سبزوار از دكتر غني تا امروز
ابوالفضل باني
سبزوار ۱۲ هزار سال تمدن دارد. اين را آثار مكشوفه در اين شهر دير پاي ميگويد. در تاريخ سبزوار اثر سيدعلينقي امين آمده است: «ناحيه سبزوار در عصر پارت جزو تقسيمات مهم ملوكالطوايفي دولت اشكانيان بود و چون بر سر راه ابريشم قرار داشت، از اهميت ارتباطي خاصي برخوردار بوده است. تپههاي باستاني شناسايي شده اطراف سبزوار، نشاندهنده تمدن انساني مستمر در اين بخش از ايران در هزاره سوم قبل از ميلاد تا امروز است. مُهرهايي موسوم به مُهرهاي «مروي بلخي» از دوران پيش از اسلام در سبزوار به دست آمده كه نشاندهنده حاكميت سياسي اين خطه است. طي مطالعات پروفسور هنري پل فرانكفورت در سال ۱۳۸۶ و آثار كشف شده، مشخص شد كه در هزاره سوم قبل از ميلاد، سبزوار مركز فرهنگ بوده است. رشادت سربداران سبزوار و جانبازي آنان در مقابل مغولان و حكومت سربداران خراسان از صفحات پرافتخار اين ديار كهن است و اما در اين ديار تاريخي بزرگاني چون ابوالفضل بيهقي مولف تاريخ بيهقي، ملاهادي سبزواري صاحب كتاب منظومه و شرح منظومه، دكتر علي شريعتي متفكر بزرگ و محمود دولتآبادي داستانسراي سترگ معاصر، پرورش يافته و باليدهاند.
روزگاري دكتر قاسم غني سياستمدار، ديپلمات، پزشك، اديب و نويسنده شهير كه هنوز تصحيح ديوان حافظ ايشان و علامه قزويني از ماندگارترين نسخ ديوان خواجه شيراز است، نماينده مردم سبزوار در مجلس شوراي ملي بود.
همچنين عبدالقدير آزاد، روزنامهنگار مليگرا از ديگر نمايندگان سبزوار در مجلس شوراي ملي بودند. هردوي اين بزرگان به نيكنامي زيستند و اديب و هنرور بودند.
چه گذشته است بر شهر شهرياران و سربداران كه امروز كسي بر مسند وكالت مردمي با تمدن چندين هزار ساله تكيه ميزند كه از حداقل تعامل و شكيبايي آن هم در برابر سربازي كه اعمال قانون نموده است، برخوردار نيست؟
كجاي كار مشكل دارد كه از غني و آزاد به عنابستاني رسيدهايم؟ سبزواريان از خود بپرسند و ايرانيان از خود سوال كنند. حتما ايراد در جايي است.
اما آنچه رخ مينمايد اين است كه اين مجلس با نمايندگاني اينچنيني آيا عصاره فضايل ملت است؟