دبيركل كميسيون ملي يونسكو- ايران سير دگرگونيهاي اجتماعي را بررسي كرد
تغيير اجتماعي با تحول اجتماعي همارز نيست
گروه اجتماعي| آيين مجازي افتتاحيه اولين كنفرانس مديريت دگرگونيهاي اجتماعي شامگاه اول دي ۹۹ در صفحه اينستاگرام كميسيون ملي يونسكو - ايران به صورت زنده برگزار شد. در اين نشست تفاوت مفهومهاي «تغييرات» و «تحولات» اجتماعي با حضور دبيركل كميسيون ملي يونسكو-ايران و معاون فرهنگي اجتماعي وزير علوم بررسي شد. در اين نشست حجتالله ايوبي دبيركل كميسيون ملي يونسكو- ايران بيان كرد: تغييرات اجتماعي يك پروژه اما تحولات اجتماعي يك پروسه هستند كه اين دو مفهوم با هم تفاوت دارند.
در ابتداي اين نشست «عباس فقيهخراساني»، دبير اين رويداد با اشاره به اينكه دگرگوني اجتماعي، نقطه تلاقي تاريخ و جامعهشناسي هستند، در تبيين اين مفاهيم گفت: وقتي درباره اين مفهوم صحبت ميكنيم درباره زمان و زمانه صحبت ميكنيم؛ زمانهايي كه عوض شده و اين چيزي است كه از زبان نسلهاي مختلف شنيدهام. در طول تاريخ پدران به فرزندان خود گفتهاند «دوره عوض شده است».
خراساني با اشاره به اين تجربه در ارتباط با معناي تغيير دوران و دگرگوني اجتماعي گفت: تكرار آن در طول تاريخ نشان ميدهد كه ما بسيار به عوض شدن دورانها فكر كردهايم، اما بررسي علمي عوض شدن از جامعهشناسي كلاسيك آغاز شده است در جامعه صنعتي به شدت به اين فكر ميكردند كه چه شد از آن جامعه قبلي به اين جامعه سرمايهداري رسيدهاند. اين موضوع ادامه پيدا ميكند تا اينكه اواخر قرن گذشته يكي از جامعهشناسان ميگويد كل علوم اجتماعي بررسي حوزههاي دگرگوني است. اين بحثي است كه در علوم اجتماعي ايران به آن كمتر پرداخته شده است به همين دليل كميسيون ملي يونسكو در ايران به اين مبحث پرداخت.
تحول يا تغيير؟
اين نشست مجازي در ادامه با حضور حجتالله ايوبي، دبيركل كميسيون ملي يونسكو - ايران بود. ايوبي با حضور خود در اين گفتوگو با اشاره به تفاوت معنايي «تحولات» و «تغييرات» اجتماعي گفت: منظور ما از تحولات با تغييرات اجتماعي متفاوت است. وقتي سخن از تغييرات اجتماعي داريم منظور ما تغييراتي است كه در يك بازه زماني محدود اتفاق ميافتد، مبدا و مقصد اين تغييرات براي ما كاملا مشخص است. «تغييرات» يك پروژه است اما «تحولات» اجتماعي اينگونه نيست، يك پروسه و فرآيند همهجانبه است كه همه ابعاد زندگي بشر را تحت تاثير خود قرار ميدهد.
دبيركل كميسيون ملي يونسكو - ايران در ادامه با اشاره به مساله «شكاف» در جامعهشناسي سياسي، اين مفهوم را «تغييرات بنيادين و اساسي كه آثارش ساليان سال باقي ميمانند» خواند و با اتكا بر آن، مفهوم «تحولات» را چنين بيان كرد: تحولات، مجموعهاي از تغييرات بنيادين، ساختاري و اساسي است كه در بطن جامعه رخ ميدهد و منشا شكافهاي نسلي هستند. او در ادامه افزود: دگرگوني زمانه با تغيير رفتار، سليقهها، سبك زندگي و... پيش ميآيد. لذا ما احساس ميكنيم كه تغيير نسلي رخ داده است. اينها همان تحولاتي هستند كه در طول زمان شكل ميگيرند و يك فرآيند هستند. ما درباره تحولات دستكم دو نگاه داريم؛ يكي نگاه تطورگرا كه تا دهه هفتاد و هشتاد نگاه غالب بود و بر اساس آن تحولات اجتماعي خطي اتفاق ميافتادند يعني بشريت لاجرم بايد يك مسير و خط را طي كند. نگاه خطي ميگويد همانطور كه ما انسانها بايد جنيني، نوزادي، جواني، پيري و... را طي كنيم جوامع هم اينگونه تحول پيدا ميكنند با اين نگاه است كه نردبان تكامل و ترقي مطرح ميشود. نگاه ديگر همان نگاه جامعهشناسي تاريخي است كه تحولات را خطي نميبيند، بلكه مسير هر جامعه و فرهنگي ميتواند متفاوت باشد، بنابراين توسعه هم يك پديده است. مسير تحولات اجتماعي و مسائل ديگر در كشوري مانند ايران ميتواند شبيه به كشورهاي اطراف باشد پس اين نگاه بيانگر چند خطي ديدن تحولات است.
ايوبي ادامه داد: وقتي سخن از اجتماع به ميان ميآوريم يعني سياست، فرهنگ، اقتصاد و ... جزيي از آن است. وقتي ما تحولات و دگرگونيها را بررسي ميكنيم حتي ميتوانيم تحولات اقتصادي، فرهنگي و سياسي آينده را بررسي كنيم. ما در روزگاري هستيم كه تحولات بنيادين را شاهديم. امروز در بسياري از جوامع با بحران مشاركت، بحران احزاب و... روبهرو هستيم. ما يكي از ملاكهاي توسعهيافتگي را مشاركتهاي نهادينه ميدانستيم؛ جوامعي كه احزاب و گروهها سخنگوي مردم هستند جوامع پيشرفتهاي هستند و مشاركت تودهاي را به عنوان يكي از ملاكهاي جوامع توسعهنيافته قلمداد ميكرديم ولي در دورهاي هستيم كه مشاركتها به شدت تودهاي شدهاند.
دگرگونيها و حيات اجتماعي
در ادامه اين جلسه مجازي، غلامرضا غفاري، معاون فرهنگي اجتماعي وزير علوم و رييس همايش مهمان اين برنامه شد. او با اشاره به اهميت دگرگوني اجتماعي به عنوان يكي از بحثهاي اصلي و كليدي در حوزه علوم اجتماعي گفت: دگرگونيهاي اجتماعي در متن و مركز حيات اجتماعي وجود دارد و به نوعي حيات اجتماعي معناي خودش را از دگرگونيهايي ميگيرد كه در اين عرصه به وقوع ميپيوندد. همه عالمان حوزه علوم اجتماعي بحث دگرگونيهاي اجتماعي را بررسي ميكنند. آنچه در دوره جديد اهميت دارد چگونگي مديريت اين دگرگونيهاي اجتماعي است وقتي به بحثهاي موجود در اين باره نگاه ميكنيم شايد در دوره جديد روي اينكه چرا درباره دگرگوني اجتماعي چه چيزي مداقه نميشود بحث شود اما آنچه اهميت دارد آهنگي است كه دگرگونيهاي اجتماعي دارند بنا به گستره اجتماعي آهنگ دگرگونيها هم اهميت پيدا ميكند. وجه تمايز جوامع و دورههاي تاريخي بر اساس آهنگي كه دگرگونيها در هر دوره و جوامعي دارد مورد بازشناسي و تبيين قرار ميگيرد. ما شتابي را در تغييرات و تحولات اجتماعي طي كردهايم، اين رشد شتابان در دوره مدرن همچنان ادامه دارد و شاهد رشد سريع و فزاينده هستيم.
به گفته غفاري در اين نشست، مجموعههاي مختلف از يك درهم تنيدگي گسترده برخوردار هستند به همين دليل دگرگونيها قابل رصد هستند. بهزعم او، يكي از مشهورترين و عينيترين دگرگونيها در خصوص جمعيت رخ داده است و برآوردها نشان ميدهد پيش از اين هزار سال طول ميكشيده تا جمعيت جهان دوبرابر شود، اما در سال ۲۰۰۰ اين هزار سال به چهل سال تغيير پيدا كرده است.
غفاري در اين نشست با اشاره به اينكه افزايش جمعيت با اين سرعت با تحولات و دگرگونيهايي همراه است، افزود: در سال ۵۸ سن اميد به زندگي به عنوان يك شاخص ۵۹ سال بوده ولي حالا نزديك به ۷۴ سال است اين فاصله و آثار و پيامدهايش قابل بررسي است همه اينها دلالت بر اين دارد كه ما وارد يك دوره جديد شدهايم، تحولات و دگرگونيهاي زيادي را تجربه كردهايم و بالطبع در سطوح مختلفي ميتوانند مطرح باشند.
معاون فرهنگي و اجتماعي وزير علوم با اشاره به تفاوت دامنه دگرگونيهاي اجتماعي با تغييرات اجتماعي بيان كرد: دگرگونيهاي اجتماعي يك نسل را در بر ميگيرند و يك بازه تاريخي بلندتري نسبت به تغييرات اجتماعي دارند. تغييرات اجتماعي، دگرگونيهاي اجتماعي را بازنمايي ميكنند. وقتي همين دگرگونيها را در سطح سيستم و جامعه در نظر بگيريم، ميبينيم اين تغييرات اجتماعي و دگرگونيها سه منشا داشتهاند؛ منشا اول حوزه اقتصاد است جايي كه بشر مازاد توليد ميكند، همين امر در طول تاريخ استمرار پيدا كرده و امكان تحولات و تغييرات بعدي را فراهم ميكند كه مهمترين آنها بحث صنعتي شدن است. منشا ديگر دگرگوني در نظامهاي معرفتي و معنايي است. سر برآوردن پارادايمهاي فكري جديد، معارف جديد و قوت آنها تغييرات و تحولاتي را در عرصه قدرت ايجاد ميكند. به نوعي اين عرصهها كليدي هستند و پايههاي تغييرات و تحولات مدني از اين عرصهها نشات ميگيرند، اما وقتي در سطح جامعه و سيستم بخواهيم دگرگونيهاي اصلي را كه جوامع همچنان با آن مواجه هستند، بررسي كنيم، ميبينيم كه مفهوم كانوني را بايد در قالب تنوع در نظر بگيريم. ما در حوزه اقتصاد تحولات و تغييراتي ميبينيم چون به نيازهاي جديد پاسخ داده شود يا به دليل ضريب نفوذ بالا در حوزه فناوري، آثار اين عرصه محسوس است.
به گفته معاون فرهنگي و اجتماعي وزير علوم در اين نشست، فرآيند عقلاني شدن، جنبشهاي اجتماعي و... دلالت بر اين دارند كه جامعه خود را با اين مجموعه دگرگونيها تعريف ميكند. او با اشاره به اين موضوع افزود: بازانديشي و توجه به دگرگوني اجتماعي به عنوان يك الزام مطرح ميشود و اين الزام براي كليت جامعه و سيستم محل اعتناست؛ از سوي ديگر براي تكتك كنشگران اجتماعي و شهروندان هم رصد اين مساله اهميت پيدا ميكند.
غفاري در ادامه «نهاد خانواده» را يكي از نهادهاي اجتماعي دانست كه طي سالهاي اخير با دگرگوني مواجه شدهاند، در اين باره او اذعان داشت: خوانش و تحليل دگرگوني اجتماعي با توجه به وسعتي كه دارد به عنوان يك مساله اصلي در دستور كار عالمان و سياستگذاران اين عرصه قرار دارد. آنچه يك امر مسلم است، اين است كه دگرگوني در عرصههاي مختلف محل اعتناست ولي آنچه به صورت مركزي مطرح است، اين است كه بايد توجه كنيم اين ابعاد و عرصهها مستقل از هم جدا نيستند، بلكه ارتباط در بين اين مجموعهها وجود دارد بنابراين ورود به هر كدام از اين مجموعهها نياز به توجه به عرصههاي ديگر هم دارد. اگر بخواهيم بحث دگرگوني اجتماعي را در يك نگاه عام دنبال كنيم، اين اتفاق از سه مسير رخ ميدهد. در حوزه نظامهاي معرفتي، پارادايمهاي معرفتي خود نشانگر تغييرات گسترده است. در سپهرهاي مختلف هم ميشود امر تنوع را جستوجو كرد و دگرگونيهايي را ديد كه در صورتبنديهاي مختلف طرح شوند.
غفاري در انتهاي اين نشست با تاكيد بر مفهوم «جاكندگي» و مشاهده يك خودتنظيمگري همراه با آن بيان كرد: اين كار دلالت بر اين دارد كه در كنار دگرگونيها با يك نوع تنظيماتي مواجه هستيم كه زمينه يك نوع نظام بخشي را فراهم ميكند آنچه به عنوان مكانيسم از آنها ياد ميشود بالطبع صورتهاي مختلفي دارد. ما در جامعهاي قرار داريم كه در چند دهه اخير دگرگونيهاي بلندي را تجربه كرده است. اين آهنگ و شتابي كه دگرگونيها دارند براي لايههايي از جامعه سخت است به همين دليل سازگار و همراه شدن با اين آهنگ براي بخشهايي از جمعيت و نسلهاي جديد چندان مسالهاي نيست ولي براي نسلهاي قديميتر سختيهايي دارد؛ از سوي ديگر بايد بپذيريم وقتي دگرگونيها اتفاق ميافتد بالطبع با سختيهايي همراه است و تبعاتش هم ناهمواريهايي را به بار ميآورد.
نگاه خطي ميگويد همانطور كه ما انسانها بايد جنيني، نوزادي، جواني، پيري و... را طي كنيم جوامع هم اينگونه تحول پيدا ميكنند با اين نگاه است كه نردبان تكامل و ترقي مطرح ميشود. نگاه ديگر همان نگاه جامعهشناسي تاريخي است كه تحولات را خطي نميبيند، بلكه مسير هر جامعه و فرهنگي ميتواند متفاوت باشد، بنابراين توسعه هم يك پديده است. مسير تحولات اجتماعي و مسائل ديگر در كشوري مانند ايران ميتواند شبيه به كشورهاي اطراف باشد پس اين نگاه بيانگر چند خطي ديدن تحولات است.