محمدجواد ظريف:
توفيق سياست خارجي در گرو اجماع و وحدت داخلي است
محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران روز گذشته در چهارمين كنفرانس تاريخ روابط خارجي ايران با عنوان «مناسبات تاريخي ايران و آسيا» كه از سوي مركز مطالعات سياسي و بينالمللي وزارت امور خارجه به صورت مجازي برگزار شد، طي سخناني گفت: در پهنه وسيع مطالعات تاريخي، تاريخ روابط خارجي حوزهاي بسيار مهم است. تاريخ روابط خارجي ايران مجموعهاي غني از رخدادها، فراز و نشيبها و وقايع تلخ و شيرين است كه بخشي از هويت ملي و سرزميني ما و خاطره جمعي ايرانيان را شكل ميدهد و مطالعه آن درسهاي زيادي براي امروز دارد. تاريخ روابط خارجي ايران آينهاي از تلاشها، مجاهدتها، فداكاريها و مقاومتهاي مردم ايران در برابر تهاجمات خارجي در طول قرون است و در كنار آن تاريخ فعاليتهاي تجاري و اقتصادي ايرانيان، تاريخ گسترش فرهنگ ايراني، تاريخ مهاجرتهاي ايرانيان و تاريخ مذاكرات در زمينههاي گوناگون و به بيان كلي تاريخ تعاملات ايران با جهان نيز هست. آنچه امروز ميتوانيم از مجموعه تاريخ روابط خارجي ايران بياموزيم، در مرتبه نخست آن است كه ايران همواره در تاريخ يك كنشگر فعال بوده و ايرانيان حتي در سختترين شرايط نيز فضايي براي كنشگري يافتهاند. البته چگونگي و كيفيت اين كنشها متاثر از درك ايران از خود، ديگران، فضاي بينالمللي و همچنين متاثر از افكار تصميمگيرندگان و اهداف و ابزارهاي سياست خارجي در هر دورهاي از تاريخ بوده است. از ديگر دستاوردهاي مطالعه تاريخي، كسب اين آگاهي است كه توفيق سياست خارجي در گرو اجماع و وحدت داخلي است و كليد آن توسعه نهادهاي حكومتداري و نيز توسعه هويت ملي مشترك است. مطالعه تاريخ روابط خارجي ايران همچنين آشكار ميسازد كه ديپلماسي همواره جزء لاينفك زندگي اجتماعي و سياسي ايرانيان بوده است. ديپلماسي البته تنها نمود حضور بينالمللي ايران نبوده، اما بخش انكارناپذيري از حيات جهاني ايران در قالب ديپلماسي متبلور شده است، چراكه هيچگاه ديپلماسي از زندگي قابل حذف نيست و تلاشهايي كه امروز براي ساخت دوگانههاي مصنوعي و با هدف كوچك جلوه دادن ديپلماسي صورت ميگيرد، از منظر تاريخي فاقد دقت و صحت، از منظر تحليلي نادرست و از منظر عملياتي نيز براي منافع همهجانبه ايران مضر است. تاريخ ديپلماسي ايران تاريخي سرشار از چالشها، ابتكارها و حرفهاي جديد و البته داراي ضعفها و نقايصي بوده است، ولي ايرانيان هرگز از به كارگيري اين ابزار براي بيان سخن و تعقيب منافع ملي خود در فضاي بينالمللي دست نكشيدند. امروز نيز همانطور كه تمامي كشورها براي ارتقاي وضعيت خود در نظام مناسبات و مراودات جامعه بينالمللي نيازمند تجهيز به ابزار ديپلماسي هستند، تحقق اهداف جهاني انقلاب اسلامي بدون به كارگيري ابزار ديپلماسي در كنار ساير ابزارها امكانپذير نخواهد بود. افزايش فضاي تعامل در نظام بينالملل، افزايش اقتدار و امنيت، افزايش قدرت چانهزني و حذف تصوير امنيتي از كشور در سطح بينالمللي، همگي اهدافي است كه با ابزار ديپلماسي كارآمد قابل حصول خواهد بود.
ظريف افزود: مطالعه تاريخ روابط ايران و كشورهاي آسيا كه همواره يك هم سرنوشتي تاريخي را با ما تجربه كردهاند، داراي اهميت فراوان است. هنگامي كه از روابط ايران و كشورهاي آسيايي سخن ميگوييم، سخن از روابط ديرينه و كهني است كه بيش از چهار هزار و ۵۰۰ سال را
در بر ميگيرد. ايلاميان كه يكي از اقوام بومي فلات قاره ايران بودند، همواره با تمدنهاي حوزه بينالنهرين مراوده داشتند و اين را ميتوان در نخستين ارتباطات ايران و كشورهاي آسيايي ديد. با شكلگيري حكومتهاي متمركز ماد و هخامنشي در ايران ارتباطات با حكومتهاي آسيايي گستردهتر شد و تا مرزهاي چين و آسياي صغير را
در برگرفت. وجود راههاي نسبتا امن در حكومتهاي ايران باستان و همچنين جاده ابريشم كه پل مواصلاتي بين شرق و غرب اين قاره كهن بود، باب مراودات بين حكومتهاي ايران با نقاط مختلف آسيا را گشود. طبق شواهد متقن باستانشناسي و تاريخي، وجهي از روابط مسالمتآميز در قالب مناسبات تجاري، فرهنگي و اجتماعي بين ايران و كشورهاي آسيايي برقرار بوده كه علاوه بر مهاجرت و بازرگاني، فرهنگ و مذهب را در سراسر آسيا ميگسترانده و متعاقبا در خود ميپذيرفته است.
به گزارش فارس، ظريف گفت: با مطالعه تاريخ ايران و كشورهاي كهن آسيا به تواتر اينگونه مبادلات را شاهد هستيم. در دوران اسلامي دين اسلام عاملي براي همبستگي مجدد در حوزههاي غربي و مركزي آسيا تا مرزهاي چين شد و در دو قرن نخستين اسلامي مناسبات گستردهاي از حلب تا كاشمر را در يك پيوستگي قرار داد. با اعتلاي فرهنگ ايران اسلامي در قرون سوم و چهارم هجري، ايران به عنوان كانون فرهنگ و تمدن اسلامي ايفاي نقش كرد و عصر زرين فرهنگ ايراني با ارتباطات گسترده با كشورهاي آسيايي همراه بود. چه بسيار عالمان، شاعران و فيلسوفاني كه در بستر همين تبادلات ظهور كردهاند و امروز به عنوان يك چهره بين فرهنگي شناخته ميشوند و از پس اين دوران است كه ميتوان از يك فرهنگ متكثر در قالب يك وحدت سخن گفت. آنچه امروز در بين كشورهاي آسيايي بايد به آن توجه بيشتري شود، رسيدن به يك همبستگي بر پايه يك گذشته تاريخي است. ما به عنوان ملتهاي متمدن در قاره كهن كه آن را گهواره تمدن بشري ميدانند بايد با بصيرت نسبت به سرنوشت خود، سرنوشت خود را بسازيم. تاكيد بر روابط تاريخي بين ايران و كشورهاي آسيايي و برگزاري كنفرانسهاي اينچنيني، نه صرفا به منزله تكريم گذشتهاي دور از دسترس كه به منزله دستيابي به روابط سازنده براي امروز است.