س آخر، س غير آخر
جواد ماهر
«محمد» كلاس اوليمان «ك» را تازه ياد گرفته. از «شاد» تدريسي گوش نكرده. شاد، اعصاب و روانش را به هم ميريزد. همسرم و من به او ياد ميدهيم. همسرم بيشتر. البته محمد بيشتر بايد مديون خودش باشد. مديون سنش كه آموزشپذير شده و مديون فطرتش كه از يك سني ياد ميگيرد. ما پدر و مادر و معلمها همين كه محيط را فراهم كنيم، كافي است. در اين مورد من طرفدار «ماريا مونته سوري»ام. به اجبار و داد و بيداد و اعصاب خردي معتقد نيستم. به بازي و شادي و حق انتخاب در يادگيري معتقدم هر چند كسي براي حرفم تره خرد نكند. مشقهاي اضافه معلم را كنار ميگذاريم. كاربرگ و كتاب كمكآموزشي و اين طور چرت و پرتها را قبول نداريم. آنچه در كتاب درسي است كافي است. ما معلمها وقتي پاي كاربرگ و كمك آموزشي را به كلاس باز ميكنيم يعني من معلم و كتاب درسي كافي نيستيم. محمد، خوب ياد گرفته. فرهاد چهار سالهمان هم كنار او ياد گرفته. ميگردد توي كتابها س آخر و س غير آخر و 6 و 8 و 9 پيدا ميكند. چند روز پيش يك دفتر 40 برگ برايش خريديم. يك شبه همه دفتر را خط خطي كرد و براي خودش مشق نوشت. الكي الكي نصف راه كلاس اول را رفته. به جاي درس و مشق زيادي كه بچه را از درس و مشق بيزار كند، كار خلاقانه ميكنيم. كتاب خوب ميدهيم دست بچهها. برايشان شعر و قصه ميخوانيم. پينوكيو ميخوانيم. پينوكيوي «كارلو كولودي». با تصويرگري درخشان «روبرتو اينوسنتي».