نتيجه معكوس سناريوي فشار حداكثري عليه ايران
محمد عارف فصيحي دولتشاهي
بعد از آنكه پروژه سنگين و پيچيده داعش در عراق و سوريه با دستان پرصلابت و عزم راسخ نيروهاي مقاومت شكست خورد، ماشههاي فشار همهجانبه و حداكثري امريكا بهمثابه طراح اصلي اين پروژه، امالقراي مقاومت يعني جمهوري اسلامي ايران را نشانه رفت. اعمال فشار حداكثري كاخ سفيد عليه ايران چندمنظوره بود: تامين امنيت رژيم اسراييل، تبديل سوريه و عراق به دولت شكننده و در نتيجه غارت نفت و ثروتهاي اين دو كشور، سقوط نظام جمهوري اسلامي ايران و تضعيف هستههاي مقاومت در منطقه از اهداف و چشمداشتهاي دولت مستعجل ترامپ از سناريوي زنگزده فشار حداكثري بود. اما اين انتظارات با پايان يافتن عمر دولت نابهنجار ترامپ برآورده نشد هيچ كه امروزه نتيجه معكوس را در اين زمينه شاهديم و اين چيزي است كه تحليلگران مسائل راهبردي در امريكا بدان اذعان نمودهاند: فشار حداكثري و نتيجه حداقلي. انتخابات در امريكا خروج ترامپ و تيم ضدايراني وي را از كاخ سفيد قطعي كرد، جوبايدن با اعلام بازگشت به برجام انتخابات را برد و بر مستيها و ديوانهبازيهاي ترامپ خط پايان نهاد و حالا امكان بازگشت واشنگتن به توافقات هستهاي بهرغم تمامي مشكلات فراهمشده، وجود دارد. ديگر آن روزگار طلايي كه ترامپ در درون حصارهاي امنيتي در حاليكه بر صندلي اطاق بيضيشكل در كاخ سفيد قرار ميگرفت، رجز ميخواند و هر روز بر فهرست تحريمها اضافه ميكرد، به سر آمده است. از اين پس او بهراحتي در دسترس نيروهاي مقاومت قرار خواهد گرفت و منتقمان خون به ناحق ريخته شده شهيدان سليماني و المهندس، بسمالله القاسم الجبارين را بر جنازه وي و جباران ديگر فرياد خواهند زد، يا ترس از انتقام خواب سنگين وي را همچون سلمان رشدي براي هميشه آشفته خواهد كرد. سناريوي فشار حداكثري در مورد نيروهاي مقاومت نيز شكست را تجربه نموده است. حمله قهرمانانه سپاه به پايگاههاي امريكا در عراق، قدرت نظامي امريكا را به چالش كشيد و نشان داد كه چطور رهبر شجاع و مقتدر ايران با پشتوانه ايمان و مردم به صورت فرعوني ترامپ سيلي مينوازد. موشكباران پايگاههاي امريكا در عراق نشان داد كه ايران نهتنها يك قدرت منطقهاي است كه ميتواند در تحولات جهاني نيز نقش ايفا كند و قدرتهاي فرامنطقهاي را به چالش بكشد. برخلاف انتظارات كاخ سفيد و متحدان منطقهاي آن مقاومت بيش از گذشته قوي شده است. آنگونه كه سيد مقاومت؛ حسن نصرالله در مصاحبه خود با الميادين بيان داشت تعداد موشكهاي نقطهزن مقاومت دو برابر شده و به گفته الزهار رهبر ارشد حماس نيروهاي مقاومت نسبت به آينده و كسب پيروزي اطمينان دارد. واقعيت آن است كه موشك كورنت در غزه و لبنان بازدارندگي ايجاد كرده و خطري راهبردي براي تلآويو و هر دشمن مشترك محسوب ميشود. استراتژي «جنگ ميان جنگها» كه هدفش تضعيف روحيه مقاومت بود، كارايي خود را از دست داده است. روحيه مضاعف مقاومت و اطمينان به پيروزي نهايي وحشت اسراييل را از مقاومت چند برابر كرده است. اين وحشت از نظر راهبرد نظامي بدين معناست كه نيروهاي مقاومت نيرومند و قوي شده است زيرا دشمن ضعيف نميتواند هراس ايجاد كند، يا خطرناك باشد. در بالا بودن روحيه مقاومت همانگونه كه ايمان و توكل نقش ايفا كرده است، دسترسي به ابزار و جنگافزار نظامي نيز يك عنصر قوي است. نيروهاي مقاومت در سالهاي تحريم و فشار حداكثري علاوه بر اينكه به تعداد زياد موشكها دست يافته برد و دقت آن باعث شده است كه ذهن مقاومت به حملات متمركز و دقيق به تاسيسات حياتي منتقل شود. اين مساله در راه برد نظامي به معناي همان معادله «چشم در چشم» است كه در برابر دشمن بازدارندگي ايجاد كرده است. سناريوي فشار حداكثري در اهداف داخلياش كه همان سقوط نظام اسلامي و شكاف جامعه و حكومت است نيز موفق نبوده است. هرچند تحريمهاي ظالمانه و غيرانساني شرايط را براي مردم ايران به نسبت بيشتر سخت كرده است؛ اما از آنجا كه انقلاب اسلامي از متن مردم برخاسته است و مردم خود را صاحب انقلاب و حكومت ميدانند اين فشارها نتوانسته است مردم را از نظام جدا كند. رهبري، آرمان شهدا بهخصوص آرمان شهيدان سليماني و فخريزاده و ديگر شهداي هستهاي عناصر قوي براي انسجام اجتماعي و سياسي در ايران به شمار ميرود. استاد دانشگاه غالب هرات افغانستان