ادامه از صفحه اول
تبعيض به مثابه خوره
حالا قضيه اينجاست كه اين افراد در مجامع محدود هر چه خواستهاند گفتهاند و كسي هم متعرض آنان نشده است و جايزه نيز گرفتهاند. اكنون گمان كردهاند اگر در تلويزيون بگويند، بيشتر تشويق خواهند شد.
همه اينها يكسو، مشكل و ريشه اصلي اين رفتار، تبعيض است. چگونه؟ فرض كنيد كه كسي چنين توهيني را به افراد ديگري در ساختار سياسي كند. البته آنان هيچگاه افرادي را دعوت نميكنند كه چنين حرفي را بزند. به علاوه منتقدين سياستهاي فعلي نيز چنين خبطي را نميكنند هم از حيث نادرست بودن آن و هم از حيث عوارض شديد آن. ولي فرض محال كه محال نيست؛ اگر چنين گفتاري عليه افراد ديگري حتي پايينتر از رييسجمهور گفته ميشد، از همان دم در استوديوي محل ضبط برنامه، كل مديران برنامه و شبكه پخشكننده و مجري و مهمان و... بايد ميرفتند پاي ميز دادگاه و برنامه براي هميشه لغو ميشد و صدر و ذيل صدا و سيما مشغول عذرخواهي ميشدند و... ولي الان حتي لزومي به عذرخواهي هم نديدند و مسووليت را متوجه مهمان برنامه كردند و هيچ اتفاقي هم تاكنون در سطح رسمي رخ نداده است. اين وضعيت نشاندهنده يك نوع تبعيض ساختاري و نظاممند در مواجهه با رفتار شهروندان وجود دارد. وجه ناراحتكننده اين اتفاق اصل توهين نيست چراكه هر روز صد درجه بدترش را در خيابان ميشنويم البته چون بدون تبعيض عليه خيليها گفته ميشود، كسي هم حساس نميشود، ولي در اين مورد وجود تبعيض است كه حساسيت ايجاد كرده است. در واقع بايد گفت كه ريشه شكلگيري اين رفتار در وجود همين تبعيض است. نه فقط در اين باره، بلكه در رسيدگيها، احضارها و... نيز اين تفاوت فاحش ديده ميشود. همچنين از اين نوع توهينها و صد تا بدتر از آن را روزانه عليه افراد بيپناه سياست شاهد هستيم، ولي دريغ از يك برخورد و يك اقدام كوچك قانوني براي استيفاي حقوق آنان. اگر تبعيض نبود اين نوع گفتارها يا به ندرت رخ ميداد يا حداقل عليه همه گفته و به مسالهاي عادي تبديل ميشد. اگر از بنده بپرسند كه بدترين وجه اين ماجرا چيست، به وجود همين تبعيض اشاره خواهم كرد. انتقاد و حتي توهين عليه مقامات سياسي رويداد چندان نامتعارفي در سياست نيست و اهميتي هم ندارد حتي براي گروه توهينكننده بد است. آنچه بنيان جامعه را در خطر قرار ميدهد، وجود تبعيض است. هنگامي كه تبعيض شايع شود، فقط به يك حوزه محدود نميماند. همه حوزهها از جمله اقتصاد، فرهنگ، سياست و كل امور جامعه را در بر خواهد گرفت. در هر جا شكل خاصي ميگيرد. در اقتصاد رانت است، در سياست رد صلاحيت است، در فرهنگ سانسور و مميزي استو در همه امور ميتوان مصاديقي از تبعيض را مشاهده كرد. آنچه مثل خوره در حال پوك كردن جامعه ما از درون است، نه فقر است و نه حتي فساد، بلكه ريشه همه اينها تحقير و تبعيض است. متاسفانه بايد اذعان كرد كه نقش آقاي رييسجمهور هم در رواج ادبيات تحقير قابل چشمپوشي نيست.
شاپور بنياد، خلاق و ناشناخته
شعرهاي او براي من و خيلي از دوستانم هميشه نمونههايي از شعرهاي مدرن دوران ما بود و هست.
شاپور طنز شفاهي بسيار قوي و نافذي داشت. مجالستي كه داشت، فراگير بود. پاتوقش هتل پارك سعدي بود. روزهاي دوشنبه قرار داشتيم و اغلب دوستان ميآمدند. شاپور عضو ثابت اين جلسات بود. ميآمد و در مورد شعرها و كتابهاي تازهاي كه منتشر شده بود، بحث ميكرد. از سينما حرف ميزد. گرچه سينما خوانده بود اما به اعتقاد من در هنر آدم جامعالاطرافي بود. كتابهاي حلقه نيلوفري كه با تمهيد او چاپ ميشد، گوياي علايق و سلايق او در حيطه شعر و داستان است. اولين كتاب من هم با پيگيري او منتشر شد. البته ناشرش نبود ولي با نشر نويد شيراز كه كتابهايي را با نگاه و سليقه او چاپ ميكرد، صحبت كرده بود.
شاپور بنياد آرزو داشت مجوز مجله شعر بگيرد كه موفق نشد و ناكام از رسيدن به اين آرزو، از دنيا رفت. او دچار مشكل قلبي بود و نهايتا هم به علت عارضه قلبي از دنيا رفت.
پيوند شاد خانه و مدرسه
اما حالا كه دانشآموزان نيز با اين شبكهها در ارتباط هستند از اهميت و جايگاه مهمتري برخوردار شده است.
فراگيرترين اين شبكهها سامانه شاد است كه كانالهاي متعدد با تقسيمبنديهاي موضوعي دارد و يكي از كانالها كه فرصت بودنش بيشتر نمايان است كانال ويژه اوليا و مربيان است؛ كانالي كه در نوع خود براي اولينبار است كه ارتباط مستقيم و مستمر پدران و مادران را با مسوولان و متوليان نظام آموزشي برقرار ميكند و نكات آموزشي و مشاورهاي را همهروزه در اختيار والدين قرار ميدهد.
سامانه شاد هر چند به نام شبكه اجتماعي دانشآموزي نامگذاري شده است اما شبكهاي است براي ارتباط و تعامل همه عناصر موثر در نظام آموزشي از وزير در راس هرم گرفته تا معلمان و مربيان مدارس و دانشآموزان و والدين خانه، همه و همه ميتوانند پيوند شادي باهم داشته باشند و از اين فرصت بينظير استفاده ببرند.
سامانه شاد كه روز به روز ارتقا مييابد يك فرصت است تا عناصر نظام آموزشي را به هم نزديك كند و شكافي كه اين نظام را ناكارآمد كرده بود كاهش دهد و خانه و مدرسه را به هم نزديكتر كرده و ظرفيتهاي اين دو را براي افزايش عدالت و كيفيت آموزشي و توانمند كردن دانشآموزان به كار گيرد.