انتقاد رييسجمهور از منتقدان مذاكرهكنندگان هستهاي را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
حاشيه را به متن تبديل نكنيم
حشمتالله فلاحتپيشه
معتقدم كه بسياري از مواردي كه رييسجمهور در خصوص مذاكرات هستهاي نام بردهاند قابل قبول است. بر كسي پوشيده نيست كه پرونده هستهاي ايران كاملا مرتبط با منافع ملي كشور است و هيچ برخورد توهينآميزي كه موجبات تضعيف تيم مذاكرهكننده هستهاي را فراهم كند پذيرفتني نبوده و خلاف منافع ملي است. اما انتظار از رييسجمهور اينگونه است كه حاشيه را به متن و اقليت را به اكثريت تبديل نكند. كاملا درست و طبيعي است افرادي كه در مجلس حضور دارند و در اقليت هم هستند حتي منتظر تصميم شوراي عالي امنيت ملي نباشند. اما واقعيت اين است كه اين افراد اقليت هستند و واقعيت جامعه، قوانين مملكت و تصميمگيري شوراي عالي امنيت ملي كه تصميمگيري بر عهده آن است، اينگونه نيست. انتظار از رييسجمهور اين است كه در قبال كليت صحبت كند. بياخلاقيهايي كه در خصوص موضوع هستهاي انجام ميگيرد، صداي اقليت است. رييسجمهور نبايد در قبال استثنائات صحبت كند. استثنائاتي كه همه رفتارهاي حاشيهاي را دربر ميگيرد. اما روحاني بداند ملت ايران، نخبگان و حتي اكثريت نمايندگان مجلس موافق ديپلماسي ايران هستند و دليلي ندارد كه وي به طرح استثنائات بپردازد.
نگاه تقليلگرايانه هستهاي جايگاهي ندارد
مهدي مطهرنيا
آنچه رييسجمهور در خصوص پرونده هستهاي به درستي به آن اشاره كرد از چند لايه ميتواند مورد تحليل قرار بگيرد. از لحاظ هويت شناسايي؛ پرونده هستهاي يك هويت ملي داشته و به باور بسياري، مختص سياست خارجي نيست بلكه در پهناي سياست بينالمللي ايران گسترده شده است. در لايههاي زيرين پرونده هستهاي شاهد ايجاد فضاي مثبت تاثيرگذاري آن در سياست داخلي هستيم كه سطوح گوناگوني از تاثير را داراست. از لحاظ جايگاهشناسي؛ هرچند اين پرونده در ارتباط با ايران و گروه 1+5 مطرح است اما در تعريف عملياتي بايد آن را از جايگاهي بس مهم در معاهدات منطقهاي و بينالمللي برخوردار دانست. از لحاظ ظرفيتشناسي؛ پرونده هستهاي از پتانسيلهاي بالاي تاثيرگذاري در سه حوزه داخلي و منطقهاي و بين الملي برخوردار است. از اين رو نگاه تقليلگرايانه به پرونده هستهاي كه در قالب دعواهاي جناحي مطرح ميشود جايگاهي ندارد. پرونده هستهاي نه مربوط به ايران بلكه مربوط به نظم منطقهاي و آينده نظام بينالمللي است و نميتوان بدون توجه به اين سه سطح تحليل پيامدهاي سياستهاي درست يا اشتباه در مديريت پرونده هستهاي را ارزيابي كرد.
جناحها منافع ملي را درك كنند
علي بيگدلي
سخنان رييسجمهور را ميتوان در راستاي پاسخ به تحركات جناح افراطي كه مخالف مذاكرات هستند دانست. گروههايي كه هرچند تا حدودي قدرتشان را كمتر كردهاند و حوزه نفوذشان نيز كاهش يافته اما همچنان تلاشهاي كمرنگي هم داشتهاند. البته اين عده گمان ميبرند با توجه به انتخاباتي كه در پيش رو داريم ميتوانند يارگيري كرده و احساس ضعفي نسبت به دولت ايجاد كنند. اما حسن روحاني به خوبي اشاره كرد كه بحث پرونده هستهاي يك بحث ملي است و اين امر بيش از هرچيز نيازمند همراهي همه جناحها و گروههاي سياسي است. كسانيكه ادامه مذاكرات و شكل آن را برنميتابند، منافع ملي را درك نميكنند و تصويري از شرايط منطقه و بينالمللي ندارند. اما بايد يك روزي با دنيا آشتي كنيم. بايد حوزه ارتباط با دنيا را گسترش دهيم. امضاي توافقنامه هستهاي روزنههاي ورودمان به جهان را باز خواهد كرد.
پس هيات مذاكرهكننده را حمايت كنيم و دغدغههاي رييسجمهور را جدي بگيريم.
يادآوري وعدههاي انتخاباتي و شرايط اين روزهاي دولت را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
از كارنامه احمدينژاد تا استانداردهاي موجود
ابوالقاسم رئوفيان
رييسجمهوري در سخنان ديروز خود اشارههاي كنايهآميزي به دولت قبل داشت و گفت: «مسيري كه دولت انتخاب كرده، مسير درستي است. ما داراي عصمت نيستيم، خواب هم متاسفانه نميبينيم و به فال و جنگير هم معتقد نيستيم.» در اينكه دولت توانسته مسير نادرست قبل از خود را تا حدود زيادي تصحيح كند، شكي نيست. اما در اينجا براي درك عملكرد دولت بايد توجه كنيم كه دو معيار وجود دارد؛ اول معيار عملكرد دولت قبل و دوم معيار استانداردهاي مديريتي و پتانسيل موجود در جامعه. عملكرد دولت قبل براي همگان مشهود است و ارايه كارنامه دولت يازدهم با تكيه بر قياسي كه با عملكرد سلف اين دولت انجام ميشود، نميتواند چندان كارگشا باشد. به نظر ميرسد آقاي روحاني و تيم ايشان براي ارايه گزارش عملكرد دولت بهتر است از اين پس به جاي قياس با مجموعه آقاي احمدينژاد، سراغ متر و معيار استانداردهاي مديريتي بروند. چرا كه اگر عملكرد احمدينژاد معيار خوبي بود، دولت او به چنين سرنوشتي دچار نميشد. به عبارتي عملكرد احمدينژاد آنقدر از استانداردهاي لازم دور بوده كه نياز نباشد تا دولت براي بيان موقعيتش به قياس خود با آن روي بياورد.
كارنامه دولت، نقد قواي ديگر و شفافسازي
محسن غرويان
سخنان ديروز آقاي روحاني يكي از مهمترين سخنرانيهاي ايشان در طول ماههاي گذشته بود. يكي از بخشهاي اصلي آن هم مربوط به جايي ميشد كه ايشان از حجم زياد نقدها به دولت در قياس با قواي ديگر گلايه كردند. اينجا دو واقعيت وجود دارد؛ اول اينكه دولت بر اساس وعدهها و تصويري كه از آينده كشور ايجاد كرد، توانست راي مردم را جذب كند و دوم هم اينكه دولت به تنهايي اداره امور كشور را بر عهده ندارد، هر چند در خط مقدم اداره كشور است. رييسجمهور اين موضوع را به درستي بيان كرده اما نفس اين موضوع نميتواند وعدهها و وظايف دولت را به ورطه فراموشي ببرد. چرا كه اين موضوعي است كه همه دولتهاي قبل از اين هم با آن درگير بودهاند. بعيد است روزي هم كه جناب آقاي روحاني دولت را تحويل ميگرفت از چنين واقعيتي بيخبر بوده باشد. هر چند ميتوان گفت كه قسمت عمدهاي از انتقادات عليه دولت بيجا و گاه غرضورزانه هستند اما بهتر است دولت براي توضيح درباره آنها به اصل قضايا بپردازد و موضوعي را كه الزاما از توان مديريتياش خارج است، مطرح نكند.
بازگشت به 24 خرداد، راه گشايش دولت
محمود ميرلوحي
رييسجمهوري به روشني از وضعيتي انتقاد و گلايه دارد كه جلوي اجراي مطالبات عرصه عمومي را ميگيرد. مطالباتي كه از حوزههاي اقتصادي تا مسائل سياسي و فرهنگي و حتي ديپلماسي گسترده شدهاند. اشارات رييسجمهوري به وضعيت دولت و قرار گرفتن قوه مجريه در مركز انتقادات كاملا بهجا و صحيح است. مساله اما اين است كه دولت با اين وضعيتي كه هر چند تا حد مطلوب فاصله دارد، اما واقعيتي غير قابل انكار است، چه ميتواند بكند؟ دولت با انتقاداتي كه رييسجمهوري مطرح ميكند، به درستي دريافته كه گره كار كجاست اما از برنامه اجرايي براي باز شدن اين گره كمتر صحبت ميشود. در يك كلام بايد گفت كه دولت براي ادامه حيات سياسي از يك سو و پيادهكردن سياستها و برنامههايش از سوي ديگر يك راه بيشتر ندارد و آن هم بازگشت به پروژه سال 92 است. اين يعني بازگشت به ارتباط عملي بين مردم و دولت و آن هم نه در سطح شعار بلكه در سطح اجرا. مهمترين شاخصه 24 خرداد اين بود كه مردم حرف خود را زدند و مهمترين مشكل اين روزهاي دولت اين است كه نه خود دولت و نه همان مردم، نميتوانند ارتباط مطالباتي سال 92 را برقرار كنند.