«بندبازيهاي ناكام مكرون، رييسجمهوري فرانسه»
محمدحسين كبريا
وقتي امانوئل مكرون در مه 2017 برنده انتخابات رياستجمهوري فرانسه شد و متعاقبا به عنوان جوانترين رييسجمهوري آن كشور مشغول به كار شد، اين باور به وجود آمد كه فرانسه تغييرات جدي را در حوزههاي مختلف از جمله سياست خارجي شاهد خواهد بود. شايد مكرون هم در همين انديشه بود، ولي مشكلات عديده داخلي فرانسه موجب شد تا مكرون در صدد بهرهگيري از بندبازيهاي خود در حوزه سياست خارجي براي تحتالشعاع قرار دادن مشكلات داخلي برآيد. شايد هم چاشني «خودبزرگبيني» موجب پررنگي اين بندبازيها شد. جنبش جليقهزردها در اعتراض به افزايش قيمت سوخت و مالياتها و تداوم آن، سرآغازي براي مشكلات داخلي فرانسه شد كه با شيوع كوويد 19 بر مشكلات داخلي فرانسه افزوده شد. در سايه مشكلات به وجود آمده داخلي، نارضايتيها افزايش يافته و مردم فرانسه خسته از اين مشكلات، اعتباري به تصميمات دولت قايل نبوده و حتي توجه چنداني به پروتكلهاي بهداشتي براي جلوگيري از شيوع كرونا ندارند. حتي در آستانه برگزاري جلسه شوراي دفاع فرانسه براي بررسي قرنطينه سوم، شمار زيادي از مقامات فرانسه به مكرون در مورد ناديده گرفته شدن محدوديتهاي جديد توسط مردم هشدار داده و نسبت به شورش اجتماعي ابراز نگراني كردند. اين وضعيت، حكومت را در مقابل نوعي از بحران قرار داده است كه در فرانسه سابقه تاريخي ندارد. اعتراضات به سياستهاي كلي دولت مكرون سوق يافته و عدهاي خواستار استعفاي وي هستند. مكرون براي سرپوش گذاشتن به ناكاميهاي خود و مشكلات داخلي، تلاش فراواني كرد تا با بازي در صحنه بينالملل، نظرها را به خارج از مرزهاي جغرافيايي فرانسه منحرف كند. اگر سياست خارجي را در ادامه سياست داخلي بدانيم، طبيعي است فردي كه در سياست داخلي ناكام بوده است، نميتوانست در صحنه بينالملل هم موفقيتي داشته باشد، چرا كه هيچكس او را جدي نميگيرد و خودبزرگبيني هم دردي را دوا نميكند. شايد بتوان گفت كه تمامي طرحهاي او براي حل مسائل بينالمللي مرده به دنيا آمدهاند، طرحهايي نظير حل مشكلات ناشي از خروج ترامپ از برجام، حل بحران لبنان، حل بحران ليبي، حل مساله اهانت به ساحت مقدس پيامبر اعظم(ص) با توسل به بهانه هميشگي آزادي بيان و....
مكرون در اين مسير، از خوشرقصي جلوي رژيمهاي كودككش و سلاخي چون رژيم صهيونيستي و رژيم آل سعود هم كوتاهي نكرده تا حداقل نظر آنها را به سوي خود جلب كند. او در سخناني پيرامون مسائل منطقه، از نام جعلي براي خليج فارس استفاده كرد، حضور نظامي فرانسه در خليج فارس را برنامهريزي كرد، براي گرفتن سهمي از دلارهاي نفتي كشورهاي عربي منطقه و با وجود كشتار مردم بيدفاع يمن توسط آنها، به فروش سلاحهاي مخرب ادامه داد و در آخرين مرحله و مطابق با فرمان رياض و ابوظبي، سخن از شراكت رياض در هر توافقي با ايران، به زبان آورد. او بدون توجه به سهيم بودن كشورش همراه با ساير كشورهاي اروپايي عضو برجام در فجايع و جناياتي كه پس از خروج ترامپ از برجام بر مردم مظلوم كشورمان تحميل شد، طي ميزگردي با خبرنگاران با فرار رو به جلو گفت: «گفتوگو با تهران بسيار سختگيرانه خواهد بود، ما بايد متحدانمان را در منطقه، از جمله عربستانسعودي در يك توافق هستهاي مشاركت دهيم. بايد اعتماد و اطمينان در عربستان را افزايش دهيم و بايد آنها را در هر توافقي كه با ايران انجام ميشود شريك كنيم.» البته در اينكه رياض متحد فرانسه است شكي نيست چرا كه تنها آدمكش ميتواند در كنار آدمكش ديگر قرار گيرد. رياض كه دستانش به خون مردم مظلوم يمن آغشته است و نويسندگان را سلاخي ميكند، بايد در كنار فرانسهاي كه دستش به خون ميليونها انسان به ويژه در الجزاير آغشته است و مردم را با گيوتين سلاخي ميكرد، قرار گيرد. البته مكرون با چنين اظهاراتي در وهله اول نشان ميدهد كه خود نيز پذيرفته است كه امضاي دولتش پاي هيچ توافقنامهاي معتبر نيست. طبق اظهارات فوق مكرون، برجام كه با مشاركت فرانسه به نتيجه رسيد، بايد ناديده گرفته شود. از سوي ديگر اين اظهارات بار ديگر نشان ميدهد كه فرانسه و كشورهاي اروپايي اختياري از خود ندارند و تكليف آنها، روزي توسط امريكا و روزي ديگر توسط رياض تعيين ميشود، بنابراين نميتوان روي تعهدات آنها حساب باز كرد. بياعتباري و انزوا به صلاح فرانسه نيست و شايسته است مكرون و دستيارانش اين را متوجه شوند. بايد به مكرون و دستاندركاران دولت او از جمله وزير امور خارجه فرانسه يادآوري كرد كه پرونده فرانسه در نزد مردم ايران آنقدر سياه است كه هرگز فراموش نشود، بنابراين آنها برخلاف مسير هميشگي دشمني با مردم ايران، بايد جبران مافات كنند تا كمي از آلام مردم ايران تسكين يابد. مردم ايران، سرمايهگذاريهاي شرورانه فرانسه روي منافقين، صدام و ارتجاع عرب را هرگز فراموش نميكنند. براي يادآوري، حجم كمكهاي نظامي و فروش تجهيزات فرانسه به رژيم صدام در طول جنگ تحميلي تا حدي بود كه اين كشور در رده دوم فروشندگان تسليحات به عراق بعد از شوروي قرار گرفت. هواپيماهاي ميراژ، سوپر اتاندارد با موشكهاي اگزوست، بالگردهاي آئروسپاسيال آلوئت ۴ پوما و سوپر فرلون و... موشكهاي رولاند از جمله تسليحات فرانسوي بود كه در طول جنگ عليه مردم ايران و نفتكشهاي ايراني در خليج فارس به كار گرفته شد. فرانسه، از تامينكنندگان زنجيره توليد بمبهاي شيميايي براي عراق بوده است كه هزاران ايراني را به كام مرگ فرستاده يا مصدوم كرد و اثرات ناشي از اين سلاحها براي نسلها باقي ميماند. اعزام مستشار و فروش موشكهاي ضدهوايي و حمايتهاي اطلاعاتي نيروي دريايي فرانسه در خليجفارس از ديگر كمكهاي فرانسه به عراق بود. حتي اين بحث در هيات دولت وقت فرانسه مطرح بود كه امكان دستيابي محدود عراق به سلاح هستهاي فراهم شود. نقش فرانسه در تحريمهاي اقتصادي، تجاري، نظامي و هستهاي ايران و رويدادهايي چون ماجراي سلمان رشدي و انتشار كاريكاتورهاي توهينآميز به مقدسات اسلامي كه منجر به كاهش سطح روابط و خروج سفراي كشورهاي اروپايي از ايران در دو مرحله شد، پررنگ است. فرانسه نه تنها در انتقال پرونده هستهاي ايران از آژانس انرژي اتمي به شوراي امنيت سازمان ملل و صدور قطعنامههاي ضدايراني در اين شورا نقش كليدي داشت، بلكه در دوران مذاكرات هستهاي ايران با 1+5، كارشكنيهاي فراواني كرد تا ايران از حقوق خود محروم شود. نقض قطعنامه 2231 و برجام از سوي امريكا موجب شد نه تنها فرانسه در كنار ساير اعضاي اروپايي اقدامي موثر براي نجات برجام انجام ندهد، بلكه شركتهاي فرانسوي نيز همچون گذشته بدون توجه به تعهدات خود، يكي پس از ديگري از ايران خارج شوند. فرانسه در كنار انگليس و آلمان به عنوان اعضاي اروپايي برجام در قبال نقض عهد امريكا، بدون هيچ اقدام عملي در قبال تعهداتشان نسبت به ايران، ابتدا به حمايت كلامي پرداخته و سپس با مرور زمان و بدون توجه به صبر استراتژيك يك ساله ايران، به تهديد ايران پرداختند كه چرا بر اساس بندهاي 26 و36 برجام، گامهاي چهارگانه در كاهش تعهداتش برداشته است. فرانسه كه داعيه حقوق بشري و دموكراسي دارد، هرگز احترامي به دموكراسي در ايران نگذاشته و همواره در كنار رژيمها و گروههايي بوده است كه حقوق مردم ايران را نقض كردهاند. فرانسه اگر كمترين اعتقادي به حقوق بشر داشت، امروز شاهد به خاك و خون كشيده شدن مردم مظلوم يمن با سلاحهاي فرانسوي نبوديم يا امارات متحده عربي نميتوانست در تاسيسات مربوط به شركت فرانسوي توتال زندان مخفي و شكنجهگاهي عليه يمنيها راهاندازي كند. آنچه در مورد مواضع كلي فرانسه و سخنان اخير مكرون ميتوان گفت، اينكه مواضع فرانسه و اروپا كاملا در راستاي مواضع ترامپ بوده با اين تفاوت كه رنگ ديپلماتيك داشته است. بنابراين اگر ترامپ با آن همه قدرت نتوانست مقاومت ايران را بشكند، قطعا نوچههاي امريكا هم نخواهند توانست در اين زمينه موفقيتي كسب كنند، بنابراين تا بيشتر از اين رسوا نشدهاند، لازم است در مسير درستي گام بردارد. مكرون اگر توان و ظرفيتي بيشتر از آنچه ديدهايم دارد، بايد براي نجات آينده سياسي خودش به كار گيرد تا شايد موفقيتي هم در سياست خارجي نصيبش شود.
كارشناس روابط بينالملل