• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5095 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۲۰ آذر

وارونگی بعد از فراموشی

امید مافی

در این عرصات که هیچ‌چیز سر جای خودش نیست و سُرنا را از سر گشادش می‌زنند بهتر است در عالم خودمان سر از بیراهه‌ها درآوریم و از جاده اصلی دور شویم تا زندگی راحت‌تر بگذرد. دلرباتر...
مثلا خودمان را بزنیم به ندیدن و نشنیدن. اصلا به ما چه مربوط که این مازوت لعنتی ریه‌ها را تکه‌تکه می‌کند و به بهانه سوخت، کاری می‌کند بسوزیم و دم نزنیم. به ما چه ربطی دارد که قیمت پراید - به شرط مرگ- ۱۷۳ میلیون شده و عکس گرفتن  با چرخ‌هایش دارد به یک اتوپیا بدل می‌شود، ما چه کار داریم که دلار روزانه زوزه می‌کشد و دود از قطار اقتصاد برخاسته و اندک سرمایه‌های‌مان آب رفته است. اصلا بهتر است چشم‌های‌مان را از فلق تا شفق ببندیم و این ترافیک جهنمی را نادیده بگیریم و پشت چهارراه‌های شلوغ به جای ترش کردن، ترانه‌های عماد رام را زمزمه کنیم و روی‌مان را از هرچه پلشتی است، برگردانیم. بد نیست گوش‌های‌مان را بگیریم تا صدای فلان شاخ اینستاگرام که در روز روشن برای روزنامه‌ها آرزوی مرگ می‌کند تا یحتمل تنورش گرم‌تر شود را نشویم، خوب است لیوان‌های‌مان را از نفت پر کنیم و به وقت ناهار و شام سر سفره‌های‌مان بگذاریم تا زبان‌مان لال به وعده‌های پوشالی مسوولان از ازل تا ابد بدبین نشویم، عقل می‌گوید به سلامتی رنج و محنت که سال‌هاست خودشان را به ما تحمیل کرده‌اند هورا بکشیم و به این بیندیشیم که سرخوشی و دست‌افشانی با هزار من سریش هم به ما نخواهد چسبید، منطق می‌گوید در حسرت مرغ و گوشت به گوشه پوسیده آسمان نوک بزنیم و نطق فلان مقام مسوول که از اوضاع گل و بلبل تورم در صد روز اخیر حرف زده را به فال نیک بگیریم و زیر لب بگوییم: هیچکی مثل تو نبود، اصلا بهتر است از غم‌های‌مان مراقبت کنیم و اجازه ندهیم به همین سادگی حسرت و حرمان از کالبد خسته‌مان رخت بربندند، شاید معقول باشد که تصور کنیم همه چیز در امن و امان است و صفحات حوادث روزنامه‌ها فقط چاپ می‌شوند تا ته دل ما را خالی کنند، بد نیست با خش‌خش برگ‌های پاییزی در زیر قدم‌های‌مان کیفور شویم و اصلا به این فکر نکنیم که پاکبان محله هنگام جمع کردن این برگ‌ها چقدر خزان را نفرین می‌کند، خوب است در آغوش اعصابِ جهان لختی آرام بگیریم و در این فکر غرقه نشویم که  دنیا با صدای بمب‌ها و تفنگ‌ها مدت‌هاست نازیبا شده است، بهتر است در خلوت اورهان پاموک بخوانیم و از مخیله‌مان هم نگذرد که در این مملکت کپی‌رایت سیری یک قِران است، عجالتا به رمزارزهای خانه‌آبادکن نیندیشيم و بهترین ساعات کاری خود را زیر خورشید ولرم در پیاده‌روی خیابان ولیعصر بگذرانیم و آفتابگردان بشکنیم، خوب است برای زمستانی که قوز کرده و در حال آمدن است شال گردن ببافیم و اصلا به این مهم وقعی ننهیم که گرسنه‌ها در زمستان گداکش، گرسنه‌تر می‌شوند و چای هم دیگر در دهان‌شان دم نخواهد کشید.
باور کنید دنیا به آنها که خودشان را در مصائب پیرامون خویش غرقه نمی‌کنند تا دل‌تان بخواهد خوش می‌گذرد و زندگی با همه سختی‌اش برای ساکنان کوچه علی‌چپ از عسل سبلان شیرین‌تر است.
آن‌قدر خلاف موج شنا خواهم كرد
تا رودخانه مسيرش را عوض كند
يا غرق شوم
در خوابي
كه براي تو ديده‌‌ام!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون