اصلاحات و كانديداي حزبي
جلال ميرزايي
درحالي كه به تازگي زمزمههايي از معرفي كانديداي حزبي از سوي برخي اصلاحطلبان به گوش ميرسد، بررسي اين مهم از جهات مختلف محل تامل است. بر اين اساس معتقدم كه اگرچه معرفي كانديداي حزبي در جريان اصلاحات به خودي خود اتفاقي مثبت و ارزشمند است اما نحوه دستيابي به اجماع در اين مورد، بحث بسيار مهمي است و اصلاحطلبان ابتدا بايد در اين رابطه به تصميم برسند كه در صورت معرفي كانديداهاي متعدد از سوي احزاب اصلاحطلب، درنهايت چگونه قرار است به اجماع برسند، چراكه قطعا ورود به انتخابات با كانديداهاي متعدد و متكثر نتيجهبخش نخواهد بود و احتمالا رهاوردي جز آنچه در انتخابات رياستجمهوري سال 84 شاهد بوديم، به همراه نخواهد داشت.
از طرف ديگر بايد توجه داشته باشيم كه در حال حاضر برخي شخصيتهاي بزرگ اصلاحطلب كه از سرمايه و پايگاه اجتماعي چشمگيري نيز برخوردارند، عضو هيچ حزبي نيستند و بايد توجه داشته باشيم كه استفاده از اين ظرفيتهاست كه ميتواند موجبات توفيق جريان اصلاحات را در انتخابات پيشرو فراهم آورد. همچنين بايد به اين مهم توجه داشته باشم كه برخي احزاب عضو شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات، معمولا دبيران كل خود را به عنوان كانديداي مدنظر براي انتخابات رياستجمهوري معرفي ميكنند؛ حال آنكه اين افراد اگرچه بسيار محترم و بعضا صاحب تجربهاي گرانبها در حوزههاي مختلف اجرايي و تقنيني هستند اما با اين حال بعضا براي كانديداتوري در سطح رياستجمهوري از همه شرايط برخوردار نيستند. ضمن آنكه تاييد صلاحيت اين كانديداها نيز ممكن است با مصايبي همراه باشد. با تمامي اين مباحث اما شايد مهمترين انتقاد به اين ايده، آن باشد كه در صورت حركت به سوي معرفي كانديداي حزبي در جريان اصلاحات عملا با تكثر كانديداها مواجه خواهيم شد، آنهم در شرايطي كه جريان اصلاحات بيش از هر نكته به اجماع نياز دارد و بايد با وحدت كامل وارد كاراز انتخابات رياستجمهوري 1400 شود.
در اين ميان اما موافقان اين ايده معتقدند كه در صورت حركت به سوي معرفي كانديداهاي حزبي براي انتخابات سرنوشتساز رياستجمهوري، اگرچه ممكن است با مشكلاتي مواجه شويم اما دستكم به تقويت احزاب و كنشگري حزبي ياري رسانده و در اين مسير فرهنگسازي ميكنيم اما بايد دقت داشته باشيم كه انتخابات رياستجمهوري فرصت مناسبي براي آزمون و خطا نيست. ما هماكنون در جريان اصلاحات چهرههاي شاخص و پاكدست، بيحاشيه، داراي برنامه و قوه تعقل و تعامل و قائل به كار تشكيلاتي بسياري داريم كه متاسفانه عضو هيچ حزبي نيستند و نميتوان از اين ظرفيت غافل شد. با تمامي اين اوصاف اما بايد در عين حال بر اين نكته نيز تاكيد كنيم كه معرفي كانديداي حزبي، ازسوي احزاب اصلاحطلب، درصورتي كه بتوانيم با تعامل و همكاري با يكديگر به سوي گزينه واحد و اجماعي برسيم و مانع از آن شويم كه تشتت و دودستگي در جريان اصلاحات ايجاد شود و علقه حزبي جايگزين رويكرد كلان اصلاحطلبي گردد، حتما ميتواند امري مثبت در مسير تحزب و همچنين توسعه سياسي كشور باشد. منتها چنانچه اشاره شد به شرط آنكه همگي با بلوغ سياسي و روحيه مبتني بر تعامل و همفكري وارد ميدان شده و مانع از آن شويم كه احيانا تفاوتهاي جزيي حزبي، شباهتهاي كلان و اساسي جرياني را تحتالشعاع قرار دهد.