محمدعلي مهتدي در گفتوگو با «اعتماد»:
عربستان به دنبال امتيازگيري از امريكا در دقيقه 90 است
گروه ديپلماسي| از روز پنجشنبه كه خبرگزاري بلومبرگ خبر از ديدارها و نشستهاي راهبردي مقامات عالي سعودي و رژيم صهيونيستي داد تا به امروز اين خبر، بازتاب وسيعي در رسانههاي جهان و بهخصوص رسانههاي جهان عرب داشته است. با آنكه در سالهاي گذشته و بهخصوص سالهاي اخير گفته ميشد مقامات امنيتي دو كشور با يكديگر ديدار داشتهاند، اينك ژنرال انور ماجد عشقي، رييس مركز مطالعات سياسي خاورميانه عربستان با دوري گلد، سفير سابق اسراييل و مديركل جديد وزارت امور خارجه ديداري علني داشتهاند. محمدعلي مهتدي در گفتوگو با «اعتماد» در رابطه با علني شدن اين ديدارها معتقد است كه تحولات منطقهاي و وضعيت وخيم عربستان موجب شده است تا اين كشور هراسي از علني شدن اين ديدارها نداشته باشد. اين كارشناس مسائل منطقهاي تاكيد دارد كه هدف از اين ديدارها به بهانه ايران است و دليل اصلي در مقابله با جريان مقاومت در منطقه نهفته است. وي كاهش قدرت امريكا در اداره امور خاورميانه و بازگشت اين كشور به دكترين كارتر را از جمله متوسل شدن سعوديها به اسراييل قلمداد ميكند. مشروح گفتوگوي «اعتماد» با محمدعلي مهتدي در ادامه ميآيد:
مقامهايي از اسراييل و عربستان سعودي از سال 2014 تا به امروز در واشنگتن، نشستهايي راهبردي براي مقابله با ايران برگزار كردهاند. ارزيابيتان از اين ديدارها چيست؟
اين اولين باري نيست كه مسوولان عربستان سعودي با مسوولان رژيم صهيونيستي ملاقاتهايي را برگزار ميكنند و به رايزني ميپردازند. اين ارتباط و برگزاري ملاقاتها، از مدتها قبل و به خصوص پس از جنگ 33 روزه و شكست اسراييل در تحقق اهدافش براي شكستن مقاومت اسلامي در لبنان صورت گرفته است. اين رايزنيها، در دوره مسووليت شاهزاده بندر بن سلطان كه سالها رياست سازمان اطلاعات و امنيت عربستان و شوراي امنيت ملي عربستان را برعهده داشته و 20 سال نيز سفير عربستان در امريكا بوده است، در امان يا بندر عقبه اردن با مسوولان اسراييلي صورت ميگرفته است.
هدف از چنين ديدارهايي چه بوده است؟
هدف مقابله با محور مقاومت و تضعيف حزبالله و ضربه زدن به دولت سوريه به عنوان حلقه ارتباط جريان مقاومت بوده است. علاوه بر ديدارهاي فوق، ديدار ديگر مسوولان عالي امنيتي سعودي مانند شاهزاده تركي الفيصل كه او نيز سابقه مسووليت سفارت عربستان در امريكا و رياست سازمان اطلاعات و امنيت عربستان را داراست، صورت گرفته ولي چيزي كه مهم است، آن است كه اين ديدارها مخفيانه و بدون اعلام قبلي صورت ميگرفته زيرا كشوري مانند عربستان كه ادعاي رهبري جهان اسلام و خادمي حرمين شريفين را دارد، نميتواند با دشمن كشورهاي اسلامي كه همان رژيم صهيونيستي است، به شكل مستقيم به رايزني بپردازد اما گويا تحولات اخير منطقه به نقطهاي رسيده است كه ديگر مقامات سعودي واهمهاي از علني شدن اين ديدارها ندارند و براي همين پس از پيشروي جريانات مقاومت در منطقه و اشتباهي كه عربستان در يمن داشت و احساس خطري كه از شكست در يمن ميكند، براي حفظ امنيت خود به اسراييل متوسل شده است.
عربستان و اسراييل در چه موضوعاتي ميتوانند عليه ايران همكاري داشته باشند؟
تا چند سال قبل محور كشمكشهاي منطقه، كشمكشهاي عربي - اسراييلي بود و همهجا صحبت از جنگ اعراب با اسراييل صورت ميگرفت اما پس از پيروزيهاي حزبالله در سال 2006 و موفقيت جريان مقاومت در مقابله تهاجم رژيم صهيونيستي، تلاش شد كشمكشهاي عربي – عربي به كشمكشهاي عربي – ايراني مبدل شود يعني اسراييل به عنوان همپيمان كشورهاي عربي قرار گيرد. از سويي، كشورهاي عربي هدف از همكاريهايشان را روي مقابله با نفوذ ايران عنوان ميكنند كه اين فقط بهانه است بلكه هدف اصلي آن مقابله با جريان مقاومت است. پس از انقلابهاي عربي از سال 2011 كه رژيمهاي خودكامه را دربرگرفت، عربستان از اين مساله بسيار ترسيد و براي همين براي مقابله با آنها و عدم سرايت اين تحولات به اين كشور، برنامهريزيهاي بسياري انجام داد زيرا ميدانست در صورت وصل شدن اين تحولات به انقلاب اسلامي ايران، كل منطقه به جريان مقاومت تبديل ميشود و از طرفي با خروج امريكا از منطقه و عدم توانايي اين كشور در كنترل اوضاع، چارهاي جز توسل و همكاري بيشتر با اسراييل ندارد. در واقع آنها براي حفظ ظاهر، گفتمان تبليغاتي وضع كردند كه نفوذ منطقهاي ايران در حال گسترش است و كشورهاي عربي از سوي ايران در حال بلعيده شدن هستند؛ براي همين در نقشهاي عربي - صهيونيستي، عربستان و برخي شيخنشينها كمر به مبارزه با محور مقاومت بستهاند و با ابزارهايي چون كاهش قيمت نفت و گسترش جريانهاي تكفيري ميخواهند مقاومت را نابود كنند.
به نظر ميرسد يكي از دلايل نزديكي اعراب به اسراييل، نگراني آنها نسبت به عدم حمايت امريكا از آنهاست. در نشست كمپ ديويد نيز موفق به انعقاد پيمان دفاعي با امريكا نشدند. چقدر اين فاصله ميان اعراب و امريكا موجب نزديكي شان با اسراييل شده است؟
امريكا سالهاست كه قدرت سابق را در اداره و كنترل امور منطقه و نظم دادن به آن ندارد. آنها پس از پنج هزار كشته و بيش از 20 هزار معلول از عراق خارج شدند. از افغانستان نيز خارج شدند. آنها دريافتهاند كه حمله و حضورشان در عراق و افغانستان برايشان فايدهاي نداشته است. از طرفي امريكا با بحران شديد اقتصادي دست به گريبان بوده و شاهد ورشكستگي شديدي از سوي شركتهاي امريكايي بوديم. همچنين جامعه امريكا پس از تلفات شديدي كه در خاورميانه داشتهاند، ديگر موافق دخالت مستقيم نظامي در خارج از مرزهاي اين كشور و به خصوص خاورميانه نيست و همين علل، موجب عدم امكان دخالت نظامي امريكا در خاورميانه ميشود. در اين شرايط امريكا به دكترين كارتر بازگشته است كه صحبت از نيروهاي واكنش سريع و جنگهاي نيابتي ميكرد. در حمله عربستان به يمن ميبينيد كه هرچند امريكاييها براي حمله عربستان به يمن، چراغ سبز نشان دادند ولي كمكي جز حمايتهاي لجستيكي و اطلاعاتي نكردند. در سوريه نيز همين مساله رخ داده است. وقتي امريكا به بهانه استفاده دولت سوريه از سلاحهاي شيميايي اعلام كرد به سوريه حمله ميكند، سياست بازي در لبه پرتگاه را بازي ميكرد و ميدانست كه با حمله به سوريه به دره سقوط ميكند و با راهكاري كه ايران و روسيه براي خروج مابقي منابع شيميايي از اين كشور دادند، عقبنشيني كردند. با اين وجود، عربستان متوجه شرايط امريكا نيست و انتظار حمله مستقيم را دارد.
هم عربستان و هم رژيم صهيونيستي از جمله مخالفان مذاكرات هستهاي هستند. آيا در اين ديدار براي مقابله با روند مذاكرات، بحثي صورت گرفته است؟
مساله هستهاي بهانهاي بيش نيست. اصل مشكل عربستان و اسراييل با كشورمان، نقش منطقهاي ايران و جريان مقاومت است چراكه ميدانند فعاليت هستهاي ايران صلحآميز است ولي با بهانه قرار دادن آن و اعمال تحريم ميتوانند مانع از كمك ايران به جريان مقاومت شوند. هم رژيم صهيونيستي و هم عربستان ميدانند كه دولت اوباما عزم راسخي براي توافق دارد و نميتوانند روند مذاكرات را متوقف كنند اما اين مخالفت خوانيها كمكي براي امريكا براي گرفتن امتيازات بيشتر از ايران در دقيقه 90 است.
نزديكي عربستان و اسراييل چه تاثيراتي بر روند مذاكرات صلح (سازش) دارد؟
بهشدت به زيان فلسطين است. همپيماني و نزديكي عربستان و اسراييل موجب شده تا آنها با طراحيهاي مختلفي كه دارند، مساله فلسطين در برهههايي از سوي افكار عمومي جهان عرب به فراموشي سپرده شود؛ دولت خودگردان فلسطين كه توانايي انجام كاري را ندارد و بيشتر به بازيچه رژيم صهيونيستي مبدل شده است. غزه در يك شرايط بسيار سختي قرار دارد و هر آن، امكان بروز فاجعه انساني در آنجا وجود دارد. تنها راه نجات آنها فقط گذرگاه رفح است كه توسط دولت مصر مسدود شده است. در اين شرايط كسي نداي ياري حمايت از ملت فلسطين را سر نميدهد. در واقع ميتوان گفت عربستان سياست ضد آرمان فلسطين را اجرا نميكند.
آيا نزديكي عربستان و اسراييل، قابل تعميم يافتن و گسترش ميان ساير دولتهاي عربي با اسراييل است؟
همه كشورهاي عربي در اين چارچوب عمل نميكنند. كشورهايي نظير الجزاير و عمان سياستهاي مستقلانهاي را در پيش ميگيرند. قطر و عربستان در سياست خارجي با يكديگر رقابت پنهان دارند هرچند آنها نيز نزديكيهايي با اسراييل دارند. بحرين كاملا در اختيار دولت سعودي قرار گرفته ولي با اين حال، عربستان درگير مشكلات عديدهاي است. آنها اشتباه استراتژيكي در يمن انجام دادهاند و همين موجب بروز نابسامانيها و مخالفتهاي دروني در ميان شاهزادگان سعودي شده و از طرفي ناامنيها و بيثباتيها به شرق اين كشور كشيده شده است.