مصباحيمقدم: احمدينژاد نميتواند از بار مسووليت تخلفات معاونانش شانه خالي كند
سخنگوي جامعه روحانيت مبارز معتقد است كه احمدينژاد از دوره اول رياستجمهورياش كه روي كار آمد، حركاتش تبليغاتي براي دور دوم انتخابات بود و دور دوم كه روي كار آمد رفتارش انتخاباتي بود براي يك يار از ياران خودش كه بعدها معلوم شد اين يار احمدينژاد، مشايي بود. چكيده اظهارات غلامرضا مصباحيمقدم كه با خبرگزاري آنا گفتوگو كرده به شرح زير است:
در دور دوم رياستجمهوري احمدينژاد مسائلي كليد خورد كه فاصلهاي بين هواداران احمدينژاد به حساب اينكه ارزشهاي اصولگرايانه را نمايندگي ميكند، شروع شد.
نخستين دليل اين فاصله ميان اصولگرايان و احمدينژاد نسبت به انتخاب آقاي مشايي براي معاون اولي بود كه با تذكر مقام معظم رهبري مواجه شد و متاسفانه واكنش رييسجمهوري در مقابل تذكر مقام معظم رهبري ابتدا بياعتنايي بود، شش روز از اين ماجرا گذشت تا فشارهايي به احمدينژاد وارد شد و بر اساس گزارش آقاي ابوترابيفرد، نايبرييس مجلس شوراي اسلامي، كه نظر مقام معظم رهبري را بازتاب داد و علني كرد، واكنش احمدينژاد اين بود كه اعلام كرد استعفاي آقاي مشايي از معاون اولي را پذيرفت.
علاوه بر اين، مسائل جديدي را آقاي مشايي مطرح كرد كه احمدينژاد پاسخش اين بود كه افكار بنده با مشايي يكي است و بعد از آن گروهي موسوم به جريان انحرافي كنار رييسجمهور شكل گرفت. به اين ترتيب فاصلهها بين احمدينژاد و حاميانش بيشتر شد و با توجه به رفتارهاي ديگر مانند تخلف از قوانين و به رسميت نشناختن برخي قوانين، فاصله بين مجلس و دولت هم بيشتر شد تا جايي كه مساله سوال از رييسجمهوري مطرح شد و با خانهنشيني 11 روزه احمدينژاد در عزل آقاي مصلحي، وزير اطلاعات هم اين شكاف عميقتر شد تا جايي كه به استيضاح وي و عدم كفايت احمدينژاد نزديك شد. زمانيكه به سركارش برگشت اين مسائل منتفي شد. دو سال پاياني دولت دهم، همه بنا را بر اين گذاشته بودند كه احمدينژاد را تحمل كنيم تا دورهاش تمام شود.
مرحوم آيتالله مهدويكني، در انتخابات سال 88 نسبت به مناظرهاي كه آقاي احمدينژاد با آقاي موسوي انجام داد، اعتراض داشت و اين اعتراض را مستقيم به آقاي احمدينژاد گفتند و گلايه كردند، چون در آن مناظره هم به آقاي هاشمي و هم به آقاي ناطق تعرض شده بود آن هم بدون آنكه آنها حضور داشته باشند و بتوانند از خودشان دفاع كنند.
نوع رفتار احمدينژاد همراه با نوعي غرور بود و از اين جهت مورد اعتراض آيتالله مهدويكني قرار گرفت و بعد از سال 88 ايشان ارتباط نزديكي هم با احمدينژاد برقرار نكردند و نه دعوتي از رييسجمهوري به عمل آمد كه به دفتر آيتالله مهدويكني برود و نه گفتوگوي تلفني بين آنها برقرار شد.
اعلام اينكه چنين ليستي دارم و در جيبم است و ندادن آن به قوه قضاييه و افشانكردن آن، حكايت از جدي نبودن آن داشت و معلوم بود اين آدم جدي نيست؛ چراكه اگر جدي بود سازوكارهاي لازم براي برخورد با مفسدين و مطرح كردن موضوع وجود دارد. اگر هم اين ليست وجود داشت، احمدينژاد ميخواست از آن استفاده افشاگرانه و تبليغاتي كند.
در همه موارد تخلفات معاونان احمدينژاد به ايشان تذكر داده شد؛ ولي بناي ايشان بياعتنايي به اين تذكرات بود و اكنون نميتواند شانه از زير بار مسووليت تخلفات معاونينش خالي كند. اگر ايشان ميگويد كه اتهامات رحيمي مربوط به دولت من نبوده است، معنايش اين نيست كه پس شما در انتصاب اين افراد تقصيري نداريد، چراكه اگر در دولت قبل معلوم شد كه ايشان تخلفاتي داشته است ولو اينكه محاكمه نشده و محكوميت ندارد، كفايت ميكرد كه شما بدانيد دست روي كسي گذاشتهايد كه متهم است و نبايد متهمي را در هيات دولت ميآورديد و جايگاه اين فرد را معاون اولي در نظر ميگرفتيد كه جايگاه مهمي است.
مگر ميشود آقاي احمدينژاد مسووليت اقداماتي كه آقاي مرتضوي انجام داده است را به عهده نگيرد يا در مورد آقاي بقايي هم همين مساله بود ولي احمدينژاد روحيه خاص خودش را داشت و آن روحيه اصرار بر حرف خود و گوش نكردن به حرف ناصحان بود.