نگاهي به فيلم دادگاه شيكاگو هفت، ساخته آرون سوركين
جدالهاي پندآموز تاريخي
كامل حسيني
آرون سوركين براي ساخت واپسين كارش به سراغ تاريخ مملو از رخدادهاي ِامريكاي دهه شصت رفته است. اين رخداد همان شورشها و اعتراضهاي شديدي بود كه دو گروه دانشجويان و ديگر جوانان جامعه را رودروي مقامات دولتي قرار داده بود. از همين چشمانداز، تار و پود تضادآميز براي چيدن يك پيرنگ پرتنش كاملا بديهي و محسوس است و به اندازهاي برفضاي كلي فيلم سايه انداخته است كه نه تنها محتوا بلكه حتي فرم فيلم از اين رويكرد تضادگونه تاثير فراواني گرفته است. يك بار ديگر از همان آغاز تا نزديكيهاي پايان نماهاي فراواني را به ذهن بياوريم كه از طريق گونههاي مختلف تدوين اين نماها به شكلهاي مختلفي مانند گنجاندن خصلت استمرار زمانها و عنصر تضاد و تداومشان مسبب جذابيت و غناي بيشتري به محتوا شدهاند و در تناسب هرچه بيشتر ميان فرم با محتوا بيشتر ديده ميشود. در واقع، سكانس آغازين فيلم عنصري كاربردي را وارد ساختار فرمال فيلم نموده است كه در جايگاه مهمترين نقطه ثقل روايت كشمكشها را به پيش ميبرد و تا پايانيترين سكانس هم در فرآيند علت و معلولي و تضادگونگي ميان قهرمان با رقيبان حضور چشمگيري دارد. چنين است كه عنصر «جنگ ويتنام» از همان آغاز هم در نماي معرف نقش يك غافلگيري هيجانانگيز را بر گردن گرفته است زيرا ببيننده در چندين نما با ريتم تند انتظار روايتي بر محور بازگويي زنجيره رخدادهاي جنگ ويتنام دارد كه ناگهان و خيلي زود ورق نماها به سمت رقيبي داخلي همزمان تهديدآميز يعني گروههاي معترضين به جنگ ويتنام برميگردد. دقيق از همين زمان است كه وضعيت بغرنجتر از واقعيتي ميشود كه درون نظام قضايي در حال جريان است زيرا هر كدام از طرفين دعوا سعي بر متهم نمودن ديگري بر شروع خشونتها ميكند و پايانيترين نماي فيلم به مانند آغازين همچنان بر حول همان جنگ ريشهاي ميچرخد كه قهرمانان و رقيبان بر سر آن درگير همديگرند. و اما در پيرنگ، گفتوگوهاي طولاني است كه توانستهاند همراه با فلاشبكها روايت را به پيش ميبرند و اين آشكارا از همان تناسب هميشگي و تكراري ولي نيازمند و روشنكننده ابهامات بهره ميبرد كه بيشتر فيلمها با تم مشابه بر آن بنا شدهاند. فيلم همچنين در لابلاي بحرانها عنصر ديگري را وارد نموده است و آن درست مساله رنگين پوستاني است كه احتمالا جرم رنگينپوستي در كنار معضل رفتار اعتراضآميزش بر شدت درد جامعه آن زمان امريكا افزوده است و بحرانها را پيچيدهتر از قبل مينمايد. البته به عشق يا محبت روزهاي اعتراض نيز نگاهي شده است، دوستداشتني شايد يك طرفه يكي از رهبران اعتراض به زني جوان اما اين رابطه رنگي خزان به خود ميگيرد و بدينترتيب از آن گرهافكني ميشود زيرا به شكل غافلگيرانه و كوبندهاي آشكار ميشود كه پرستو براي نفوذ لابهلاي معترضين بوده است. در هر صورت ميتوان با تماشاي چنين ساختههاي سينمايي، رقيبان و معترضان، وجدان معنوي و اخلاقي خود را بازنگري نمايند و از بروز اشتباههايي جلوگيري كنند كه ممكن است سپس فردا بر پيشاني پرده سينما پديد آيند ولي از ديدنشان اندوهگين شويم.