تحريف فزاينده نام خليجفارس
2- در بخش عمده 25 قرن گذشته خليجفارس تقريبا بهطور اختصاصي راه رسيدن به فارس يا Persia (به عنوان نام يك كشور نه يك قوم خاص) بوده است. كشتيها و ناوگانهاي بزرگ تجاري كه وارد خليجفارس ميشدند، مقصدي جز سواحل و بنادر ايران نداشتند. از زمان باستان تا همين اواخر بزرگترين بنادر اين حوزه آبي مانند ريشهر، صيراف، كيش، هرمز، جزيره هرمز، بندرعباس و بوشهر در سواحل ايران قرار داشتند. افول هر يك از اين بنادر ايراني مقارن با شكوفايي بندر ايراني ديگري در سواحل ايران بود و قبايل كوچك عربي نيازهاي خود را از انبارهاي بزرگ بنادر ايراني تامين ميكردند. در دهه 1350 نيز طرحهايي براي گسترش بندرعباس و بندر بوشهر و تبديل آنها به هاب منطقه وجود داشت كه با توجه به تحولات سياسي و عمدتا جنگ تحميلي مسكوت ماند. در چنان شرايطي طبيعي بود كه اين آبراه نتواند نامي جز خليجفارس داشته باشد.
3- به عكس، طي يكي، دو دهه گذشته انبارهاي بزرگ كالا در بنادر غير ايراني خليجفارس قرار دارند و ايرانيان با قايقها و لنجهاي كوچك بايد نيازمنديهاي خود را از اين انبارهاي بزرگ در قالب صادرات مجدد تامين كنند. به علاوه، فرودگاه دوبي در شرايط عادي با جابهجايي حدود 90 ميليون مسافر در سال به 240 مقصد در سراسر جهان سومين فرودگاه بزرگ دنياست. برگزاري جشنوارهها، مسابقات ورزشي، همايشهاي بينالمللي، ايجاد شعب موزههاي معتبر جهان و مانند آن در شيخنشينها و مهمتر از همه روابط دوستانه آنها با جهان را نيز بايد در معادله وارد كرد. به اين ترتيب مقصد اصلي ملوانان، بازرگانان، جهانگردان، نمايندگان رسانهها، نمايندگان دولتها و ... كشورهاي عربي خليجفارس است و در اين كشورها استفاده از نام خليجفارس غيرقانوني است.
4- تحولات سياسي و نظامي طي 4 دهه گذشته، از جمله جنگ تحميلي، جنگ كويت، حمله امريكا به عراق و ... بيش از پيش زمينهساز تمركز فعاليتهاي نظامي، ديپلماتيك و رسانهاي بينالمللي بر خليجفارس شده و چون كشورهاي عربي بيشتر عرصه انجام اين فعاليتها بودهاند، از خلال آن تحميل نام مجعول نيز تسهيل شده است. بهطوري كه دفعات استفاده از نام مجعول «خليج عربي» از 184 بار در روزنامههاي اصلي بينالمللي در دهه 1980 به 2471 بار در دهه 2000 افزايش يافت و در دهه 2010 نيز قطعا افزايش بيشتري داشته است.
حفظ نام «خليجفارس» گرچه به دلايل مليگرايانه و ميراث تاريخي ايرانيان و امثال آن مهم است. مسالهاي ديگر اين است كه لطمه خوردن جدي به اين نام تاريخي ممكن است به كم شدن نفوذ ايران در اين پهنه آبي تفسير و از رهگذر آن امنيت ملي ما دچار خسارت شود. حداقل از اين جهت مسوولان بايد به عوامل مورد اشاره توجه كنند و عنايت داشته باشند كه امنيت ملي تقسيمناپذير است و تضعيف بخشي از آن ميتواند موجب تضعيف كل آن شود.
مثلث رفع تحريم، اتكا به خويش، گفتوگوي داخلي
رهبري اين مساله را خيلي روشن با مثالي ابراز ميكند. اگر راهحل مشكلات گفتوگو است، چرا در داخل گفتوگوها شروع نشود. عقيده رهبري اين است كه ساختار قانوني در صورت اجماع ميتواند پاسخگوي بحرانها، مشكلات و گرههاي راه ايران باشد. اين گفتوگو بدون به رسميت شناختن يكديگر و عقبه هم امكانناپذير است.
بايد اصولگرايان و مجلس اصولگرايي، گفتوگو با دولت و جناحي كه راياش را نثار اين دولت كرده است بنمايد. دولت هم بايد در گفتوگوهايش مجلس را در جريان برنامه و انتظاراتش قرار دهد. قوه قضاييه نيز كه در مسائلي چون حقوق شهروندي يا صيانت از حقوق عامه اشتراك دارد، اين گفتوگوها را آغاز كند.
از بخشهاي موظف به رعايت حقوق عمومي تا بخشهاي خصوصي با هم تنافر فكر و هدف دارند و راهي جز عزيمت به ميز گفتوگوي داخلي نيست.
سطح مهمتر گفتوگو، تئوريسينها، اصحاب فكر و صاحبان عقايد و اساتيد صاحب كرسي در مسائل مختلفند كه بعضا اختلاف رايشان به حدوث و قدم مسائلي منجر ميشود كه نظام را سرپل نگه ميدارد. سطح ديگر پيوستن همه اثرگذاران در سيماي آينده كشور است كه معمولا ديكته ميكنند و گفتوگو براي آنها سخت است. گفتوگو، محققكننده رفع مظالمي چون تحريم و پاگذاشتن به محوطه خوداتكايي است.
با باند و گروه و فرقه كشور ما اداره نميشود. كشور نياز به توان حداكثري دارد و گفتوگو، راه اين امتياز داخلي براي بهرهبرداري را ميگشايد. اين مثلث خير و مبرات را سند آينده راهبري ايران كنيم.
انتخابات و چالش كوويد-19
همزمان به همين دليل، دولت و وزارت آموزش و پرورش در راستاي فراهم كردن امكان تحصيل در سراسر كشور، دسترسي به اينترنت را تا دورترين نقاط كشور فراهم كرده، برگزاري انتخابات الكترونيك بيش از گذشته به واقعيت نزديك شده است. در مجموع اما اميدوارم آنچه درنهايت به صلاح ملت بزرگ ايران است، محقق شود و فارغ از بحث انتخابات و برگزاري اين رويداد مهم سياسي در شرايط نامساعد ناشي از كرونا، انشاءالله امور ديگر كشور نيز روي غلتك قرار گيرد و باتوجه به سخنان ديروز رهبري مبني بر ناشايست بودن حتي يك ساعت تاخير براي رفعتحريمها، مسوولان به سمتي گام بردارند كه بهزودي شاهد گشايش در اوضاع معيشتي ملت عزيز ايران باشيم.