• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4807 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۵ آذر

به گفت‌وگو باور داشتند

رضا مختاري اصفهاني

آذرماه يادآور دو جامعه‌شناس ايراني است. يكي، غلامحسين صديقي در اين ماه به دنيا آمده و ديگري، احسان نراقي در آذر چشم از جهان فرو بسته است. نراقي يك نسل بعد از صديقي بود، اما در موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران با او همكاري داشت؛ موسسه‌اي كه نراقي بنيانش گذاشت. نراقي دريافته بود ساحت دانش بايد از سياست مبرا باشد. از همين رو موسسه او مكاني براي حضور استادان و پژوهشگراني شد كه به ديگر مراكز فرهنگي و دانشگاهي راه نداشتند. صديقي كه وزير كشور محمد مصدق و سال‌ها از رهبران جبهه ملي بود، از آن كسان بود. جالب اينكه صديقي با آنكه رنج زندان در دوره پس از كودتاي 28 مرداد 1332 را به جان خريده بود، نگاهي مطلق‌گرا نداشت. او مانند نراقي به گفت‌وگو باور داشت. از همين رو در ميان طيف‌هاي گوناگون سياسي و اجتماعي از احترام برخوردار بود. چه او را به اصول و اخلاق مي‌شناختند. استاد جامعه‌شناسي نه ماجراجو بود و نه اهل سازش. اين دو ويژگي را هم در قبال دوستان و همراهان مسلكي‌اش داشت و هم در مقابل دربار پهلوي. حضور چنين فردي در حكومت به اعتبار اهل سياست مي‌افزود نه آنكه او اعتباري از اين حضور كسب كند. از همين رو در سال 57 كه محمدرضا شاه در پي نجات سلطنتش بود، صديقي بهترين گزينه براي تشكيل دولت ائتلافي و ايجاد آشتي ملي بود. مشكل اما آنجا بود كه نه شاه به عهدش وفادار بود و نه جبهه ملي با صديقي همراه شد. جامعه شناس ايراني كه به قدرت ايرانيان باوري عميق داشت و رساله دكتري‌اش در فرانسه را درباره «جنبش‌هاي ديني ايرانيان در قرون دوم و سوم هجري» نگاشته بود، گزينه مطلوب امريكايي‌ها هم نبود. شايد نخست‌وزيري صديقي پيشنهاد نراقي بوده است؛ كسي كه در بعضي ويژگي‌ها و عقايد با صديقي اشتراكاتي داشت. نراقي هم مانند صديقي به اصلاح و گفت‌وگو باوري عميق داشت. از همين رو در همان زماني كه براي مشاوره به كاخ شاه مي‌رفت، در بيرون كاخ با برخي از انقلابيون چون مرتضي مطهري و مهدي بازرگان براي برون رفت از بحران مشورت مي‌كرد. هر دو جامعه‌شناس اما جفا ديدند. صديقي را با اتهام دروغين همكاري در كودتاي نوژه به گوشه انزوا راندند و نراقي مدتي را در زندان سپري كرد. نراقي اما اهل انزوا نبود كه البته سن و سالي بيشتر از صديقي داشت. او در مقام مشاور ارشد دبيركل يونسكو به فعاليت پرداخت؛ سازماني بين‌المللي كه مدت‌ها پيش از او، صديقي عضو كميسيون ملي آن بود. هر دو آنان به يونسكو در تقويت فرهنگ صلح و مدارا در جهان باور داشتند. حضور در يونسكو براي نراقي به معناي قطع پيوند با ايران نبود. او به عنوان چهره‌اي بين‌المللي از نگاه افراطي برخي از ايرانيان خارج نشين به دور بود. به باورش، ايدئولوژي چپ موجب شده فرهنگ ايراني (ملي و ديني) به دگم‌هايي ايدئولوژيك دچار شود و در اين باره به شكلي افراطي به كساني چون علي شريعتي مي‌تاخت. احسان نراقي همچون غلامحسين صديقي منتقد بيگانه‌پرستي در فرهنگ ايراني بود و «بازگشت به خويشتن» را توصيه مي‌كرد. از همين رو فردوسي، نظامي‌گنجوي، مولوي، سعدي و حافظ را عصاره فرهنگ ايراني مي‌دانست؛ شاعراني كه مروج مليت، عشق، عرفان، مدنيت و مدارا هستند. البته اين بومي‌گرايي به معناي بريدن از جهان نبود. چه او و صديقي باوري وثيق به سازمان‌هاي بين المللي داشتند. بر مبناي چنين باورهايي، نراقي هيچ‌گاه از گفت‌وگو دست نشست. هرچند بعضي رسانه‌ها مانند صدا و سيما وقتي براي مصاحبه به خانه‌اش راه مي‌يافتند، با تقطيع و تصويرسازي ديگرگونه، حاصل كارشان موجب رنجش او مي‌شد. يا مصاحبه كيهان با او حالت بازجويي پيدا مي‌كرد. صديقي و نراقي دو جامعه شناس ايراني بودند كه اهل دانش و عمل بودند. با آنكه در غربت غرب تحصيل كرده بودند، نسبت به مردمان سرزمين‌شان شناخت و باور توامان داشتند. هرچند اين باور با جفاهايي از جانب بعضي از اهالي سياست به چالش كشيده مي‌شد. همچنان كه صديقي به ناحق به انزوا رانده شد و نراقي جز جفاهاي دوره حياتش، حتي دفنش در قطعه نام‌آوران بهشت‌زهرا با مخالفت مهدي چمران، رييس وقت شوراي شهر تهران ممكن نشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون