نگاهي كوتاه به آخرين رمان توني موريسون
گناه يك بچه بيگناه
عمق رمانهاي توني موريسون مديون سبك خاص اين نويسنده است. اشارات او به وقايع، شخصيتهاي انجيل و روند خلق داستانها خواننده را مجذوب داستانهاي او ميكند.
موريسون در يازدهمين اثرش، «خدا بچه را حفظ كند»، سوالي دشوار را مطرح ميكند: «با گناهان بچهاي كه گناهانش از شدت بيقدرتي او ناشي شده، چه بايد كرد؟» «لولا آن برايدول» كه نام خود را مختصرا «برايد» (به معني عروس) ميگذارد، پوست سياه و آبي زيبايي دارد و دختري است كه هر جا برود چشمها بهدنبالش ميچرخد. او قدي بلند دارد و فقط لباسهاي سفيد به تن ميكند تا زيبايياش را بهتر به نمايش بگذارد.
اما اغلب برايد قدر زيبايي خود را نميداند. در كودكي مادرش «سوييتنس» (به معني شيريني) برايد را به خاطر پوست سياهش تنبيه ميكند. «لوييس» شوهر سوييتنس نميتواند دختري با آن پوست سياه را دوست داشته باشد، بنابراين از سوييتنس جدا ميشود. روايت سوييتنس بدين شكل است: «سه سال را به خوشي با هم سپري كرديم. اما وقتي لولا آن به دنيا آمد، لوييس مرا مقصر ميدانست و با بچهمان مثل يك غريبه و حتي بدتر يك دشمن رفتار ميكرد.» مادر برايد اصرار دارد كودكش او را سوييتنس صدا كند و مادرانگي خودش را با اين كودك لكهدار نكند.
تعجبي ندارد كه برايد بدون درك عشق و محبت بزرگ ميشود. او در جواني با مادرش بيگانه است و در دنياي مد مشغول به كار شده است. برايد برعكس پكولا كه دو نسل قبل از او به دنيا آمده بود، عامدانه تيرگي پوستش را با لباسهاي سفيد جبران ميكند و به يكي از شگفتيهاي دنياي مد تبديل ميشود. اما حقيقت تلخ اين است كه او عميقا از تربيت خانوادگياش آسيب ديده و طي داستان با آسيبهايي كه ديگران بهنوعي به شكل كودكآزاري به او وارد كردند، مواجه ميشويم.
طرح داستان با توسل به بخشهاي مرتبط روايت ميشود. «بوكر» مردي جوان است كه به تازگي بدون هيچ خبر و توضيحي برايد را رها كرده. برايد دنبال او راه ميافتد اما دست آخر در محلي دورافتاده گم ميشود.
شخصيتهاي داستانهاي موريسون پيچيدهاند و در اين كتاب، انفصالي واضح ميان ديدگاهي كه شخصيتها از خود و ديدگاهي كه ديگران از آنها دارند، وجود دارد. چندين ديدگاه وجود دارد كه نشان ميدهد برايد يك قرباني است اما بيماري روحي وسواس ظاهري او را تا مقام يك گناهكار پايين ميآورد.
عظمت كلام موريسون در كلمه كلمه اين داستان جلوه ميكند. زبان داستان با زاويه ديدي كه تغيير ميكند و شكوه داستان بسيار متبحرانه است. موريسون با «خدا بچه را حفظ كند» خود را نويسندهاي بيبديل معرفي ميكند كه صرف نظر از داستاني كه روايت ميكند توجهها را به سوي خود ميخواند.
منبع: گاردين