه خدا را هم بنده نيستند، چه برسد به آدمهايي كه از لحاظ كاري كوچكتر از خودشان هستند. ولي واقعا از اين لحاظ شخصيت فوقالعادهاي بود. ميگفتم، اي كاش چند تا از اين بازيگرهاي جوان ما كه كمي اسم در كردند و ۲ تا جايزه گرفتهاند، بودند و ميديدند كه اين خانم الان چطوري دارد كار ميكند و چطور با آدمهاي ديگر رفتار ميكند. كمي ياد بگيرند! خلاصه كه درس و تجربه فوقالعادهاي بود.