موضعگيريهاي احساسي يك رييسجمهور
بهرام اميراحمديان
رجب طيب اردوغان، رييسجمهور تركيه در دو حوزه داخلي و خارجي گرفتار شده است. تركيه براي حل بحرانهاي داخلي نظير كاهش ارزش پول ملي، تورم و بيكاري برسر دو راهي پيوستن به نظامهاي امنيتي روسيه محور يا ترميم رابطه با ناتو قرار دارد. در چنين شرايطي، اردوغان براي حل بحران و شايد هم فرار از آن به ايجاد بحرانهاي ديگر روي آورده است. امروز برخلاف دورهاي كه احمد داوود اوغلو وزير خارجه تركيه بود و سياست تنش صفر با همسايگان را دنبال ميكرد، تركيه ناخواسته تنش با همسايگان را به حداكثر رسانده است. اردوغان به عنوان دبيركل حزب عدالت و توسعه در نتيجه انشقاقهايي كه در اين حزب رخ داده، حركتهاي عصبي از خود نشان ميدهد. سخنان روز پنجشنبه او را نبايد خيلي جدي گرفت، در حالي كه وي از تماميت ارضي آذربايجان دفاع و اين كشور را در بازپسگيري مناطق اشغالي ياري ميرساند، نبايد نادانسته تماميت ارضي ايران را به چالش بكشد. اين موضوع نبايد از جانب اردوغان به عنوان رييسجمهور يك كشور دوست مطرح ميشد. در سياست خارجي، رييسجمهور تركيه اين كشور را در پروندههاي متعدد و متنوعي گرفتار كرده و مشخص هم نيست كه هدف از اين ماجراجوييها در سياست خارجي چيست؟ آيا اردوغان به دنبال احياي عثمانيگري است كه به تاريخ پيوسته است؟ تركيه در شرق مديترانه، ليبي، سوريه، سومالي و قطر چه اهدافي را دنبال ميكند و آيا استعداد اين را دارد كه همزمان در چند پرونده ايفاي نقش كند؟ روند مسائل و تحولات نشان ميدهد كه حضور همزمان تركيه در اين عرصهها صرفا به هزينهسازي براي اين كشور منتهي شده و دستاوردي براي آنكارا نداشته است. اردوغان حتي در مسائل داخلي قادر به مديريت و حل و فصل اختلاف با شهروندان كرد اين كشور كه يك سوم جمعيت تركيه را شامل ميشوند هم نبوده است. در يك كشور اگر سياست داخلي از انسجام برخوردار باشد، آن كشور در صحنه بينالمللي هم ميتواند موفق عمل كند اما چون تركيه در داخل با بحرانهاي اقتصادي متعدد ناشي از شيوع ويروس كرونا و سوءمديريت روبهرو است، تجميع شكستها اردوغان را به سمت واكنشهاي عصبي و غيرديپلماتيك در حوزه سياست خارجي سوق داده است.
نكته ديگر اين است كه الزاما نبايد هدف خاصي را براي اين قبيل اظهارات اردوغان متصور شويم و اتفاقا بايد اين سخنان او را اظهارنظر فردي و نه از جايگاه رييسجمهور تركيه بدانيم. اردوغان به خوبي ميداند عاقلانه و منطقي نيست كه همزمان درحالي كه از وحدت و تماميت ارضي آذربايجان حمايت ميكند، تماميت ارضي ايران را زير سوال برده و رفتار متناقضي از خود نشان بدهد. رييسجمهور تركيه به خوبي به قدرت ايران واقف است و ميداند كه ايراني كه در برابر ايالات متحده امريكا ايستاده در برابر هركشور ديگري هم توان مقاومت و ايستادگي دارد. البته جمهوري اسلامي ايران هيچگاه نه در گذشته به دنبال تنشآفريني و درگيري با تركيه بوده و نه امروز چنين برنامهاي دارد. ملتهاي ايران و تركيه دو دولت دوست و برادر و همدين و همسايه هستند. طبيعتا مواضع ملتها نسبت به هم دوستانه است و خواهد بود. مردم تركيه نسبت به ايران حس دوستانهاي دارند و حتي در مقطعي كه روابط ديپلماتيك دو كشور با تنشهايي همراه شدهبود، اين تنشها ميان دولتها به مردم دو كشور تسري پيدا نكرد. نياز ايران و تركيه به يكديگر به عنوان دو همسايه دوطرفه است و ميبينيم كه مرز دو كشور يكي از امنترين مرزها در منطقه است و بهرغم مشكلات مربوط به جداييطلبان كرد، تهران و آنكارا در سايه همكاريهاي امنيتي از عهده مديريت صحيح اين مهم هم برآمدهاند. از سوي ديگر به نظر ميرسد كه رييسجمهور تركيه با حضور در مناطق آزادشده آذربايجان به دنبال نوعي بازاريابي براي نيروي كار بيكار شده خود جهت مهار بيكاري در داخل تركيه هم بوده است. اردوغان با اظهارنظرهاي احساسي در باكو تلاش كرد نقش بيشتري براي تركيه در بازسازي مناطق آزادشده دست و پا كند كه البته اگر دولت آذربايجان عاقل باشد ميداند كه نزديكي ايران و آذربايجان ميتواند هزينههاي بازسازي را در صورت واگذاري بخشهايي از آن به ايران براي باكو ارزانتر از همكاري با آنكارا تمام كند. اين نكته قابل كتمان نيست كه تركيه در بازپسگيري مناطق اشغالي به باكو كمك كرده اما اردوغان نبايد گمان كند كه توافق امضا شده فصلالختام است، چراكه موافقتنامه صلح بايد از كانال شوراي امنيت سازمان ملل جاري شده و رسميت پيدا كند. در حال حاضر ميتوان گفت كه روسيه با اين توافقنامه صرفا يك آتشبس ميان ارمنستان و آذربايجان برقرار كرده است. هنوز مناطق مينگذاري شده ميان دو كشور وجود دارند و جدا از اختلافهاي سياسي و حقوقي، مساله بازسازي هم از اهميت فوقالعادهاي برخوردار است. در نگاه تاريخي به ادعاي اخير اردوغان بايد گفت كه اين مساله به ادبياتي بازميگردد كه در دوره شوروي در آذربايجان با عنوان «حسرتهاي جنوب» مطرح بود. نگاه ايدهآليستگرايي كه هيچگاه در طول تاريخ موفق هم نبود و يكبار هم با لشكركشي ارتش سرخ مهار شد. اين سياستها هيچگاه در گذشته موفق نبوده و از شانس موفقيت در آينده هم برخوردار نيست. ايران در همسايگي جنوب جمهوري آذربايجان كشوري قدرتمند است و درباره تماميت ارضي خود با كشوري شوخي ندارد. ميتوان گفت كه سخنان رييسجمهور تركيه بيشتر براي خشنودي مردمي بوده است كه نشان بدهد تركيه حامي همزبانان خود بوده است و نه براي تضعيف موقعيت ايران. رجب طيب اردوغان به عنوان رييسجمهور تركيه بايد سنجيدهتر رفتار كند و متوجه باشد كه منطقه ملتهب ما به ناآراميهاي بيشتر نياز ندارد. سياست خارجي اردوغان باعث رانده شدن تركيه از سوي اروپا شده و ميبينيم كه اين كشور اهميت استراتژيك خود را براي اتحاديه اروپا از دست داده است. همزمان حضور جو بايدن در كاخ سفيد هم ميتواند به تغيير سياستهاي ايالات متحده در قبال تركيه منتهي شود كه اين مساله نيز گرفتاريهاي بيشتري را براي رييسجمهور تركيه فراهم كرده است. در آخرين تحول اعتراض ايران از طريق احضار سفير تركيه در تهران به وزارت خارجه بوده كه كاري درخور تقدير است و اين خواسته ملت ايران بوده كه نشان بدهند نسبت به وجب به وجب خاك خود حساس هستند و از آن دفاع خواهند كرد.