حميد بقايي چه بلايي بر سر ميراث فرهنگي آورد؟
نظرسنجي «اعتماد» از كارشناسان حوزه ميراث فرهنگي كشور
روز گذشته هياتمديره «جامعه باستانشناسي ايران» در بيانيهاي از قوه قضاييه خواست تا عملكرد حميد بقايي را در دوره رياستش بر سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري بررسي كند. صادركنندگان اين بيانيه معتقدند حميد بقايي صدمات جبرانناپذيري به سازمان ميراث فرهنگي ايران وارد كرده است. همچنين در اين بيانيه آمده است: غيرتخصصي شدن مديريت در اين سازمان و سياسي شدن مديريتها آسيبهاي جدي به اين حوزه وارد كرده است. اين بيانه در پي بازداشت حميد بقايي در روز 18 خرداد تدوين شده است. به بهانه اين بيانيه نظركارشناسان و صاحبنظران اين حوزه را جويا شديم.
محمدرضا كارگر، مديركل امور موزههاي كشور: سوالي كه هميشه در ذهن من هست اين است كه چگونه ميشود يك فرد در يك مقام دولتي آنقدر قدرت داشته باشد كه بتواند يك سازمان را به مرحله سقوط كامل برساند. چگونه دستگاههاي نظارتي مانع اين كار نميشوند. هميشه اگر بازخواستي صورت بگيرد، بعد از اينكه يك اتفاقي ميافتد چند سال بعد از آن اتفاق فرد را براي اشتباه چند سال گذشتهاش مورد مواخذه قرار ميدهند در حالي كه يك سيستم نظارتي هوشمند، اجازه وقوع جرم را نميدهد. جرم در اينجا به مفهوم وارد كردن ضربههاي بنيادي به ساختار يك مجموعه است. به تبع آن وقتي مجموعه از هم ميپاشد، وظايفي كه برعهده آن است از عهده اين مجموعه ساقط ميشود. حفاظت و معرفي جزو مهمترين وظايف حكومتي در اين حوزه است كه در اين دوره از عهده سازمان ساقط شد. دردوره مديريت آقاي بقايي بسياري از آثار تاريخي ما تخريب شد يا آسيب جدي ديد، تجاوز به محوطههاي تاريخي و آسيبي كه در پي اين تجاوز به حريم محوطههاي تاريخي وارد ميآيد قابل جبران نيست. وقتي كه ما يك اثر هزار ساله داريم كه بر اثر سوءمديريت آسيب ميبيند چطور ميتوانيم اين آسيب را جبران كنيم؟ در اين دوره به صورت بسيار گسترده ميراث فرهنگي ما ضربات بسيار جدي ديدند و تا آستانه نابودي مطلق پيش رفتند. آسيب اين سوءمديريت در بخشهاي مختلف متوجه اين حوزه بوده: اخراج كارشناسان و متخصصان اين حوزه به بهانههاي مختلف، ايجاد زمينه استعفا براي كساني كه دغدغه ميراث فرهنگي داشتند، رفتارهاي توهينآميز و حرمتشكني، پر كردن سازمان توسط افرادي بيارتباط با اين محيط و كوچ اجباري سازمان به شيراز كه باعث بروز مشكلات فراواني شد؛ تمام اين موارد باعث شد افرادي كه در اين سازمان كارآمد بودند، سازمان را ترك كنند و كساني هم كه به فعاليت ادامه دادند، انگيزهاي براي فعاليت نداشته باشند. به همان اندازه كه در بروز اين اشتباهات آقاي بقايي تقصير داشتند، بسياري از دستگاههاي نظارتي هم مقصر بودند كه اجازه بروز چنين اشتباهاتي را دادهاند. ضمن اينكه ضربههايي كه به حوزه فرهنگ وارد شده جرم محسوب نميشوند، در صورتي كه در مقابل آسيبهاي مالي، آسيبهاي فرهنگي غيرقابل جبران هستند و نميشود با عدد و رقم محاسبهشان كرد. به نظر ميرسد كساني كه ايشان را براي احراز اين پست انتخاب كردند هم بايد براي اين انتخاب اشتباه پاسخگو باشند چرا كه لطماتي كه در اين مدت به حوزه فرهنگ و ميراث فرهنگي ما وارد شد، قابل جبران نيست.
سيد احمد محيط طباطبايي، رييس كميته موزههاي ايران: از روزي كه در سازمان ميراث فرهنگي، مديريت كارشناسي و تخصصي تبديل به مديريت سياسي شد، معضلات و مشكلات آغاز شد و هر چقدر زمان پيش رفت مشكلات عميقتر و بيشتر شد، مثل برج ايفل كه هر چقدر بالاتر ميرود كجتر و معضل شديدتر ميشود. در اين مدت افراد زيادي از موقعيت خودشان استفاده نابجا كردند و اين فقط محدود به ايشان (حميد بقايي) نميشود. از سال 83 به بعد مسير مديريت سازمان سياسي شد و از مديريت كارشناسي فاصله گرفت و اين شكل از مديريت آسيبهاي جدي به پيكره اين سازمان زده است، هر چند كه هر زمان كه اين مساله متوقف و نگاهها تخصصي شود، ميشود جلوي اين جريان را گرفت و از بروز عواقب بيشتر پيشگيري كرد. هر چند كه آسيبهايي كه به اماكن باستاني و تاريخي وارد شده را نميشود جبران كرد، اما در سطح مديريتي حضور نيروي كارشناس در سمت مديريت در چنين سازماني بسيار ميتواند در بهبود وضعيت و جبران خسارات وارده موثر باشد.
سيد محمد بهشتي، رييس پژوهشگاه ميراث فرهنگي كشور: خوشحالم كه جامعه باستانشناسي ما نسبت به اين مسائل حساس است. فكر ميكنم در چنين شرايطي بهتر است درس بگيريم. در چنين مواردي مهمتر از مقصر، تقصيري است كه صورت گرفته است. بايد به دنبال اين باشيم كه چه چيزي باعث بروز چنين اشتباهي شد. كساني كه در راس كار قرار ميگيرند نه تنها تخصصي ندارند، بلكه با تخصص عناد هم دارند. اين موضوع آسيبهايي وارد ميكند كه غيرقابل جبران است. وقتي مديريت يك سازمان سياسي ميشود، مهم نيست چه جريان سياسي، وقتي كه يك سازمان محل مناقشات سياسي ميشود، آسيبزننده است، به خصوص در مورد ميراث فرهنگي كه اين آسيب دو چندان ميشود. ما در زمينه حفاظت از ميراث بهشدت در اين چند سال ضعيف شديم، تخريبهاي وسيعي را شاهد بوديم كه نتيجه مديريت غيركارشناسي در اين حوزه بود. توليد علم در اين حوزه تقريبا متوقف شده بود. كارهاي پژوهشي به كساني سپرده شد كه صلاحيت علمي لازم را براي انجام كار علمي نداشتند. اما نكته قابل توجه در اين زمينه اين است كه بودند كساني كه در همان شرايط سخت از اصول علمي خودشان عقب ننشستند و پاي اصول خود ايستادند. كارشناسان شريفي كه با وجود تگناهاي زيادي كه در زمينه حفاظت و پژوهش داشتند، باز هم طبق اصول خود عمل كردند و باعث شدند امروز ما يك تتمهاي داشته باشيم كه به نسل بعد ارايه كنيم. رسيدگي به تخلفات وظيفه دستگاه قضايي است، و ما بهتر است از اين اشتباهات درس بگيريم.
مهدي رهبر، باستان شناس: آقاي بقايي جفاي بزرگي به ميراث فرهنگي كردند. محدوديتهايي كه براي افراد قايل شدند، و افراد غيرمتخصص را در ميراث فرهنگي مدير كردند. آسيبهايي كه به ميراث فرهنگي وارد شده است قابل جبران نيست. بسياري از متخصصاني كه در اين حوزه مشغول به فعاليت بودند با انتقال سازمان به شيراز به اجبار خودشان را بازنشسته كردند، يا مجبور شدند دوركاري كنند كه اين مساله هم آسيبهاي خود را داشت. در دوره مديريت ايشان به دليل غفلت و عدم مديريت صحيح بسياري از محوطههاي باستانشناسي آسيب ديدند، اين آسيبها به هيچوجه قابل جبران نيست. با او بايد در چارچوب قانون برخورد شود و بقايي بايد پاسخگوي اشتباهاتشان باشد.
آرمان شيشهگر، باستانشناس: من در زمان مديريت او بازنشسته شده بودم، اما ارتباط كاري خودم را با سازمان حفظ كرده بودم و در جريان اتفاقات و برنامههايي كه در ميراث اجرا ميشد بودم. انتقال سازمان از تهران به شيراز مشكلات بسياري در پي داشت، اينكه بعضي از دوستان به اجبار دوركاري را انتخاب كردند، آسيبهاي اين دور كار شدن كارشناسان بسيار زياد بود. از اين جهت كه اسناد و مدارك در دسترس كارشناسان نبودند، اگر نامهنگاري قرار بود صورت بگيرد گاهي قابل پيگيري نبود. كساني كه مديريت بخشهاي مختلف را بر عهده گرفتند، در نبود افراد متخصص اين سمتها را به عهده گرفتند و تخصصي در اين زمينه نداشتند، اين مساله خود ميتواند موجب آسيب فراواني شود.
مير عابدين كابلي، باستان شناس: صحبت كردن در مورد كارهايي كه بقايي در طول دوران مديريت خود انجام داد، حكم چوب زدن به مرده را دارد. ما در زمان مديريت او اعتراضاتي در موارد مختلف داشتيم كه منعكس نميشد، در يك دورهاي آقاي بقايي اعلام كردند كه باستانشناسان حق مصاحبه با رسانهها را ندارند، حالا بعد از دستگيري او كه به دليل تخلفاتشان در منطقه آزاد بوده، بررسي عملكردشان در حوزه ميراث فرهنگي فايدهاي ندارد. آقاي بقايي به ميراث فرهنگي جفا كردند، اينكه سازمان را به شيراز منتقل كردند، بلاهايي كه بر سر اسناد بايگاني شده ميراث آمد، قابل جبران نيستند.