• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4805 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۱۲ آذر

يك طرف اشتباه مي‌كند

مهرداد احمدي‌شيخاني

يادداشتي كه هفته پيش با عنوان «مطالبه سوم» در همين ستون نوشتم، بازتاب‌هايي داشت و اينجا و آنجا مورد پرسش قرار گرفت كه به گمانم توضيحاتي لازم دارد. در آن يادداشت گفتم كه جوامع سه مطالبه را به ترتيب امنيت، رونق اقتصادي و دموكراسي طرح مي‌كنند كه تامين هر كدام مطالبه بعدي را در پي خواهد داشت و البته اضافه كنم كه از بين رفتن هر كدام، بر قبلي تاثير تخريبي دارد. يعني اگر براي رونق اقتصادي نيازمند امنيت هستيم و وقتي امنيت به دست مي‌آيد، رونق اقتصادي امكان‌پذير مي‌شود، مسير معكوس آن هم پيامدهايي دارد و با از دست رفتن رونق اقتصادي كه عامل رفاه اجتماعي است، امنيت اجتماعي به خطر مي‌افتد و به همين دليل تامين هر مطالبه، جامعه را وارد مرحله بعدي مطالبات مي‌كند و نمي‌توان جامعه را در يكي از مراحل متوقف نگه داشت. فرض كنيد با جامعه‌اي روبه‌رو باشيم كه دچار ناامني است. در كوچه و خيابانش دسته‌هاي تبهكار در رفت و آمد باشند، زنان و كودكان جرات عبور از خيابان را نداشته باشند، زورگيران به فروشگاه‌ها حمله ببرند و  صاحبان آنها را مجبور به باج دادن كنند، شب هنگام، كسي را زهره بيرون آمدن از خانه نباشد و حتي در خانه هم احساس امنيت نكند، چون ممكن است عده‌اي از ديوار خانه بالا بيايند يا در خانه را بشكنند. اين تصويري از يك جامعه ناامن است. در اين وضعيت هر كس مختصر سرمايه‌اي هم كه داشته باشد از ترس دستبرد پنهان خواهد كرد. مغازه‌ها بسته خواهد بود، صاحبان سرمايه به‌ جاي به جريان انداختن سرمايه خود، آن را از چنين جامعه‌اي بيرون مي‌برند و نتيجه اينكه كسب و كار تعطيل مي‌شود و نشاني از رونق اقتصادي و رفاه اجتماعي نخواهد بود. حال برعكسش را تصور كنيد و شهري را در‌نظر بياوريد كه مغازه‌هايش داير است، زنان و مردان در محل كار خود مشغول كارند، كودكان و جوانان در مدرسه و دانشگاه سرگرم تحصيلند، در اين وضعيت به‌طور طبيعي صاحبان سرمايه، سرمايه‌هاي خود را به كار مي‌اندازند و كسب و كار رونق مي‌گيرد. مصرف بالا مي‌رود و به‌ واسطه بالا رفتن مصرف توليد و عرضه و تقاضاي كالا، سلسله‌وار بيشتر و بيشتر مي‌شود و رونق و رفاه هم فزوني مي‌پذيرد. پس از مدتي شاهد جواناني تحصيلكرده و جوياي كار خواهيم بود و سرمايه‌گذاري بيشتر صاحبان سرمايه براي بهره بردن بيشتر از اين نيروي كار و باز هم تقاضاي كالاي بيشتر. در چنين وضعيتي حاصل چيست؟ امنيت كه تامين باشد و اقتصاد كه رونق بگيرد و به ‌واسطه اين رونق و رفاه با جامعه‌اي تحصيلكرده طرف باشيم، چه پيش خواهد آمد؟ طبيعي‌ترين اتفاق مطالبه سوم است، سهم خواستن از اداره جامعه و اظهارنظر در مورد اداره و مديريت جامعه و اين يعني به زير ذره‌بين رفتن آنچه در جامعه مي‌گذرد. بگذاريد اين‌طور بگويم، جامعه درگير ناامني، مطالبه اصلي‌اش ايجاد امنيت است، چراكه مردم چنين جامعه‌اي، ابتدا تلاش مي‌كنند زنده بمانند و وقتي اولين و مهم‌ترين ضرورت هر انساني زنده ماندن باشد، سخن از هر موضوع ديگري، گوشي براي شنيدن پيدا نخواهد كرد. براي نمونه به ليبي اين روزها نگاه كنيد يا به يمن. آنچه در اين دو كشور، اگر هنوز بتوان براي آنها نام كشور را به‌ كار برد، اولويت اصلي مردمانش است، اين است كه از امروز تا فردا زنده بمانند يا در همين افغانستان كنار گوش خودمان. مطالبه اصلي در افغانستان چيست؟ دموكراسي يا امنيت؟ مردم افغانستان از حكومتگران خود مي‌خواهند كه جان‌شان در امان باشد يا آزادي بيان داشته باشند؟ نه كه بگويم آزادي بيان اهميتي ندارد، دارد و بسيار هم مهم است، ولي آدم اول بايد زنده باشد تا بعد بيان داشته باشد و بعد بيان آزاد. آدم مرده كه بيان ندارد كه حالا آزادي بيان داشته باشد يا نداشته باشد. اگر ادعاي ايجاد امنيت براي جامعه داريم و همه شواهد هم نشان مي‌دهد كه اين امنيت به نسبت آنچه در خاورميانه مي‌گذرد، ادعاي گزافي نيست، پس به ناچار در مقابل مطالبات بعدي قرار مي‌گيريم و چنانچه مطالبات بعدي را بجا نمي‌دانيم و معتقديم كه چنين مطالباتي جاي طرح شدن ندارد، پس ادعاي امنيت، هنوز ادعايي واقعي نيست. اما حقيقتا ادعاي جامعه امن، ادعايي خالي از حقيقت است؟ من كه چنين نمي‌بينم و آنچه شاهدم اين است كه با وجود تحريم‌هاي همه‌جانبه و ترورهاي تلخ، فروشگاه‌ها پر از اجناس است. با اين حساب يا آنهايي كه خواستار دموكراسي‌اند ولي وجود امنيت را منكر مي‌شوند، اشتباه مي‌كنند يا آنهايي كه مدعي امنيتند ولي دموكراسي را مطالبه بحقي نمي‌دانند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون