درباره صحبتهاي روز گذشته عضو شوراي شهر
«تئاترشهر» سلفسرويس نيست
بابك احمدي
«وزير» فرهنگ و ارشاد اسلامي همچنان در سكوت. سايت خبري «ايران تئاتر» كه با هدف حمايت از فعاليتها و دغدغههاي هنرمندان تئاتر بودجه دولتي دريافت ميكند در سكوت. «خانه تئاتر» كه چندي قبل براي دغدغههاي گذرا در برابر مجلس تجمع ترتيب داد، در سكوت. وضعيت يادآور روزگاري است كه در سكوت سه گروه مورد نظر و در نتيجه همدستي ناميمون گروه به ظاهر درون جامعه هنرهاي نمايشي، قطعه زميني كه بايد به «تئاتر شهر» ميپيوست به يغما رفت و بعدا همان جريان ساكت و همدستِ مهاجم، طلبكار هم شد. امروز تئاترشهر را ديدهايد؟ پس بماند به يادگار كه فراموش نكنيم و نكنند در روزهاي تاريكِ يكي از مهمترين بناهاي فرهنگي پايتخت چه كرديم و چه شد! در اين بين بعضي نهادها جاي توجه به درخواستهاي مكرر رسانهها (نمايندگان افكار عمومي) و هنرمندان شناخته شده تئاتر براي ايمنسازي مكان فرهنگي به بازي حفظ ميز با هزينه امروز و فرداي فرهنگ مشغولند. مسوولان شهري سالهاي سال است اوضاع پيرامون تئاتر شهر را به چشم ديدهاند و دم برنياوردهاند، بنابراين چرا الان نبايد به اظهارنظرهاي يكي، دو عضو شورا به ديده شك بنگريم؟ به خصوص در فاصله سه ماه مانده تا برگزاري انتخابات شوراي شهر.
نكته قابل تامل در روزهاي اخير، سكوت اعضاي قديمي و موثر شورا درباره جريان پردامنه ايجاد حريم پيرامون اين مكان فرهنگي و ميدانداريِ يكي، دو تازهوارد است. انگار در اين شهر بزرگ فعلا نام و بهانه ديگري براي برندسازي در ماههاي پاياني سال وجود ندارد. هرچه هست يك نفر بايد حرف هنرمندان و رسانهها را متوجه شود كه نزديك به هفت هشت سال است بانگ فرياد بلند كردهاند كه بايد به حال تئاتر شهر فكري شود. شوراي شهر در دو سال گذشته كجا بود؟ عجيب آنكه بعضي آقايان در سخنرانيهاي شبهتبليغاتيشان ميگويند «چگونه ميتوان دغدغه هنرمندان به عنوان نخستين ذينفعان اين مجموعه را ناديده گرفت؟» پاسخ روشن است؛ همانطور كه طي پنج سال اخير ناديده گرفته شد. پافشاري عجيبي هم در وارونه جلوه دادن صحبتها و استدلالها ديده ميشود. مثلا ميگويند بحث ايجاد حريم فقط به دليل وجود انواع ناامني براي مردم و هنرمندان است كه مطرح شده. درحالي كه بحث كندهكاري و دزديدن تكههاي ديوار يك ساختمان ثبت ميراث ملي نيز اهميت دارد؛ اين موضوع توسط اعضاي شورا مدام و آگاهانه ناديده گرفته ميشود.
روز گذشته خواندم سخنگوي شوراي شهر تهران گفته «بناي عمومي را كه عملكرد عمومي دارد، نميتوان از شهر منتزع كرد.» اولا چه كسي گفته تئاترشهر پارك است كه كاركرد عمومي داشته باشد؟ و دوم اينكه چطور در همين يكي، دو سال اخير محدودههايي با كاركرد عمومي حصاركشي شدهاند؟ (بهموقع نام ميبرم). يا راهكارهاي انتزاعي ارايه ميدهند كه گروهها بيايند كار هنري كنند؟ انگار هنرمندان علاقه دارند در خانه بنشينند، يا همه چيز مهيا بوده كه نيامدهاند! چرا مديريت شهري اصرار دارد ثابت كند از وضعيت جامعه دور مانده است؟ خطرناكتر و نگرانكنندهترين كليد واژه استفاده شهر در صحبت ديروز ايجاد امنيت به واسطه «رونق بخشي» بود. رونق بخشي شما را هم بعد از برپا شدن خيمههاي فروش مربا و ترشي و دل و جگر درست مقابل ساحتمان «تئاترشهر» تجربه كردهايم، افكار عمومي اجازه نميدهد از تئاترشهر سلفسرويس بسازيد!