سه اشتباهي كه بدترين رييس جمهور تاريخ امريكا مرتكب شد
ميراث شوم ترامپ
ريچارد هاس
دوران رياستجمهوري دونالد ترامپ در امريكا نه
به خاطر دستاوردها بلكه به دليل آثار مخربي كه
بر جاي گذاشت، دوران بسيار مهمي محسوب ميشود. آسيبي كه حملات پياپي ترامپ به دموكراسي امريكا، مديريت ناكارآمد بحران كرونا و تصميمات دردسرساز او در حوزه سياست خارجي به امريكا زد به اين زوديها جبران نميشود و شايد هيچوقت جبران نشود. بالاخره ميتوانيم با اطمينان بگوييم ترامپ برخلاف ميلش روز 20 ژانويه كاخ سفيد را ترك خواهد كرد. درست است كه 4 سال رياستجمهوري او تازه هفته آينده به پايان ميرسد اما براي پيشبيني اينكه تاريخ چگونه در موردش قضاوت خواهد كرد خيلي هم زود نيست. دوران رياستجمهوري او در تاريخ به عنوان يك دوره مهم ياد ميشود چراكه او جهان و امريكا را به شدت تغيير داد. نام او به عنوان بدترين يا دستكم يكي از بدترينهاي تاريخ ثبت خواهد شد. البته ترامپ دستاوردهاي مثبتي هم داشت. او در داخل سياستهايي را پياده كرد كه به نظر ميرسد باعث رشد اقتصادي امريكا شده باشد. در حوزه سياست خارجي، او سياست سختگيرانهتري را در قبال كشوري قدرتمند و تهاجمي به نام چين اتخاذ كرد و بايد به خاطر اين مساله از او به نيكي ياد كرد. همچنين با توجه به اينكه بخشي از اوكراين تحت اشغال روسيه است، او حق داشت به اين كشور تسليحات دفاعي بدهد. مذاكره با مكزيك و كانادا به منظور عقد يك قرارداد تجاري جديد سپس قانع كردن كنگره به تصويب آن نيز دستاورد قابلتوجهي بود هر چند كه اصلاحات توافق نفتا اندك بود و بخشهاي مهمي از اين توافق از متن قرارداد «همكاري ترانس پاسيفيك» گرفته شده بود؛ قراردادي كه ترامپ در كمال نابخردي رد كرده بود. امريكا همچنين در تسهيل عاديسازي روابط اسراييل با چندين همسايه عرب نقش ارزشمندي ايفا كرد هر چند نتوانست پيشرفتي در حل و فصل مساله فلسطين به دست بياورد. اما اشتباهاتي كه ترامپ مرتكب شد، اين دستاوردها و هر دستاورد ديگري را كاملا به حاشيه ميبرد. از بين تمام اقداماتي كه انجام داد 3 شكست او مهمتر از همه است؛ اولي آسيبي بود كه او به دموكراسي امريكا وارد كرد. اتفاقات 6 ژانويه 2021 روزي كه گروهي از اوباش طرفدار ترامپ ساختمان كنگره را محاصره و اشغال كردند، اوج تلاشهاي ترامپ براي ارايه چهرهاي شيطاني از رسانهها، نقض هنجارهاي مرسوم، دروغپراكني، زير سوال بردن صلاحيت دادگاه و رد نتايج انتخاباتي بود كه در تمامي آزمونهاي جدي مشروعيت، قبول شده است. اقدام ترامپ در تحريك طرفداران و تشويق آنها به انجام فعاليتهاي غيرقانوني و خشونت، آخرين ميخ در تابوت رييسجمهور بود. البته در اينجا كل تقصير متوجه ترامپ نيست چراكه هيچكس آن همه نماينده جمهوريخواه مجلس و سنا را مجبور نكرده بود در زير سوال بردن مشروعيت پيروزي جو بايدن در انتخابات با ترامپ همراه شوند. كساني كه با حمايت مالي و سياسي خود به ترامپ قدرت بخشيدند، در حمله او به حد و مرزهايي كه پايه و اساس هر نظام دموكراتيكي را شكل ميدهد، شريكند و در قبال آن مسووليت دارند. با اين وجود آنچه اين قسمت از عوامفريبي امريكايي را از قسمتهاي قبلي متمايز ميكند، اين است كه كل اتفاقات از درون كاخ سفيد و نه از بيرون آن، هدايت و مهندسي ميشد.
مساله دوم، بحران كروناست. شيوع ويروس و پخش آن در جهان تقصير چين بود اما اين واكنش ضعيف و ناكافي ترامپ به بحران بوده كه باعث مرگ 400 هزار امريكايي شده است. مديريت ناكارآمد امريكا باعث نابودي ميليونها شغل و كسب و كار(برخي براي هميشه)، عقب افتادن ميليونها دانشجو و دانشآموز از درس و از بين رفتن احترام امريكا در ميان مردم و حكومتهاي جهان نيز شده است.اقدامات فراواني وجود داشت كه دولت ترامپ ميتوانست و بايد براي مقابله با كرونا انجام ميداد. اگرچه بايد از نقش دولت او در تسريع توسعه واكسن كوويد19 تقدير كرد اما شكست او در توزيع مناسب اين واكسن باعث تضعيف اين دستاورد شده است. دولت او همچنين نتوانست درخصوص نياز به استفاده از ماسك به درستي به مردم اطلاعرساني كند و از نظر تامين لباسهاي محافظ كافي براي كادر درمان و حمايت فدرال از انجام آزمايشهاي اثربخش كرونا نيز ضعيف عمل كرد. مقايسه وضعيت امريكا با مديريت موفق بحران كرونا در كشورهايي چون تايوان، استراليا، نيوزيلند، آلمان، ويتنام و چين نشان ميدهد شيوع اين ويروس ميتوانست منجر به يك همهگيري نشود و حداقل در اين ابعادي كه امريكا آن را تجربه كرد، گسترش نيابد. جالب است كه ترامپ ظاهرا ميترسيده اولويت بخشيدن به مبارزه با كرونا باعث تضعيف اقتصاد و پايين آمدن شانس او در انتخابات شود اما در نهايت شكست در مديريت همين بحران بود كه او را از پيروزي مجدد بازداشت. سومين شكست بزرگ ترامپ كه به عنوان ميراث از او باقي ميماند، تضعيف جايگاه امريكا در جهان بود. البته بخشي از اين شكست به موارد اول و دوم نيز مرتبط است: حمله او به دموكراسي و ناتواني او در مديريت اثربخش كرونا. اما سياست خارجي ترامپ به خودي خود نيز يك شكست تمامعيار بود.كرهشمالي با وجود ديپلماسي شخصي ترامپ با كيم جونگ اون در اين 4 سال ذخاير هستهاي خود را افزايش داد و موشكهاي بهتر و بيشتري را توليد كرد. ايران توانست پس از خروج ترامپ از توافق هستهاي، مدت زمان لازم براي دستيابي به سلاح اتمي را كاهش داد. حكومت ونزوئلا استوارتر از قبل است و روسيه، سوريه و ايران توانستهاند پس از خروج نيروهاي امريكا و توقف حمايت واشنگتن از شركايش، نفوذ خود را در سراسر خاورميانه گسترش دهند.ترامپ همچنين با خروج از توافقها و سازمانهاي بينالمللي و انتقاد از شركاي امريكا در اروپا و آسيا، امتياز دادن به حكام خودكامه و ناديده گرفتن نقض حقوق بشر باعث كاهش نفوذ امريكا در جهان شده است. ترامپ وارث مجموعهاي از روابط، ائتلافها و نهادها بود كه حتي اگر نواقصي هم داشتند طي 75 سال بستري را به وجود آورده بودند كه در آن ابرقدرتها وارد جنگ با يكديگر نشدند، دموكراسي در جهان گسترش يافت و ثروت و استانداردهاي زندگي بيشتر شد. ترامپ با سياست «اولامريكا» باعث مختل شدن بسياري از اين روابط شد. ترميم اين آسيبها اگر غيرممكن نباشد، حداقل به اين زوديها ممكن نيست. ترامپ ديگر رييسجمهور نخواهد بود اما او همچنان در حزب جمهوريخواه و كشور نفوذ زيادي خواهد داشت. او كشور و جهان را در وضعي بسيار بدتر از روز اول رياستجمهورياش تحويل ميدهد. اين ميراثي است كه از او بر جاي ميماند.
منبع: پراجكت سينديكيت
ترجمه: گلي اصغري