• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5095 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۲۰ آذر

می خواهیم پول جمع کنیم

جواد ماهر

می خواهیم پول جمع کنیم. مدیر، هفت میلیون از اول سال از جیبش خرج کرده و حالا می‌خواهیم انجمن اولیا بگیریم و پول جمع کنیم. مدیر، اداره جلسه را به من می‌سپارد. من می‌خواهم کار فرهنگی کنم. می‌خواهم بچه ها برای اولیا شعر بخوانند، کتاب معرفی کنند. می‌خواهم نماینده‌ای از شورای دانش‌آموزی حسن و عیب‌های مدرسه را بگوید. مدیر می‌گوید: «یک متن احساسی می خواهم». مدیر، سه، چهار سال پیش، این مدرسه قدیمی را روبه راه کرده. با کمک اولیا موزاییک کرده، گچ کرده، درها را عوض کرده. حالا توی چشمم نگاه می کند و می‌گوید: «نمی‌خواهیم بگوییم چه کار کرده‌ایم. می خواهم کسی یک متن احساسی بنویسد که پول جمع کنیم.» دلم برای مدیر می سوزد؛ برای خودم. برای دانش‌آموزان. مجله «آموزش ابتدایی» روی میزِ مدیر است. صبح من مجله را دادم دستش. یک گزارش تصویری دارد درباره مدرسه های ژاپن. مدرسه‌هایی که کتاب خانه و آشپزخانه و استخر شنا و کلینیکِ اورژانس و کتابدار و آزمایش گاهِ علوم و اتاقِ موسیقی دارند. مجله را از روی میزش برمی‌دارم. گزارش را بخواند دلش می گیرد. مجله را می‌گذارم توی کیفم. ما توی مدرسه هفت کلاس داریم. برای یک کلاس‌مان، تهِ راه رو را تیغه کشیده‌ایم. کلاس، گرم نمی شود و لامپش که خاموش باشد تاریک می‌شود. مدیر به فکر گرم کردن آن کلاس است. گزارشِ مدرسه‌های ژاپن را بخواند؛ دلش می‌گیرد. مجله را توی کیفم قایم می کنم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون