پايان خونين بدهكاري 600 هزار توماني
اعتماد| درگيري دو كارگر افغاني سر 600هزار تومان پول به قتل يكي از آنها انجاميد.
16 بهمن سال گذشته زني افغان به پليس آگاهي مراجعه كرد و ماموران را در جريان ناپديد شدن خواهرزاده 25 ساله خود قرار داد. شاكي به كارآگاهان گفت: «امروز مردي از طريق گوشي خواهرزادهام عليرضا، با پسرم تماس گرفت و گفت كه عليرضا را در ازاي مبلغ 600 هزار تومان به گروگان گرفته است. من اين مبلغ را به كارت عليرضا واريز كردم اما با اين وجود آدمربا به وعدهاش عمل نكرد و هيچ خبري از عليرضا نشد.»
با ثبت اظهارات شاكي، پروندهاي با موضوع «گروگانگيري» تشكيل شد و براي رسيدگي در اختيار اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. در تحقيقات پليس مشخص شد عليرضا پيش از اين به عنوان كارگر ساختماني در منطقه تجريش كار ميكرد و با يك كارگر افغاني ديگر به نام شكرالله اختلاف مالي داشت. به اين ترتيب دستگيري شكرالله به عنوان متهم اصلي پرونده در دستور كار پليس قرار گرفت. اين در حالي بود كه شكرالله هم به شكل ناگهاني ناپديد شده بود.
همزمان بررسي حساب عابربانك عليرضا نشان داد كه مبلغ 600 هزار تومان واريزي در يكي از بوتيكهاي لباس فروشي بازارچه تجريش برداشت شده است. ماموران كه صاحب بوتيك را براي ادامه تحقيقات احضار كرده بودند متوجه شدند كه او شكرالله را نميشناسد و در روز حادثه متهم به مغازه او رفته و پس از خريد يك دست لباس 100 هزارتوماني به بهانه مسافرت به افغانستان و نياز به پول نقد، با كارت عليرضا، 500 هزار تومان روي دستگاه پز بوتيك كشيده است. در حالي كه تحقيقات پليس فرضيه وقوع قتل را پررنگ كرده بود، در تاريخ 15 بهمن 93 جسد پسري جوان در سطل زبالهاي در منطقه ولنجك تهران كشف شد كه تحقيقات پليس ثابت كرد جسد متعلق به عليرضا است كه بر اثر اصابت ضربه به سر كشته شده است. به اين ترتيب فرضيه قتل ثابت شد و دستگيري شكرالله به جريان افتاد تا سرانجام او در هفتم ارديبهشت امسال، در يكي از مسافرخانههاي منطقه راهآهن تهران شناسايي و دستگير شد.
متهم كه پس از دستگيري به اداره يازدهم پليس آگاهي منتقل شده بود در همان بازجوييهاي ابتدايي به قتل اعتراف كرد و درباره روز حادثه گفت: «عليرضا 600 هزار تومان به من بدهكار بود و قرار بود اين قرض را يك هفتهاي پس بدهد اما وقتي موعد پرداخت رسيد گفت كه پول كافي ندارد و نميتواند طلبم را پس بدهد. همين موضوع باعث اختلاف بين ما شد. من دو هفته قبل از قتل يك بار ديگر به او زنگ زدم و درباره طلبم حرف زدم اما او بدترين فحاشيها را به من كرد و گفت كه اصلا نميخواهد پولم را پس دهد. من وقتي اين رفتار او را ديدم تصميم گرفتم قطع رابطه كنم تا اينكه 15 اسفندماه پارسال، عليرضا به ساختماني كه من نگهبانش بودم آمد تا به قول خودش با من آشتي كند. اما من به خاطر كينهاي كه از او به دل گرفته بودم، وقتي او با گوشياش سرگرم بازي بود، كلنگي را گرفتم و از پشت ضربهاي به سرش زدم. بعد از آن پارچهاي به گردنش انداختم و آنقدر فشار دادم تا خفه شد.»
متهم ادامه داد: «بعد از ارتكاب به قتل، جسدش را در پتو پيچيدم و در تاريكي شب با فرغون آن را به ولنجك بردم و در يك سطل زباله انداختم. فرداي روز قتل هم براي اينكه به پولم برسم، با تلفن عليرضا به پسرخالهاش زنگ زدم و آنها را تهديد كردم و گفتم كه عليرضا را دزديدهام و اگر پولم را ندهند، او را خواهم كشت. آنها هم به كارت مقتول 600 هزار تومان پول واريز كردند كه من هم از طريق دستگاه پز يك بوتيك در تجريش آن را برداشت كردم.»
سرهنگ كارآگاه آريا حاجيزاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ با اشاره به تاييد هويت جسد عليرضا از سوي شاكي پرونده، از صدور قرار بازداشت موقت از سوي مقام قضايي براي متهم و ادامه تحقيقات در اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ خبر داد.