ايافسي هم ميتواند سيرك باشد
نقدي بر مقدسپنداري
نهادهاي خارجي
علي ولياللهي
يكي از دلايل شكست پرسپوليس در فينال ليگ قهرمانان آسيا نبود «عيسي آلكثير» مهاجم گلزن اين تيم بود. اين تيم بدون عيسي حتي در ليگ هم در گلزني مشكل پيدا كرده است. دليل محروميت ششماهه آلكثير را هم همه ميدانند. داستان آن شادي گل بعد از بازي با پاختاكور و گزارشها از ايران و... همين اتفاق در حالي كه همه ميدانستند عيسي به هيچ عنوان قصدي براي نژادپرستي نداشته و محروميتش ظالمانه بوده باعث شد انتقادات زيادي به كنفدراسيون فوتبال آسيا صورت بگيرد و برخي اين نهاد را «ايافسيرك» بخوانند. البته سيرك قلمداد كردن ايافسي معطوف به همين يك اتفاق نبود. كنفدراسيون فوتبال آسيا سالهاست تصميمات عجيب و غريب زيادي ميگيرد كه هر از چندگاهي موجب تمسخرش ميشود.
بعد از فينال ليگ قهرمانان آسيا برخي از افراد، نوع نگاه فوتباليها به ايافسي و سيرك خواندنش را مذمت كردند و آن را نشانه «بهانهجويي» فوتبال ايران دانستند. گفتند و نوشتند چرا به ايافسي ميگوييم ايافسيرك اما در مسابقاتش حاضر ميشويم و از آنها ميزباني ميخواهيم و پاداش طلب ميكنيم؟ پرسيدند چرا عوض تمكين، لجبازي ميكنيم؟ در اين بين برخي هم در موافقت سر تكان دادند و ماجرا را تعميم دادند به ضعفهاي هميشگي فوتبال ايران و مشكلات فرهنگي مردم! زمزمههايي از اين دست باعث شد تصميم بگيريم به اين مساله بپردازيم كه آيا انتقاد از ايافسي بهانهجويي است؟ آيا وقتي نهادي را نقد يا مذمت ميكنيم الزاما به اين معناست كه بايد ارتباطمان را با آن بهطور كامل قطع كنيم؟ و آيا در مجموع هر تصميمي كه نهادهاي ورزشي خارجي بگيرند، درست است؟
اگر گزارشي كه منتشر شده را به دقت بخوانيد متوجه ميشويد كه انتقاد از نهادهاي قضايي بينالمللي امري طبيعي است. همين حالا صداي بسياري از كشورها و ورزشكاران به خاطر تخفيف محروميت ورزشكاران روسيه كه به دليل دوپينگ سازمانيافته و گسترده صورت گرفته بود، درآمده. نويسنده گاردين حكم دادگاه CAS كه در لوزان مستقر است را «پنير سوييسي» ميخواند. مقامات وادا نااميد شدهاند و ورزشكاران ديگر نميتوانند با اعتماد كامل در مسابقات شركت كنند. پيش از اين هم در مقاطع مختلف نسبت به آراي اين دادگاه و كميتههاي انضباطي فدراسيونهاي جهاني و قارهاي انتقاد شده است. وقتي همين دادگاه حكميت ورزش محروميت منچسترسيتي كه به واسطه عقد قرارداد با بازيكنان زير سن قانوني صادر شده بود را لغو كرد، همه تيمهاي ليگ جزيره معترض شدند و تصميم كاس را زير سوال بردند و از تاثير پول شيخ منصور مدير متمول باشگاه منچسترسيتي در اين پرونده گفتند. همين افراد معترض بدون شك اگر در پروندهاي ورزشي دچار مشكل شوند با وجود همه انتقاداتي كه به دادگاه حكميت ورزش دارند راهي آنجا خواهند شد. آن وقت هيچكس از آنها نميپرسد اگر احكام CAS پنير سوييسي است چرا براي شكايت اينجا آمدهايد؟
از اينها گذشته همين حكم دادگاه حكميت ورزش در مورد محروميت روسيه نشان ميدهد حكمي كه كميته انضباطي ايافسي عليه آلكثير اعمال كرده چقدر ظالمانه است. به اين معنا كه دوپينگ گسترده سراسري با مشاركت دولت و سرويسهاي امنيتي و ورزشكاران و به لجن كشيدن تمامي رقابتهاي المپيك زمستاني ۲۰۱۴ و بعد تلاش براي از بين بردن نمونهها تنها يك سال و شش ماه از محروميت فردي كه شادي گل هميشگياش را انجام داده بيشتر است! در چنين حالتي آيا نبايد نقد كرد؟ آيا اين نوعي بهانهجويي به حساب ميآيد؟ امروز كه بيشتر رسانههاي دنيا بعد از تخفيف محكوميت روسها اعتقاد راسخ پيدا كردند كه كميته بينالمللي المپيك هواي روسيه را دارد، آيا اين خيلي اعتقاد عجيبي است كه ما تصور كنيم ايافسي به بعضي كشورها بيشتر حال ميدهد؟ آيا دور از ذهن است كه فكر كنيم احكام ايافسي ميتواند بهشدت غيرمنطقي باشد؟ آيا ما از يك توهم بزرگ حرف ميزنيم؟
متاسفانه به دليل سالها اهمال و خرابكاري در نهادهاي ورزشي كشورمان اين تفكر جا افتاده كه هميشه حق با خارجيهاست و ما هر موقع از نهادهاي خارجي انتقاد ميكنيم قصد واقعيمان فرافكني است. بايد گفت در اكثر مواقع هم به همين شكل است. ما اصطلاح «ناداوري» را مثل نقل و نبات براي ورزشهاي مختلف و موقعيتهاي گوناگون خرج كردهايم. براي همين اگر اعتراضمان يك بار هم بحق باشد ميشود حكايت داستان چوپان دروغگو. اما اين نبايد به مقدسپنداري نهادهاي خارجي بينجامد. چطور ممكن است نهادهاي خارجي ورزش عليهالسلام باشند وقتي هنوز پرونده فساد فيفا در جريان است؟ چگونه دادگاه حكميت ورزش هر تصميمي بگيرد صحيح است وقتي اكثر دوپينگيهاي روسيه ميتوانند با يك تعهد به ميادين بازگردند؟ چگونه ايافسي سيرك نيست وقتي به دليل تحريمهاي امريكا پول باشگاههاي ايراني را پرداخت نميكند يا با هزار مكافات آن را به دستمان ميرساند؟
محروميت عيسي آلكثير، پرداخت نشدن پول باشگاههاي ايراني، اجبار به بازي كردن تيمهاي ايراني مقابل تيمهاي عربستاني در زمين ثالث، گرفتن ميزباني از تيمهاي ايراني در ايسيال ۲۰۲۰ و محروم شدن باشگاهها از عوايد مالي آن، انتخابهاي عجيب در مراسم بهترينها از جمله انتخاب فدراسيون فوتبال ايران به عنوان فدراسيون پنج ستاره(!) و بسياري تصميمهاي ديگر در سالهاي گذشته نشان داده كنفدراسيون فوتبال آسيا ساختار كاملا درستي ندارد و بايد اصلاحات زيادي در آن انجام بگيرد. اين بدان معنا نيست كه هر تصميمي كه ايافسي ميگيرد غلط است يا اين نهاد كاملا فاسد است بلكه به اين معناست كه سيستم اداره فوتبال آسيا مثل هر سيستم انساني ديگري ممكن است خطا كند. درست مثل فيفا يا IOC يا UEFA يا CAS. در اينجور مواقع هم مقامات ارشد ورزشي بايد اعتراض خود را صراحتا بيان كنند و رسانهها نيز دست به انتقاد گسترده بزنند. اين نهادها هم اگر ميخواهند با الفاظي نظير پنير سوييسي يا سيرك همراه نشوند بايد در تصميمات خود دقت بيشتري به خرج بدهند.