ديدپذيري به مدد فضاي مجازي
انبوهي از مردم در تمام دوره زيست خود يك بار هم شاه و زعيم قوم و ملك را زيارت نميكردند. حتي آنان كه در مركز حكومت بودند، شايد جز در آييني ويژه مانند «بار عام» يا در عبور حكومتيان –آن هم با دورباش و كورباش- چشمشان به جمال زمامداران و واليان روشن نميشد. در چنان شرايطي آشكار است كه از اندروني حكومت نيز بيخبر ميماندند. ميزان آگاهي و اطلاع رعايا از حاكمان را ديدپذيري (Observability) ميخوانند كه در گذشته بسيار اندك بود و امروز بسيار گسترده. در سدههاي گذشته اين ديدپذيري به قدري اندك و ناچيز بود كه هر آنچه در دربار و اندرونيها ميگذشت از چشم مردم پنهان بود و بالانشينان بر پايه ميل و اراده خود، حدي از ارتباط را تعيين ميكردند و مقرر ميداشتند كه چگونه و تا چه اندازه در برابر رعايا ظاهر شوند. در چنان فضايي، ايرانيان زيرك پديدهاي را پي ريختند تا حتي براي چند روز بتوانند اين ديدپذيري را بالا ببرند و در نتيجه «مير نوروزي» رخ نمود. هر سال به هنگام نوروز، فرمانروا به ظاهر از حكومت كناره ميگرفت و چند روزي عرصه حكمراني را به فردي عادي موسوم به ميرنوروزي ميسپرد. در آن چند روز جدا از شادماني، عقدهگشايي رعايا، بازي و شوخي و مسخرگي، ديدپذيري عرصه حكومت نيز فزوني مييافت. حالا اما گويي فضاي مجازي پديده ميرنوروزي را به همه ايام سال تعميم داده و ديدپذيري بالانشينان را وسعت بخشيده است. حالا سيره و سلوك و احوال بالانشينان به كوتاهزماني با همه پنهانكاريها به جايجاي گيتي ميرسد و با فشردن دكمهاي به آساني از طريق امواج انتشار مييابد. چه كشاكش رييسجمهور ايالات متحده با يك خبرنگار باشد، چه گردنكشي نماينده سراوان (محمد باسط درازهي) در گمرك، چه سرپناه ستاندن از زني در گوشهاي از كشور باشد، چه فخرفروشي فلان وزير و ژاژخايي فلان مقام و اين آخري هم قلدري در برابر سرباز راهور! هر چه هست، فضاي مجازي موجب شده تا ديدپذيري بالانشينان وسعت يابد و هر روز بيش از گذشته آنان را از حصارهاي اندرونيها و پستوها به اتاقهايي شفاف و شيشهاي روانه كند. پس بيعلت نيست كه اين فضا را برنميتابند و دشنامش ميدهند!
اف بر فضاي مجازي كه چنين ديدپذيرشان كرده است!